سكينه خدادادي: شاهنامه فردوسي يك كتاب ضد زن نيست
ز اندوه باشد رخ مرد زرد / ز رامش فزايد دل رادمرد/ زن خوب، رخ رامش افزاي و بس / كه زن باشد از درد فريادرس / به زن گيرد آرام، مرد جوان / اگر تاج داراست اگر پهلوان از آنجايي كه شاهنامه به اتفاق همه سخن شناسان و محققان اثري عظيم است و عظمت آن هم معطوف به هنرمندي و سخنراني سرايندهي آن است، ميتوان آن را از نظرگاههاي مختلف به پژوهش كشيد و جنبهها، جلوهها و نكات تازهاي را از خلال آن دريافت. در اين مقاله كه توسط سكينه خدادادي ـ فارغالتحصيل دبيري تاريخ مقطع كارشناسي و دانشجوي ممتاز دانشگاه آزاد اسلامي بجنورد ـ تهيه شده و در اختيار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران قرار گرفته، به بررسي نكات و بيان آراي حكيم توس در شاهنامه درخصوص زنان و جايگاه حقوق و مقام زن در ايران باستان، پرداخته شده است. در اين مقاله آمده است: كلمه “زن“ نزديك به سيصد بار در شاهنامه به كار رفته است و برخلاف آنچه در نزد اشخاص ناآشنا معروف شده، شاهنامه نه تنها يك كتاب ضد زن نيست، بلكه اكثر زنان شاهنامه، نمونه بارز زن تمامعيار هستند. به نظر ميرسد كه مهمترين وظيفهي زن از ديد فردوسي، حسن شوهرداري و رعايت حقوق كامل شوهران باشد. در نظر وي بهترين زن آن است كه همسر از او خشنود و شادمان و خانه به او آراسته باشد “بهين زنان جهان آن بود // كزو شوي همواره خندان بود“ وي يكي از نكات جالب در اشعار حكيم توس را اظهار وفاداري كامل زن دانسته است به گونهاي كه زنان شاهنامه، سعادت خود را در سعادت مردان خويش ميدانند، اينان در همهجا وفادار، پاكدامن و علاقهمند به شوهران خود هستند. خدادادي در اين مقاله ضمن اشاره به ترغيب دختران به ازدواج و تربيت فرزنداني نيكو در شاهنامه آورده است: در شاهنامه دختر در انتخاب همسر آزاد بوده است؛ به عنوان مثال تهمينه شخصا به خواستگاري رستم ميرود، برخي از ازدواجها نيز براي از ميان رفتن جنگ و كينه ميان دو قوم يا دو دولت صورت ميگيرد؛ مانند ازدواج داراب، پادشاه كياني، با دختر قيصر روم. وي در رابطه با حق مالكيت زن، در شاهنامه آورده است: رسم بر اين بود كه هنگام دختر شوهر دادن همراه او جهيزيه به خانه شوهر ميفرستادند. هنگاميكه قيصر روم دختر خود “مريم“ را به ازدواج خسروپرويز در ميآورد، جهيزيه فراواني به او ميدهد. در شاهنامه نيز مقام مادر جايگاه والايي دارد و در جاهاي مختلف آن ميبينيم كه هر جا قرار است پهلوان شاه يا قهرماني نامي پا به عرصهي وجود بگذارد، ابتدا مادرش به خوبي ستايش ميشود. در عصر باستاني كياني نيز پهلوانان در جنگها هنگام معرفي خود، بزرگي مادر را دليل بر اصالت نژاد و شخصيت خود ميشمردند. در ادامه اين مقاله سكينه خدادادي به پوشيدهرويي و محجب بودن زنان به عنوان مسالهاي كه توجه فردوسي را به خود جلب نموده، ياد كرده است و آن را مايهي سربلندي زنان دانسته است: هم آواز پوشيده رويان اوي / نخواهم كه آيد از ايوان به كوي. چنانكه از اخبار شاهنامه بر ميآيد اين پوشش و حجاب فقط بر تن و موهاي سر بوده و چهره را باز و گشاده ميداشتهاند. فردوسي در شاهنامه از زنان انتظار دارد كه داراي فضايل اخلاقي و معنوي بوده باشند. در غير اين صورت مورد نكوهش واقع ميشوند. در شاهنامه زنان نامدار به خصوص در دورهي باستاني از عفاف و استحكام منش قابل