”سنت و نوآوري در شعر معاصر“ قيصر امينپور بررسي شد
در نشست يكصد و پنجاه و سوم كتاب ماه ادبيات و فلسفه كه عصر روز گذشته در خانه كتاب برپا شد، ضياء موحد، محمود فتوحي و عنايت سميعي درباره نخستين اثر تحقيقي و پژوهشي ”قيصر امينپور“ بحث كردند. به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين نشست قيصر امينپور ـ مؤلف كتاب “سنت و نوآوري در شعر معاصر“ ـ در سخناني گفت: پيشنهاد بررسي درباره اين موضوع از طرف استاد ارجمندم دكتر شفيعي كدكني بود و من از ميان موضوعات مختلف، اين موضوع را به ضرورت بحث سنت و نوآوري، براي پاياننامه دكتري برگزيدم. امينپور ادامه داد: دشواري كار آنجا بود كه چون من به نسلي آرمانگرا تعلق دارم و كار ادبي و خلاق را براي خود انجام ميدهم، شعري كه دلم ميخواهد مينويسم و هيچكس هم در آن دخالت ندارد، فكر كردم در كار تحقيقي هم ميشود اينگونه بود؛ اما چنين نبود. وي افزود: به هر حال، من آدمي دوزيست بودم. هم در مطبوعات هستم و هم در دانشگاه، دانشگاه از من توقعي داشت و لابد انتظار داشت از چشمانداز سنت، نوآوري را بررسي كنم و دوستان مطبوعات برعكس. بين اين دو ديدگاه سرگردان بودن مشكل كار من بود و موقعي اين مساله حل شد كه تصميم گرفتم يك چشم سوم برگزينم و به قول گادامر يك جور فاصلهگرايي. سراينده مجموعه شعرهاي ”تنفس صبح”، ”آينههاي ناگهان” و ”گلها همه آفتابگردانند” با بيان اينكه در اين اثر قصد نوشتن تاريخ ادبيات معاصر نداشته است، اظهار داشت: كار اين كتاب به جاي اينكه تاريخ ادبيات باشد، اين است كه سنت و نوآوري را با توجه به تفكيك تعاريف سنت به معناي ديني و ادبي، به شكل دو عرصه لازم و ملزوم نگاه ميكند. سپس ضياء موحد درباره كتاب سخن گفت. وي اظهار كرد: دكتر امينپور در اين كتاب از نظريه پردازي پرهيز كرده و به بررسي مكاتب مختلف پرداخته است. موحد تصريح كرد: بعد از حافظ تماما نقد شعر ما تقليد و چسبيدن به قالبهاي آهنين تا دوره مشروطه است و كتابهاي شعر ما از اول تا زمان حاضر تماما تكرار و امر به تقليدات و اينكه مبادا پايتان را از سنت بيرون بگذاريد. او متذكر شد: اگر كسي عظمت نيما را با اين كتاب نفهمد و متوجه نشود كه جاي اين آدم در تاريخ شعر ما كجاست، در جاي ديگري نميفهمد. من واقعا بيطرفانه ميگويم كه با اين كتاب حق نيما ادا شده است. وي افزود: البته درباره شاملو كمي بيعنايتي كردهاند و به حرفهاي مرحوم اخوان بيشتر پرداختهاند كه شايد ماخذ لازم را در اختيار نداشتهاند و درباره بعضيها هم مثل خانلري و توللي گزينش غيرلازم صورت گرفته است. محمود فتوحي ـ استاد دانشگاه تربيت معلم و همدوره دانشگاهي امينپور ـ نيز در سخناني اظهار داشت: كتاب دكتر امينپور در نوع خود اولين پژوهش جدي دانشگاهي است كه به مساله سنت و تجدد پرداخته است. وي بررسي كتاب را از سه نظر تاريخ ادبي، مدرنيزم و توهم مدرنيزم و جامعه شناسي ساختگرايي تكويني مطرح