مهدي آذريزدي: كتاب بهتنهايي انسان را نميسازد خيابان يكطرفه زندگي من به پايان راه رسيده است
مهدي آذريزدي گفت: تنها كار خوب و مثبتي كه در زندگي كردهام، نوشتن داستان قصههاي خوب براي بچههاي خوب بوده است. وي ادامه داد: اين كتاب را در سن 35 سالگي نوشتم و 40 سال از نوشتن اين كتاب ميگذرد؛ هر چند كه در موقع نوشتن آن نميدانستم در حال انجام چه كاري هستم. نويسندهي مجموعه ”قصههاي خوب براي بچههاي خوب” در گفتوگو با خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) افزود: اخلاص در نوشتن اين كتاب آن را به اين حد رسانده است كه تا به حال 30 دفعه تجديد چاپ شده است؛ زيرا كه پول و شهرت را در نظر نداشتهام. وي با بيان اينكه تنها مطلبي كه از خودم نوشتهام گربهي تنبل است و ديگر قصههايم بازنويسي بودهاند، اظهار داشت: گربه تنبل داستان بچه گربهاي است كه بسيار بيادب ميباشد و هنگاميكه مدرسه ميرود ادب را ميآموزد. در اين داستان گربهها روبهروي قصابياي كه آن را مرد بزرگوار نام نهاده بودند، جمع ميشدند كه به دليل دادن مجوز مجبور به جايگزيني اسم جوانمرد قصاب به جاي مرد بزرگوار شدم. مهدي آذريزدي همچنين گفت: من عاشق هم شدهام و در تنهايي گريهكردهام اما در زمان جواني من، شرايط و محيط براي ازدواج فراهم نبود و خودم نيز بلد نبودم كه با كسي آشنا بشوم، هنوز هم نميتوانم با مردم بهراحتي حرف بزنم و از آنان فراريام. وي ابراز داشت: توقعي از مردم ندارم؛ ولي در حال حاضر به پرستار بسيار محتاجم و اين در حالي است كه وسع مادي اين اجازه را به من نميدهد. براي خريد مواد غذايي چيزي را ميخرم كه پايينترين قيمت را داشته باشند و مابقي پول را كتاب ميخرم؛ زيرا كه ميتوانم برنج نيمدانه بخورم؛ ولي نميتوانم از خريد كتاب صرف نظر كنم. او گفت: تمام وقتم را كتاب ميخوانم و همان لذتي را كه مردم از انواع لذايذ زندگي ميبرند من در كتاب خواندن احساس ميكنم. چراكه اگر انسان 100 سال هم زندگي كند هر روز به موارد جديدتري ميرسد و ياد ميگيرد. آذريزدي درباره كتابخانه خود گفت: در كتابخانه من بالغ بر سه هزار جلد كتاب موجود است و ميتواند يك كتابخانهي تحقيقاتي باشد. كتابهايي دارم كه اگر تمام تهران را هم بگردي حتا يك عدد از آن پيدا نخواهد شد. به هر حال من از اين كتابها دل كندم و آنها را به كتابخانه اهدا كردم؛ زيرا به اين نتيجه رسيدم كه پير شدهام و به كتابهايم احتياجي ندارم. در حال حاضر هم در خانه به اندازهي كافي كتاب دارم. حدود 100 جلد كتاب در خانه دارم كه مهر زده شدهاند و نزد من به امانتند و بعد از مرگم به كتابخانه ارجاع ميشوند. وي اظهار داشت: من در زندگي خود اشتباه كردهام؛ زيرا كه علاقه به هرچيزي اندازه و حدي دارد و زندگي من از آن جهت كه جنون كتاب داشتهام يكطرفه و يكسويه بوده است. خود را از لذايذ زندگي اجتماعي و خانوادگي و غيره محروم كردم؛ زيرا با اين مساله توجه نداشتم كه هر چيزي در حد تعادلش خوب است و كتاب خواندن نيز از اين مقوله مستثنا نيست. زندگي من مثل خيابان يكطرفه است كه راهي به برگشت ندارد و در حال حاضر به پايان راه رسيده است. انتهاي پيام