رييس‌جمهور در دومين همايش ايران‌شناسي: ايران‌شناساني عصر ما نيازمند ارتباط بيشتر با همكاران خود در حوزه‌هاي متناظر است

رييس‌جمهور طي سخناني در دومين همايش ملي ايران‌شناسي سخنان خود در برگزاري نخستين همايش ملي ايران‌شناسي را مبني بر اين كه كه "تمدن ايراني نه در چارچوب مرزهاي جغرافيايي ايران امروز محصور است و نه مي‌توان آن را به تنهايي از بررسي سير تاريخي ايران استنتاج كرد." و تاكيد كرد: بر همين اساس اهميت اهتمام به "ايران جغرافيايي"، "ايران تاريخي" و "ايران زباني" را در مطالعات ايران‌شناسي يادآور شدم. اين‌گونه مطالعات، طبيعتا رويكردهايي "ميان رشته‌اي"، "ميان سرزميني" و "ميان دانشگاهي" طلب مي‌كند،ايران‌شناساني عصر ما نياز دارند كه بيش از هميشه با خود و با همكاران خود در حوزه‌هاي متناظر، ارتباط و همكاري داشته باشند.

به گزارش گروه دريافت خبر خبر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، متن كامل سخنراني حجت‌الاسلام والمسلمين سيدمحمد خاتمي رييس‌جمهور در دومين همايش ملي ايران‌شناسي

« بسم الله الرحمن الرحيم

به هوش باش كه ايران ترا پيام دهد / ترا پيام به صد عز و احترام دهد

نسيم صبح كه بر سرزمين ما گذرد / ز خاك پاك نياكان ترا سلام دهد

به كارنامه‌ي پيشينيان نگر بد و خوب / كه تلخكاميت آرد پديد و كام دهد

نگويمت كه به ستخوان خاك خورده بناز / عظام باليه كي رتبت عصام دهد

به علم خويش بكن تكيه و به عزم درست / كه علم و عزم، ترا عزت و مقام دهد

خوشحالم كه پس از دو سال، نام بلند ايران، دوباره «ديدار آشنا» را ميسر كرد. حضور همه‌ي دانشمندان و انديشمندان گرانسنگي را كه از ايران و جهان گرد آمده‌اند تا درباره‌ي فرهنگ، تمدن و سرزمين ايران گفت‌وگو كنند، گرامي مي‌دارم. از جناب آقاي دكتر حبيبي و همكاران ارجمندشان در بنياد ايران شناسي كه به انجام اين مهم، مجدانه اهتمام ورزيدند و دومين همايش ملي ايرانشناسي را به موقع سامان و سازمان دادند نيز صميمانه تشكر مي‌كنم.

اجازه مي‌خواهم از مقدمات سخن بگذرم و بيان فضيلت و ضرورت تلاش‌هايي از اين دست را به اصحاب فضيلت واگذارم.

«ايرانشناسي» مساله‌ي مهم ماست، هم از آن رو كه ايراني هستيم و يا به ايران مي‌انديشيم و هم از آن رو كه ايران در متن ديروز، امروز و فرداي جهان، حضور موثر داشته و دارد. اگر با پيام بهار آغاز كردم به همين سبب بود. بايد با دلبستگي‌هاي ديرين، به ضرورت‌ها و مسايل نوين بپردازيم.

مساله‌ي نخست در اين افق اين است كه ايران شناسي علمي است كه به جوانب مختلف تمدن و فرهنگ و تاريخ ايران نظر دارد. امروز مطالعاتي كه معمولا متاثر از بينش‌ها يا روش‌هاي غير آكادميك بوده‌اند و بيشتر در حد مسموعات يا مشاهدات «پيشا علمي» باقي مانده‌اند، نمي‌توانند پاسخگوي دانش ايران شناسي باشند.‌«ايران شناسي» در واقع نوعي دانش جديد است كه بايد بتواند به قصد توصيف و تبيين تمدن و فرهنگ ايران رويكردي نو و نقادانه داشته باشد. ايران شناسي در زمره‌ي مطالعات علمي است؛ هم از حد الگوهاي مبتني بر پيش فرض‌هاي قومي كهن فراتر است و هم از رويكردهاي سپاسي دوران استعمار و مبالي قوم مدار غربي دور شده است. ايران شناسي را مي‌توان اكنون در زمره‌ي «مطالعات انتقادي» به حساب آورد كه خارج از دو گانه سازي‌هاي كهن غربي ـ شرقي قرار دارد. در شرق شناسي و به تبع آن ايران شناسي كلاسيك، شرق و ايران موضوع شناخت و نه طرف گفت‌وگو و شريك بحث قلمداد مي‌شدند و همين، عامل مهمي در پيدايش و رشد نگرش‌هاي «غيرت ساز» بوده است. امروز مي‌توان با تاكيد بيشتر بر جامعيت و استقلال بينش‌ها و روش‌هاي علمي، ايران شناسي را با راهبردها و جهت‌گيري‌هاي گفت‌وگويي پي گرفت. قطعا يكي از مولفه‌ها و مصاديق مهم پيشبرد گفت‌وگوي تمدن‌ها هم در مقياس ملي و هم در مقياس‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي، اهتمام به ايران شناسي است؛ پس به منطق و روش‌ علمي در همه‌ي وجوه و مقوله‌هاي ايران شناسي اهميت و اولويت دهيم.

