چالش هاي پيرامون يك نوازنده سنتور و آهنگساز پرويز مشكاتيان:‌ ميهن اي مهين

«پرويز مشكاتيان» در گذشته در باغي در نيشابور زندگي مي كرد كه در آن آهو، كبوتر، گنجشك را جلد كرده و با هم آشتي مي داد. ولي وقتي به تهران آمد و اين شهر پر دود و دم را براي زندگي برگزيد، آنچه كه آزارش مي داد صداي اره برقي سوداگران ساختمان بود كه درختان كهنسال شهر تهران را مي بريدند. شايد او هم مثل بيضايي كه غمخوار درختان پايتخت است و هميشه فرياد زده كه چرا درختان كهنسال را در اين شهر قطع مي كنند، آرزو داشته درختان چندين ساله سرشماري و شناسنامه دار شوند. درختاني كه وقتي قطع مي شوند گويي دستان «مشكاتيان» را قطع مي كنند. او در مدت 7 سال كه از اجراي صحنه اي به دور بوده در سكوت خانه اش به نوشتن كتابهايش و آهنگسازي مشغول بوده است ، البته اين دوري از صحنه تنها در ايران بوده است. شايد گرايش شديد او به آهنگسازي در سال هاي اخير تنها به اين خاطر بوده كه مي خواسته در خلوت خودش باشد. به گزارش ايسنا، «گروه عارف» به سرپرستي و آهنگسازي پرويز مشكاتيان و خوانندگي شهرام ناظري قرار است در چند روز آينده در سالن چهار هزار نفري وزارت كشور در ميدان فاطمي به اجراي برنامه بپردازد. سالني كه اجاره بهاي آن شبي 10 ميليون تومان است. اجراي دي ماه در سالن وزارت كشور اولين حضور «مشكاتيان» پس از 7 سال به شمار مي آيد. اما چرا در اين سال ها مشكاتيان به اجراي برنامه پرداخته است. او در اين سالها ، همواره به اين سوال كه مهمترين سوال مخاطبان اوست جوابهاي متفاوتي داده است. مثلا او اگر چه درسال 81 گفته بود كنسرت برگزار نكردنش دليل خاصي ندارد، ولي در عين حال شرايط برگزاري كنسرت درايران را نابهنجار خوانده بود. او مي گفت كه اجراي كار هنري انگيزه مي خواهد و تلويزيون با پخش اين موسيقي ها ، آدم را از همه چيز نااميد مي كند. در سال هاي گذشته بيشترين درخواست او در ايران نه فقط بودن و تنفس كردن در كنار مردم بوده است. مشكاتيان در سال 79 در مصاحبه اي ديگر در عين حال مي گويد، شايد راز ماندگاري در حضوري كم رنگ تراست، چون او هميشه اعتقاد داشته كه هنر با صنعت فرق مي كند. صنعت حياتش در تكثر و توليد انبوه و هنر در يگانه آفريدن است. هنرهاي اصيلي چون شعر ، موسيقي و عرفان هيچگاه نمي توانند توليد انبوه داشته باشند. بنابراين هنرمندي كه به گيشه و گوشه بازار فكر كند از اول لنگ مي زند. «دشمن تلويزيون » مشكاتيان همانند ديگر هنرمندان ايراني در سال هاي اخير دل پري از تلويزيون داشته است، همانند انتقادات شايد كليشه اي؛ اما هميشگي اهالي موسيقي از تلويزيون. او در سال پيش گفته بود: وقتي تلويزيون براي پخش صداي يك ساز شش هزار ساله ، آن را در پشت گل بسياري پنهان مي كند چگونه جوانان بايد به شناخت كافي از هنر اصيل مثل موسيقي برسند؛ آن هم در زمانه اي موسيقي لوس انجلسي دست به دست مي چرخد و ناشران در پي تكثير نوارهاي كپي شده از لس آنجلس هستند. مشكاتيان زماني گفته بود فكر مي كند صدا و سيما تعمدا مي خواهد، كساني را كه دلي در آتش دارند از دور خارج كند؛ چون اين همدلي سليقگي نمي تواند ناآگاهانه باشد، گوينده اي كه شعر حافظ را نادرست مي خواند يا مي خواهد به حافظ دهن كجي كند يا به مردم؟ گلايه هاي “مشكاتيان “ از تلويزيون هيچگاه تمام نشده است. “ميهن اي ميهن“ شعري از لاهوتي است كه مشكاتيان و دوستانش آن را هم قبل از انقلاب مي خواند و هم آن را در جريان انقلاب ، بعدها نيز يكي از دوستانش روي اين شعر آهنگ مي گذارد و استاد شجريان هم آن را مي خواند. وقتي اين آهنگ را از راديو پخش مي كنند، شعر “ مهين اي ميهن “ را از آهنگ بيرون مي كشند. او بعدها با عصبانيت اين سوال را مطرح كرده بود آيا ميهن بد است ؟ اگر بد است من هم بايد بدانم چرا شعر لاهوتي را سانسور كردند.؟ او مي‌گويد وقتي اينجور با من رفتار مي‌كنند چرا بايد از من بپرسند: استاد چرا كم كار شده ايد؟ او در اين سال ها فضا را قدري نامحرم دانسته و شايد اين موضوع كمي احساسي باشد تا منطقي. «مشكاتيان» تنها يك چيز را مي خواهد؛ تنها يك چيز را مي خواهد حرمت براي چيزي كه براي او عشق است؛ يعني موسيقي. در عين حال مشكاتيان هنرمندي بوده كه هيچ گاه نخواسته كنار بكشد، چون از نظر او هنرمندي كه كنار بكشد منفجر مي شود. البته او دراين سالها مشغول نوشتن كتابهايش و آهنگسازي بوده است. گزارش از ايسنا، محمد تاجيك انتهاي پيام
  • جمعه/ ۴ دی ۱۳۸۳ / ۱۴:۲۳
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 8310-01195
  • خبرنگار :