كرد و اظهار داشت: از فصل نهم تا پانزدهم كتاب ماهيتا نگرش تاريخ ادبي دارد؛ اما شاهد آن سنت تاريخ ادبيات نويسي كه خلايي 80 ساله محسوب ميشود، نيستيم و در اين كتاب تا حدي جبران شده است. درحقيقت بخشهاي مغفول تاريخ ادبيات مورد توجه قرار گرفته است؛ مثلا تقي رفعت، محمد مقدم و تندر كيا مورد توجه هستند؛ اما مثلا پروين اعتصامي در اين كتاب نميتواند جايگاهي داشته باشد. وي سپس با اشاره به توهم مدرنيسم در كتاب يادآور شد: دكتر امينپور در حقيقت تاريخ حقيقي شعر ما را از ازمنه قديم تا زمان 1320 بررسي كرده است و اين نگرش غالب كه در ذهن نويسندگان و شاعران ما هست را رد ميكند. فتوحي افزود: در اين كتاب زواياي ناشناختهاي از ادبيات ايران ديده ميشود؛ اما به بعد از سال 1332 كمتر پرداخته شده است. عنايت سميعي ـ ديگر منتقد حاضر در جلسه ـ نيز با اشاره به كمبود پژوهش در شعر معاصر گفت: در اين بخش هر چه كار شده است، پيشداوري است. امينپور نشان داده است كه سنت را خوب ميشناسد و از اين رو بخش زيادي از كتاب به بررسي سنت و گذار به مدرنيته اشاره دارد. وي گفت: ايشان به نظر ميرسد اهل اصطلاح هستند؛ اما در برخي جاها سبك و مكتب را مترادف يكديگر به كار بردهاند كه به مثابه تعريف و قضاوت شخصي ميماند. سميعي با اشاره به وجود مقوله آشنازدايي در كتاب گفت: به نظر من بهتر است به عادتزدايي برگردد و معتقدم آراء را طبق سنت دانشگاه پيش كشيدهاند و جابهجا با همه نظرها برخورد كردهاند و خودشان آنها را به نقد كشيدهاند و مخاطبان را مخير نگذاشتهاند. به گزارش خبرنگار ايسنا، محمدعلي موحد، ابوالحسن نجفي، محمد قاسمزاده، علي موسوي گرمارودي، صفدر تقيزاده، مهدي محبتي، صابر امامي، محمدرضا عبدالملكيان، محمدرضا محمدي نيكو، ساعد باقري و سهيل محمودي نيز در اين جلسه حضور داشتند. محمدعلي موحد در سخناني گفت: نو و نوگرايي به دو معنا ممكن است باشد؛ يك معناي عام است كه از اول بوده و اين نويي كه الان براي ما مطرح است غيز از آن چيزي است كه مطرح بوده است و به قول مولانا نوفروشانيم و اين بازارهاست. در ادامه برخي از حاضران پرسشهايي را مطرح كردند كه قيصر امينپور به آنها پاسخ داد. وي درباره انتقاد ضياء موحد در گزينش توللي و خانلري گفت: من اينها را به عنوان دو نمونه براي آشتي و آشنايي شعر نو در آن مقطع مطرح كردم و تمام زوايا را بررسي كردم و گزينشي به آن معنا نبوده است. اينها دو چهره مؤثر بودهند. توللي به عنوان شاعر و خانلري به عنوان نظريهپرداز. وي سپس گفت: خوشحالم كه اين كتاب را فرانقد دانستهايد و اين براي من به منزله بردن است؛ چون اصولا قصد جواب دادن به هيچ نقدي را ندارم. او در پايان تاكيد كرد: من در اين كتاب به نقل، نقد و شرح نظريهها پرداختهام، اما نظريهپردازي نكردهام؛ زيرا نظريهپردازي به دستگاه فلسفي نياز دارد كه من ندارم. پس سنگي را برداشتم كه دست كم روي پاي خودم نيفتد. انتهاي پيام