مساله دوم توجه به چشم‌اندازهاي نوين ايران شناسي است. نمي‌توان از نسبت ميان جهاني شدن و گرايش‌هاي جهان شموال از يكسو و اهميت يافتن رويكردهاي بومي از سوي ديگر غفلت كرد. فرايند شتابان جهاني شدن در دهه‌هاي پاياني قرن بيستم با افزايش خاص‌گرايي‌هاي فرهنگي همراه است و اين واقعيت نمونه‌هاي پرشمار و گوناگون در حوزه‌هاي ذهني و عيني دارد. سخن از تنوع و تكثر فرهنگي در برابر موج‌هاي فراگير و ادغام‌گر، اختصاص به مناطق جغرافيايي و يا حوزه‌هاي تاريخي خاص ندارد. هر چه جهان فشرده‌تر و به هم پيوسته‌تر مي‌شود و فرهنگ‌ها و هويت‌هاي فراگيرتر شكل مي‌گيرند، توجه به وجوه خاص فرهنگي و عناصر هويت بخش فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌ها نيز بيشتر مي‌شود. در چنين چشم‌اندازي است كه ايران شناسي و مطالعاتي از اين دست هم موضوعيت و هم مطلوبيت نو يافته است. اگر جهاني شدن فرهنگ براي فرهنگ‌هاي گوناگون تهديد است، فرهنگي شدن جهان كه وجه ديگر دوران ماست، خود فرصت است و ايران شناسي در اين «فرصت» جايي مهم دارد.

مساله ي سوم، ضرورت توجه به جوانب مختلف مقوله‌ي ايران شناسي است. ايران شناسي در برگيرنده‌ي مقوله‌هاي مختلف فرهنگي، هنري، اجتماعي، اقتصادي، سياسي، تاريخي و علمي است كه در عين حال مفهومي ميان رشته‌اي دارد. اگرچه امروز جنبه و وجهه‌ي هويتي آن حائز اهميت است، اما ترديدي نيست كه همين مقوله نيز از مفاهيم تاريخي، اجتماعي، اقتصادي و گفتماني تاثير مي‌پذيرد. ما نيازمند آنيم كه بدانيم در چه ظرف فرهنگي و تمدني جهان قرار داريم و فعليت و فاعليت ما در آن كدام است. ايران‌شناسي مقوله‌اي مركب و چند ركني است كه مي‌تواند راهبردها و كاربردهاي موثر براي برآوردن اين نياز داشته باشد.

من در نخستين همايش ملي ايران‌شناسي گفتم كه "تمدن ايراني نه در چارچوب مرزهاي جغرافيايي ايران امروز محصور است و نه مي‌توان آن را به تنهايي از بررسي سير تاريخي ايران استنتاج كرد." بر همين اساس اهميت اهتمام به "ايران جغرافيايي"، "ايران تاريخي" و "ايران زباني" را در مطالعات ايران‌شناسي يادآور شدم. اين‌گونه مطالعات، طبيعتا رويكردهايي "ميان رشته‌اي"، "ميان سرزميني" و "ميان دانشگاهي" طلب مي‌كند، ايران‌شناساني عصر ما نياز دارند كه بيش از هميشه با خود و با همكاران خود در حوزه‌هاي متناظر، ارتباط و همكاري داشته باشند.

براي من جاي خوشحالي و امتنان است كه بنياد ايران‌شناسي مسايل مطرح شده در نشست نخست را با جديت پي‌گرفته است. تاسيس دبيرخانه همكاري‌هاي بين‌المللي ايران‌شناسي در تهران خبر اميدبخشي است كه حاكي از عزم محققان، استادان و ايران‌شناسان گرانقدر در همه‌ي حوزه‌هاي جغرافيايي است. حق هم همين بود كه گفته‌ها و خواسته‌هاي اهل انديشه و نظر براي پوشاندن جامه‌ي عمل به كار افتد كه با ياري خداوند گامي در اين راه برداشته شد.

سخن امروز من هم چيزي فراتر از آنچه آن روز گفته‌ام نيست. هم به شما، هم به خود و هم به همه‌ي كساني كه براي اعتلاي فرهنگ انساني، آرمان‌هاي الهي و همزيستي جهاني دغدغه‌اي در دل و دستي در كار دارند مي‌گويم بايد توجه به "ايران‌شناسي" را مفيد بدانيم و آن را جدي بگيريم. اگر اين رهيافت را در تحقيقات، در آموزش و در اجرا به كار گيريم و از آنجا كه هستيم گام‌هايي هر چند كوچك فرا پيش نهيم، توفيق بسيار يافته‌ايم.

گفته‌اند «شيخ ابوسعيد يكبار به طوس رسيد. مردمان از شيخ استدعاي مجلسي كردند، شيخ اجابت كرد. بامداد در خانقاه استاد تخت بنهادند و مردم مي‌آمدند و مي‌نشستند. چون شيخ بر تخت شد و مقريان قرآن برخواندند و مردمان مي‌آ‌مدند چندان كه كسي را جاي نماند. معرف برخاست و گفت خدايش بيامرزد هر كسي از آنجا كه هست يك گام فراتر آيد. شيخ گفت و صلي‌الله علي محمد و آله اجمعين و دست به روي فرود آورد و گفت هر چه ما خواستم گفت و جمله پيغامبران بگفته‌اند او بگفت. خدايش بيامرزد كه هر كسي از آنجا كه هست يك گام فراتر آيد. چون اين كلمه بگفت از تخت فرود آمد و آن روز بيش از اين نگفت» . براي همه‌ي ما ايرانيان و شما كه به ايران عشق مي‌ورزيد سخن نهايي همين است، بس:

تا مهر بر سراي جهان تابد / نام تو بر صحيفه‌ي هستي باد

بر اساس اين گزارش دكتر حسن حبيبي  رييس بنياد ايرانشناسي گزارشي از عملكرد اين بنياد ارائه كرد.

انتهاي پيام

  • دوشنبه/ ۳۰ آذر ۱۳۸۳ / ۱۰:۲۲
  • دسته‌بندی: سیاسی2
  • کد خبر: 8309-12209
  • خبرنگار :