/با پيشكسوتان فرهنگ و ادب/ با «اميربانو كريمي» همزمان با سالگشت درگذشت «اميري فيروزكوهي» «يعني چه كه ادبيات كلاسيك به ادبيات معاصر اجازه‌ي بروز نمي‌دهد؟»

وقتي در سال 1310 هجري شمسي متولد ‌شد، چون تولدش با حكومت پهلوي اول مقارن بود و قانون ثبت احوال آن زمان خانواده‌ها را از داشتن نام‌هاي فاميل چون “اميري” و “خان” منع ‌كرده بود، نام خانوادگي را در سه‌جلدش، هم‌نام پدرش نتوانستند ثبت كنند؛ پس شناسنامه‌اش چنين صادر ‌شد: ”اميربانو كريمي” فرزند ”سيدكريم (اميري فيروزكوهي)” ـ شاعر بنام سبك هندي در دوره‌ي معاصر. اميربانو كريمي ـ همسر دكتر مظاهر مصفا ـ در سال 1350 با اخذ مدرك دكتري زبان و ادبيات فارسي استاد دانشگاه تهران مي‌شود و امروز هرچند كه دو سال است بازنشسته شده، روزهايي را به تدريس شعر صائب تبريزي در دانشكده ادبيات و سر زدن به دانشجويان اختصاص داده و همچنان شعر صائب بعد از 33 سال تدريس برايش تازگي دارد. اين استاد پيشكسوت دانشگاه، در ديدار با اعضاي بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، از وضعيت دانشكده‌هاي ادبيات و نيز ادبيات معاصر سخن گفت. كريمي درباره تغيير روند آموزش در دانشكده‌هاي ادبيات و دانشجويان قبل و بعد از انقلاب، گفت: فكر مي‌كنم تنها كميت بالا رفته و كيفيت پايين آمده است. بحث علاقه داشتن يا نداشتن نيست. دانشجويان امروز هم تقريبا مثل دانشجويان آن سال‌ها مشتاق‌اند؛ اما هم مشكلات زيادتر شده و هم اينكه آن استادان ديگر نيستند. او با اين گفته‌ي برخي مبني بر اينكه ادبيات كلاسيك در دانشگاه‌ها به ادبيات معاصر اجازه‌ي ظهور نمي‌دهد، مخالف است و مي‌گويد: اين اصلا بحث غلطي است. يعني چه كه ادبيات كلاسيك به ادبيات معاصر اجازه‌ي بروز نمي‌دهد؟ اگر ادبيات معاصر خودش دوره‌ها و چهره‌هاي درخشاني داشته باشد، جايش را باز مي‌كند. من اين عقيده را ندارم. ادبيات معاصر ما مظلوم واقع نشده است. چرا برخي‌ حرف‌هاي جوانفريب در دانشكده‌ها مي‌زنند؟ حرف‌هايي مي‌زنند كه جوان‌ها خوششان بيايد. وي درباره ظرفيت ادبيات معاصر براي معرفي در دنيا معتقد است: چيزهايي گفته شده و راه‌هايي رفته شده كه دوباره انجام دادن آن‌ها تقليدي بي‌جاست؛ اما ادبيات در دنياي امروز روزبه‌روز پيش مي‌رود و ادبيات معاصر ما هم بايد به اين نكته توجه كند. كريمي افزود: ادبيات معاصرمان هم دنباله‌ي ادبيات قديم است؛ منتها با زباني نوتر. او ادامه داد: در سال‌هاي دهه‌هاي 40 و 50 مخالفت‌ها با ادبيات معاصر خيلي زيادتر از امروز بود. حالا البته عده‌اي از آن مخالف‌ها در قيد حيات نيستند و بقيه هم كه مانده‌اند نگاهشان تا حدي عوض شده است. شايد اين كم‌توجهي كه به ادبيات معاصر در دانشگاه‌ها مورد بحث است، به علت عادت نداشتن اساتيد قديمي به مسائل جديد هم باشد. وي سپس درباره‌ي علاقه‌اش به شعر نو و كلاسيك و ادبيات داستاني معاصر، گفت: در زمينه‌ي شعر، شايد بيشتر به‌دليل اينكه از كودكي در محيطي شعردوست و صائب‌دان بزرگ شده‌ام، خود شعر صائب مرا جذب كرده است، يك مقدارش هم تاثير پدرم بود كه باعث شد صائب را در دانشگاه براي تدريس به من پيشنهاد كنند و انتخاب اولم باشد؛ ولي نمي‌توانم بگويم داستان را انتخاب نمي‌كنم. شعر خوب خوب است؛ كلاسيك و نو ندارد. زماني نادر نادرپور و فريدون مشيري را خيلي مي‌خواندم، به‌ويژه مشيري را و از برخي كارهاي احمد شاملو، فروغ فرخزاد و مهدي اخوان ثالث هم لذت مي‌برم؛ اما اين‌ها هم در مقايسه با شعرهاي امروز قديمي‌تر مي‌شوند. با اين وجود سعدي، مولوي، نظامي يا ديگران هم جاي خود را دارند. استاد ادبيات دانشگاه تهران ادامه داد: همه‌ي گوشه‌هاي ادبيات كلاسيك ما و همه‌ي شاعرانش در دنيا معرفي نشده‌اند. مسلم است كه باز هم جا براي معرفي داريم. من اين كوتاهي را از شاعران و نويسندگان نمي‌بينم؛ بلكه منتقدان، مجامع آكادميك و خوانندگان بايد آن‌ها را معرفي كنند. ما ادبيات وسيعي داريم و اگر هم در دنيا ايران را بشناسند، به‌خاطر حافظ، سعدي و مولوي است. كريمي عقيده دارد: در تاليف كتاب‌هاي ادبيات در مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها، به معرفي بهتر ادبيات ايراني هيچ توجهي نمي‌شود و اين كتاب‌هايي كه مي‌نويسند، غالبا از گروه يا دسته‌اي هستند كه با عده‌ي ديگر رابطه دارند و به‌دنبال سليقه‌ي همان عده مي‌روند و بيشتر به دنبال كسب درآمد هستند. كتاب‌هاي دانشگاهي‌مان هم همينطور؛ وقتي مرضي مي‌آيد، همه را مي‌گيرد. اميربانو كريمي تاكنون ديوان‌هاي بسياري از شاعران گذشته را تصحيح، تشريح و تفسير كرده است؛ ازجمله چندين ديوان درباره‌ي شعر و سبك صائب، ديوان قاضي سعيد قمي و برخي از شاعران قرن يازدهم را. انتهاي پيام
  • یکشنبه/ ۱۹ مهر ۱۳۸۳ / ۱۱:۳۸
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8307-07180
  • خبرنگار :