/با پيشكسوتان فرهنگ و ادب/ “طلبه‌اي كه دلش در نجف جاماند” سيدجعفر شهيدي: عادت به پژوهش نداريم، آنچنان كه به دموكراسي؛ و اين چاله را دانشجويان بايد پركنند

دكتر سيدجعفر شهيدي بعد از نوشتن حدود 15 كتاب و تاليف حدود 120 مقاله سترگ، در سن 83 سالگي هر چند خسته است، اما هنوز از كارهاي بر زمين مانده‌اش مي‌گويد. بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ادامه سلسله ديدارهاي خود با پيشكسوتان فرهنگ و ادب، اين بار به ديدار سيدجعفر شهيدي، مترجم نهج‌البلاغه و محقق بنام كشورمان در زمينه‌ي تاريخ اسلام، رفت. شهيدي هنوز دلش در نجف جا مانده است: «آنجا سايه‌ي اميرالمومنين (ع) بود، حالا هم درست است دستمان كوتاه است، ولي متوسليم». سال 1320 براي تحصيل علوم ديني و فقه و اصول راهي نجف مي‌شود، اما بعد از هشت سال، بيماري ناگزير، او را به ايران بازمي‌گرداند. هر هفته بايد خود را به پزشك نشان مي‌داده، درنتيجه از رفتن به حوزه باز مي‌ماند. براي گذران زندگي و به‌منظور ترجمه‌ي متون عربي، نزد دكتر سنجابي ـ وزير فرهنگ وقت ـ مي‌رود، اما به او اشتغال به تدريس پيشنهاد مي‌شود. با ماهي 150 تومان در دبيرستان ابومسلم مشغول مي‌شود و بعد كه به او مي‌گويند با مدرك ليسانس حقوقش به 300 تومان خواهد رسيد، بدون شركت در كلاس‌ها، ليسانس الهياتش را با بهترين نمره‌ها مي‌گيرد. سپس علامه دهخدا از سيدجعفر شهيدي دعوت به همكاري مي‌كند و در نامه‌اي به دكتر آذر ـ وزير فرهنگ وقت ـ مي‌نويسد: ”او اگرنه در نوع خود بي‌نظير، ولي كم‌نظير است”. دهخدا در اين نامه مي‌خواهد كه به جاي 22 ساعت، به او شش ساعت تدريس اختصاص دهند؛ تا بقيه وقتش را در لغت‌نامه‌ي دهخدا بگذارند. مدتي اين‌گونه مي‌گذرد، تا سال 1340 كه با مدرك دكتري به دانشگاه منتقل مي‌شود. تدريس در دانشگاه تا سال‌هاي 45، 46 ادامه پيدا مي‌كند، اما بعد با ناامني دانشگاه، دانشجويان خود را به لغت‌نامه مي‌برد؛ كه حالا پس از سال‌ها، هنوز هم دانشجويانش چهارشنبه‌ها به لغت‌نامه مي‌روند تا در محضر استاد كسب فيض كنند. شهيدي اولين كتابش را در نجف در رد احمد كسروي مي‌نويسد، هرچند بر خوب بودن كارهاي تاريخي او ـ تاريخ آذربايجان، تاريخچه‌ي چپق و قليان، مشعشيان و... ـ تاكيد مي‌كند. ديگر كتابش، سه جلد ”جنايات تاريخ” توسط ساواك توقيف مي‌شود، اما بعدها با گذشت دوره‌ي زماني، بعضي مطالب انتقادي را چندان ضروري نمي‌بيند و آنها را از چاپ بعدي حذف مي‌كند. شهيدي هرچند كتابهايي چون شرح مثنوي، عرشيان، قيام حسين (ع)، زندگاني فاطمه زهرا (س)، زندگاني علي‌بن الحسين (ع)، شيرزن كربلا، امام حسين (ع) قيامي، ابوذر غفاري، گزينه‌اي از سخنان اميرالمومنين علي (ع)، زندگاني امام صادق (ع)، از ديروز تا امروز (مجموعه مقاله‌ها و سفرنامه‌ها) و ترجمه‌هايي چون براهين‌العجم، تاريخ‌ الاسلام التحليلي، علي بلسان علي، شوره‌الحسين (ع)، حيات فاطمه (س)، حياه‌الامام الصادق جعفربن محمد (ع) و حيات السيده‌ فاطمه الزهرا (س) را در كارنامه‌ي خود دارد، هنوز اما با شوري خاص دلبسته‌ي نهج‌البلاغه است و بر فصاحت و بلاغت آن، يعني كلمات رسا و همه‌كس فهمش و مطابقت آن با فهم شنونده‌ها، تاكيد دارد. مي‌گويد: «بزرگان ادب عرب كه شيعه هم نبوده‌اند و حتا ميانه‌ي خوبي هم با امام (ع) نداشته‌اند، بلاغت خطبه‌ها، نامه‌ها و كلمات قصار نهج‌البلاغه را ستوده‌اند». استاد به اين موضوع اشاره مي‌كند كه اين كتاب در خارج از ايران از سده‌ي سه و چهار معروف بوده؛ اما به‌دليل محافظه‌كاري ايرانيان و راه باز نكردن تشيع در اينجا، از قرن هشتم مورد توجه قرار گرفته است. سيدجعفر شهيدي مي‌گويد: «اگر كسي بخواهد از يك زندگي