/چالشهاي پيرامون يك فيلمساز/ خسرو سينايي : نفرت پس از 37 سال

خسرو سينايي، از زمانيكه اعلام كرده در سينماي حرفه اي ايران فعاليت نخواهد كرد تابه امروز، كه ده ماه از آن زمان گذشته همچنان برسر حرف خودباقي مانده است. خبرنگاراني كه اين روزها با اوتماس ميگيرند هر سوالي ك مطرح مي كنند با اين جواب هميشگي سينايي مواجه مي شوند :من ديگر با سينماي ايران كاري ندارم . به گزارش ايسنا، فيلمسازي كه سال گذشته رييس بنياد حمايت از سينماي ايران شد !! و در نشست خبري اين بنياد آنچنان خوشبينانه از تلاش براي رونق سينماي ايران خبر مي داد كه كمتر كسي به ذهنش هم خطور نمي كرد كه در ابتداي سال بعد او بعد از 37 سال از حضور در اين حرفه متنفر شده باشد هنوز چند روزي به پايان تعطيلات نوروزي سال 83 نمانده بود كه حميد فرخ نژاد، بازيگر فيلم عروس آتش به خبرنگا ايسنا اطلاع داد كه نمايش عروس آتش در تلويزيون به شدت سبب عصباني شدن اين كارگردان قديمي و پيشكسوت سينماي ايران شده است. سينايي در گفت وگويي كه پس از تعطيلات از سوي ايسنا منتشرشد نسبت به نمايش نسخه‌اي از اين فيلم از تلويزيون كه آن‌را به‌شدت سانسور شده توصيف نمود، اعتراض كرده و واكنش همه هنرمندان نسبت به رعايت نكردن حقوق معنوي آنان را خواستار شده بود .او با اين وضعيت قصد داشت كه فيلمسازي را كنار بگذارد؛ در وضعيتي كه متبذل‌ترين آثار را ارج مي‌نهند و با آثار ارزشمند اينگونه برخورد مي‌كنند.او مي گفت كه پس از 37 سال حضور در اين حرفه، از آن متنفرشده است .اما موضوع ديگري باعث دلخوري شديد سينايي مي شود. براي آخرين كاري كه او براي ساخت آن سناريو مي‌دهد هيچ ايرادي نتوانسته‌اند بگيرند، ولي از سينايي سوال مي‌كنند آيا فكر مي‌كنيد اين فيلم، هزينه خود را بر مي‌گرداند؟. فيلمي كه فقط 120 ميليون تومان برآورد شده بود. سينايي در جواب مي گويد شما وقتي ميلياردها تومان را خرج كنيد آيا مطمئن هستيد پول خود را بر مي‌گرداند. پس نمي‌خواهيد يك آدمي مثل من فيلم بسازد. سينايي هميشه سينما را دوست داشته و كار خودرا كرده است ولي با اين اتفاقات به اين نتيجه رسيده‌ كه رابطه او با سينماي بدنه مثل آب و روغن است و همديگر را دفع مي‌كننداو حاضر است براي شما نمونه‌ هاي بسياري از روابط خودبا سينماي ايران را مثال بزند. سينايي فيلم “زنده باد” را در آغاز انقلاب ساخت براي اين كه ايران در آن سالها سينماي مستقل و معتبري داشته باشد. زنده باد اولين فيلم (بعد از انقلاب) بود كه در يك جشنواره‌ي الف بين‌المللي يعني جشنواره‌ي كارلووي واري در سال 1980 جايزه گرفت. همين فيلم را كه خواستند در ايران نمايش دهند رييس سنديكاي سينماداران آمد وگفت: گفتند سردر سينماها، صور قبيحه است و حق نداريد سردر بزنيد ، در تلويزيون آن زمان و روزنامه‌ها نمي‌شد تبليغ كرد.فيلم زنده باد در شرايطي روي پرده آمد كه سردر سينمايي نداشت. البته با هزار بدبختي پول جمع كرده و سردر سينما را چاپ كرده بودند. سر دري كه فقط يك دست خوني بود برديوار و يك سري سايه‌اي كه مشت شده بود.فيلم زنده باد در اين شرايط بر روي پرده آمد. بعد از چهار روز كه مردم حتي در جنوب تهران در وسط فيلم،براي آن دست مي‌زدند فيلم را برمي دارند و بعد توقيف مي شود و بعد همه سينماها سردر مي زنند! سينايي در ابتداي سال با عصبانيت به خبرنگار ايسنامي گويد شما اسم اين كار را چه مي‌گذاريد؟ سينايي پس از سالها قراردادهاي فيلم زنده باد را نگه داشته‌است. قراردادي كه سنديكاي سينماداران در آن موقع با او مي بندد تا اگر نتوانست دو سه رديف سانس را پر كند به مبلغ قرارداد نمي‌رسيد. بعد از آن يك فيلم "وسترن اسپاگتي" ايتاليايي مي گذارند در حاليكه تنها دو رديف سينما پر بود ولي يك ماه روي پرده بود!. سينايي مي گويد اين ديگر به دولت ربطي ندارد و به كل بدنه مربوط است. فيلم “هيولاي درون” پس از 7-8 ماه دويدن براي نمايش آن در دومين جشنواره‌ي فجر، جايزه بهترين كارگرداني و فيلمبرداري را مي گيرد. ولي وقتي خواستند در سينما به نمايش بگذارند 45 دقيقه از آن را بريدند، بدون اينكه سينايي خبر داشته باشد. در “كوچه‌هاي عشق“ ارزان ترين فيلمي بودكه به گفته سينايي در اين مملكت ساخته شده و او فقط با 500 هزار تومان اين فيلم را ساخت همين فيلم در بخش نگاه ويژه كن پذيرفته شد و به بيست جشنواره رفت ولي باز با من دو هفته قرارداد نمايش در سينماها بستند و سر سه روز آن را برداشتند. وقتي او از آپارتچي علت اين كار را مي پرسد او مي گويد: اين فيلم با صداي سرصحنه توليد شده و “هد” دستگاه ما هم از اول انقلاب خراب است و مردم اين فيلم را نمي‌فهمند! خوب با اين وضعيت سينايي چه بگويد يا براي فيلم “مرثيه گمشده” 13 سال زحمت مي كشد فيلمي كه تنها سند تاريخي از آوردن سيصد هزار لهستاني به ايران است و كساني كه در زلاندنو و انگلستان بودند از انسان دوستي ايرانيها صحبت مي‌كنند. او سوال مي‌كند چرا اين فيلم نبايد نمايش داده شود.وقتي كاتولوگ اين فيلم را به كنگره مستندسازان در لوس آنجلس فرستادند از تمامي كاتالوگ فقط همين يك فيلم انتخاب شد ولي فرستاده نشد. اگر شما به جاي سينايي بوديد چه كار مي‌كرديد؟ پس قبول كنيد كه او نمي‌خواهد ادا و اطوار دربياورد. طي اين سالها صداي سينايي درنيامده است ولي تا كجا، ديگر؟سينايي در تمام اين سالها، سعي كرده پلي ميان سينماي فرهنگي به دوراز ابتذال، با مردم بزند. اين در زنده باد ، هيولاي درون و يار در خانه، در كوچه‌هاي عشق بود ولي حالا در نهايت به اينجا رسيده كه كسي اين سينما را نمي‌خواهد. در كل به اين نتيجه رسيده‌ كه بدنه سينما به امثال او، نيازي ندارد او درنهايت به اينجا رسيده كه اگر بخواهد فيلم سينمايي هم بسازد، فيلم دلش را با دوربين ديجيتال بسازد. او ريشه‌هاي اين برخورد را ناشي از اين مي‌داند كه در اين سالها فقط خواسته مستقل باشد، وجزء هيچ دسته و باندي نبوده است. سينايي مي گويد جريان كناره گيري از سينما شوخي نيست جريان يك عمري است كه در يك كاري گذاشته و هميشه با همين شرايط برخورده كرده است. خوب آدم روزي به جايي مي‌رسد كه مي‌گويد ديگر بس است. سينايي اين روزها در خانه مي‌نشيند كتاب ترجمه مي‌كند، شاگرد درس مي دهد و زندگي‌اش را مي‌گذراند. اگر هم خواست بعضي‌ وقت‌ها براي دلش فيلم مستند مي‌سازد. واقعيت اين است كه وقتي از او مي پرسند استادچرا به اين زودي نااميد شده‌ايدمي گويد وقتي آدم 37 سال به طور مرتب تجربه مي‌كند به خودش مي‌گويد از سوراخي كه يكبار مار گزيده شده، صد دفعه كه انگشتش را در آن سوراخ نمي‌كند. سينايي زماني در گفت‌وگو با ايسنا، ، سينماي ايران را به فوتبال كشورمان تشبيه كرده بود كه گاه تحولي اندك حاصل مي‌كند ولي در پي ماجراهايي، دوباره مشكلات ديگري براي آن بوجود مي‌آيد. وي اشاره به اينكه در تمام عرصه‌ها از جمله سينما، گاه منافع شخصي بر منافع جمعي ترجيح داده مي‌شود، گفته بود : به طور كلي ،مشكل اساسي در داخل و درون انسان است . متاسفانه عموما، منافع جدي، لحظه‌اي در نظر گرفته شده و حركت‌هاي جديد تداوم پيدا نكرده‌اند. او عنوان كرده بود ما همه مشكلات را در سياست‌گذاري‌هاي دولت مي‌جوييم اما به نظر من، دولت عصاره‌اي از مردم است و حتي اگر دولت، سياست‌گذاري‌هاي درستي انجام دهد، ارتباطات داخلي كه در سينما وجود دارد، مي‌تواند كسي را كه خارج اين ارتباطات است را نيز قرباني كند در نتيجه‌، برخي از فيلمسازان مجبور مي‌شوند، فيلم‌هاي خود را خارج از ايران به نمايش بگذارند. گزارش: ايسنا - محمد تاجيك انتهاي پيام
  • یکشنبه/ ۱۳ دی ۱۳۸۳ / ۱۲:۲۷
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 8310-05092
  • خبرنگار :