تحسيني برخوردارند و برخي از آنان، فرزندان بلندآوازهي خود را در غياب پدر پروراندهاند “كه ما برگزيديم زن دو هزار // سخنگوي و داننده و هوشيار” علاوه بر آن، فردوسي از وجود زنان هنرمند و آشنا به موسيقي در نقاط مختلف ايران نيز سخن به ميان آورده و تعداد آنان را فراوان اعلام كرده است. نكته جالبي كه در اين مقاله آمده، اشاره به وظايف خطير زنان شاهنامه در امور جنگ و سياست است كه در ميان آنها، دلاوران جنگي نيز به چشم ميخورند كه در ميدان پرآشوب شاهنامه خودنمايي ميكنند كه دلاوريهاي گردآفريد و خرد سياسي و ارزش نظامي از جمله آنهاست. علاوه بر آن فردوسي زنان را دوش به دوش مردان وارد اجتماع نموده كه نشان ميدهد پست و مقامهاي حساسي چون “وزارت” را نيز برعهده گرفتهاند و به خوبي از عهدهي اين مهم برآمدهاند هر چند در شاهنامه، وصفهايي با تعابيري مخالف آنچه كه گفته شد نيز وجود دارد مانند: كه پيش زنان راز هرگز مگوي // چو گويي سخن باز يابي به كوي // به كاري مكن نيز فرمان زن // كه هرگز نبيني زني رايزن. اين توصيفات سبب شده است تا عدهاي به مقام و شخصيت زن در شاهنامه خرده گيرند. به عنوان مثال نلدكه در كتاب (حماسه ملي ايرانيان) مينويسد: زنها در شاهنامه مقام مهمي را حايز نيستند، وجود آنها بيشتر از راه هوس يا عشق بوده است. در نظر ايرانيان مقام دائمي “مادر” با مقامي كه يك زن و يا يك دلبر دارد به هيچ وجه قابل مقايسه نيست و در حماسهي ايرانيان نميتوان زناني مانند “اندوماخ و نپلوب” را كه در عالم زني خود، برابر با مردان هستند، پيدا كرد. اين فارغالتحصيل دبيري تاريخ معتقد است: نظر نلدكه در رابطه با مقام زن در شاهنامهي فردوسي، همراه با انصاف نميباشد؛ به خصوص كه وي زنان ايلياد و اديسه را بر زنان شاهنامه برتر مينهد. درحقيقت، زن نژادهي ايراني در تمام شاهنامه، صفاتي متعالي دارد و بررسي مواضع و تعابيري كه گاه فردوسي به كار برده، نشان ميدهد كه طعنها در حق زنان، يا اذهان فردي غيرآريايي بوده و يا گوينده، فردي از شاخههاي دور افتاده نژاد آريا بوده است. از سوي ديگر بايد توجه داشت كه فردوسي آنجا كه از زن تعريف كرده، حق مطلب را ادا كرده است و حق را به حقدار رسانيده و در مواردي كه لازم بوده، زن مورد سرزنش قرار گيرد، او را سرزنش كرده است، مثلا حكيم زناني را كه اثري از شرم در وجودشان نيست را مورد نكوهش قرار ميدهد: “زناني كه ايشان ندارند شرم // به گفتن ندارند آواي نرم“ و از آنجايي كه فردوسي فردي مسلمان بوده است و اسلام اجازه خودآرايي به زنان جهت جلب توجه در نزد مردان را نميدهد، هر چند در دنياي متمدن مغرب زمين اين را نوعي تبعيض و عدم رعايت مساوات در حقوق زن و مرد ميدانند، در نتيجه آنها اگر به بيتي از اشعار فردوسي بر ميخورند كه در ظاهر محدوديتي براي زنان قائل شده، اعتراض مينمايند. سكينه خدادادي در پايان اين مقاله از شاهنامه حكيم توس به عنوان كتاب نادري كه در تمام موارد، اخلاف نيك و خوي پسنديده مودر توجه سراينده آن بوده است و فضاي اخلاقي و اسلامي، به خوبي در ميان ابيات پرشكوهي مشهود است، يادكرده و آورده است: اگر فردوسي ستايش يا نكوهشي در ضمن مطلب داشته است، عقيدهي شخصي وي نبوده، بلكه نتيجهي تركيب و ترتيب قضايا و مسايل تاريخي كتاب اوست و اين امر خود بيانگر جايگاه و ارزش ادبي اين شاعر نامي است. انتهاي پيام