درست و حسابي و خداپسند برخوردار شود، بايد اين كتاب و دستوراتش را بخواند، چون هم مصلحت فردي در آن رعايت شده و هم مصلحت اجتماعي». او اوايل انقلاب پافشاري مي‌كند تا به جاي متون عربي كتابهاي درسي بخش‌هايي از نهج‌البلاغه و اخلاقيات و اجتماعيات آن در كتاب‌ها قرار بگيرد؛ مي‌گويد: «زمان ما در مكتبخانه نه ملاي مكتب چيزي از نهج‌البلاغه مي‌فهميد، نه دانش‌آموزان، و فقط قرآن مي‌خوانديم. اما از سال 1313 آيات منتخبي از قرآن و بخش‌هايي از نهج‌البلاغه در دانشگاه‌ها ارايه شد و كساني چون مهندس معين‌فر، دكتر طاهري و آيت‌الله طالقاني كه با نهج‌البلاغه آشنايي داشتند، در اين زمينه فعاليت‌هايي كردند؛ منتها ما انتظارمان اين بود كه بعد از انقلاب مردم و به‌خصوص تحصيل‌كرده‌ها بيشتر با نهج‌البلاغه آشنا شوند، كه البته اين كار حكومت هم نيست». شهيدي كه همواره به تاريخ اسلام و زندگي ائمه اطهار (ع) توجه خاصي داشته است، درباره‌ي وضعيت پرداختن به تاريخ، به‌ويژه تاريخ اسلام در ايران مي‌گويد: «متاسفانه آن چيزي كه كمتر به آن اهميت داده‌اند، تاريخ است و علت اين است كه از ابتدا تاريخ را براي وقت‌گذراني مي‌خوانده‌اند». وي تاكيد مي‌كند: «وقتي در اروپا مي‌خواهند تاريخ بنويسند، چند نفر به تاريخ يك قرن مشغول مي‌شوند، ولي شرقي‌ها اين‌گونه نيستند و تاريخ ما بيشتر شفاهي و نقلي است». دكتر شهيدي با تاكيد بر اينكه تحليل تاريخي هنوز در كشور ما جا نيفتاده است، خاطرنشان مي‌كند: «اوايل انقلاب خواهش كردم گروهي براي تاريخ تشكيل شود كه به نتيجه نرسيد. حالا هم مورخان خوبي داريم، اما به تاريخ اسلام كمتر توجه مي‌شود». سيدجعفر شهيدي درباره‌ي وضعيت فلسفه نيز معتقد است: «فلسفه‌ي ما تا ابن رشد خوب پيش رفته، اما از قرن پنج درجا زده است». او مي‌گويد: «بزرگترين فيلسوف ما مي‌خواهد با چند كتاب در اتاقش تكليف دنيا را روشن كند، اين‌طور كه نمي‌شود». به اعتقاد شهيدي ”آنچه براي مردم و كشور ما اهميت دارد، اين است كه دانشجويان ما در هر رشته‌اي كه هستند در زمينه‌ي علم، امروزشان بهتر از ديروزشان باشد” او مي‌گويد: «دانشجويان ما از لحاظ هوش و استعداد چيزي كم ندارند، اما نمي‌دانم چطور است كه از 1400 سال پيش كه من اطلاع دارم، به سمت كارهاي عملي و تجربي نرفته‌ايم و برخلاف پژوهش علمي از لحاظ پژوهش تجربي عقبيم». وي با بيان اين مثال كه ما هميشه در ورزش كشتي جلو هستيم، اما در فوتبال نه، مي‌گويد: «كار دسته‌جمعي نيازمند گذشت و آزادي عمل است كه ما هنوز عادت نكرده‌ايم دسته‌جمعي جلو برويم». به نظر شهيدي ”ما عادت به پژوهش نداريم، آنچنان كه عادت به دموكراسي نداريم و اين چاله و كمبود را دانشجويان بايد پر كنند”. استاد سيدجعفر شهيدي صبح خود را در لغت‌نامه‌ي دهخدا مي‌گذارند و در كاري گروهي مشغول تنظيم فرهنگي است كه از لحاظ واژه‌ها بسيار مفصل‌تر از لغت‌نامه است. بقيه‌ي روز را در منزل خود مي‌گذارند؛ خانه‌اي سرشار از كتاب و قفسه‌هايي شامل فرهنگ‌ها، تفسيرها، لغت‌نامه‌ها، مثنوي و كتاب‌هاي مربوط به آن، نهج‌البلاغه، كتاب‌هاي مذهبي، كتاب‌هاي فقه و حديث، كتاب‌هايي در اصطلاحات عرفاني و فلسفي و ديوان‌هاي شعر و... پيرمرد آرام و صبور به تمام پرسش‌ها گوش مي‌سپارد و خونسرد پاسخ مي‌دهد. هراز گاهي هم با گفتن اينكه مهم نيست، اين مسائل اهميتي ندارد، ميهمان‌نوازي مي‌كند. مي‌گويد: «سعي كنيد امروزتان بهتر از ديروز باشد. از كاري كه براي اجتماع مي‌كنيد انتظار پاداش نداشته باشيد و تكيه‌تان بيشتر بر معنويات باشد» انتهاي پيام
  • جمعه/ ۱ خرداد ۱۳۸۳ / ۱۱:۱۵
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8303-11577
  • خبرنگار : 71157