/تاريخچه شفاهي/ محمد زريندست: بزرگترين تحول در زمينه بازيگري در ايران، توسط مهرجويي بود ستاره در سينماي بعد از انقلاب با توجه به آگاهي تماشاگر وجود ندارد
محمد زريندست بازيگر و كارگردان سينما و تئاتر كه پيش از انقلاب به امريكا مهاجرت كرده و در آنجا فيلمهاي مختلفي را ساخته و بازي كرده، هم اكنون به ايران بازگشته و در صدد ساخت يك فيلم سينمايي به نام "سرگيجه" است؛ وي در گفتوگويي با خبرنگار هنري خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به سؤالات مختلفي پاسخ داد. محمد زريندست گفت: متولد 1313 در تبريز هستم از سن هفت سالگي با ايفاي نقشي در نمايشنامه "كاوه آهنگر" كه در تئاتر شير و خورشيد تبريز روي صحنه رفت، وارد كار تئاتر شدم. وي در سن 13 سالگي با عزيمت به تهران در تئاتر پارس لاله زار به كار تئاتري خود ادامه داد و در سن 16 سالگي سالگي اولين رمان بلند خود را به نام "از ياد رفتگان" نوشت. وي ضمن اشاره به دوران عزيمت به امريكا گفت: دوران دبيرستان خود را گذرانده بودم كه براي ادامه تحصيل به امريكا رفتم و در دانشكده سورپتوس در كاليفرنيا در رشته سينما و تئاتر تحصيل كردم و بعد با اخذ فوق ديپلم وارد دانشگاه (UCLA) در لوس آنجلس شدم. اين دانشگاه يكي از معتبرترين دانشگاهها در جهان بخصوص در زمينه سينما و تئاتر است. محمد زريندست گفت: زمانيكه ميخواستم از اين دانشگاه فارغ التحصيل شوم، براي تز پايان نامه يك فيلم بلند ساختم و در آن زمان اولين دانشجويي بودم كه يك فيلم بلند را براي پايان نامه ميساخت. اين فيلم "خانه بر روي شن" نام داشت؛ تحت تأثير نقدهاي متعدد لوتركينگ رهبر سياهپوستان كه اغلب در مورد تبعيض نژادي در امريكا صحبت ميكرد "خانه بر روي شن" را تهيه و كارگرداني و بازي كردم و موفق به اخذ ديپلم ويژه از نهمين جشنواره سانفرانسيسكو شدم. محمد زريندست هم دورههايي كه با او در آن دانشكده تحصيل ميكردند نام برد، داريوش مهرجويي در رشته فلسفه و مرحوم مصطفي عالمي، بذرافشان نيز در اين دانشكده بودند. وي بعد از اتمام تحصيلات در امريكا با فيلم "خانه بر روي شن" به ايران آمد و اين فيلم را دوبله كرد و در يك گروه سينمايي به نمايش گذاشت. زريندست درباره استقبال و نمايش اين فيلم ميگويد: اين فيلم مورد توجه منتقدين سينماي ايران از جمله برادران اخواني، صاحبان سينما مولن روژ قرار گرفت؛ صاحبان مولن روژ در ايران فيلمهاي امريكايي و اروپايي را وارد دوبله و اكران ميكردند. آنها از من دعوت كردند كه اولين فيلم بلند را بعد از فارغالتحصيلي به نام "هاشم خان" بسازم. وي از حضور بهروز وثوقي در فيلم "هاشم خان" ياد كرد و گفت: بهروز وثوقي را كسي در آن دوران نميشناخت؛ او دوبلور بود و همزمان كارمند وزارت دارايي. البته در يك فيلم به نام "دزد بانك" بازي كرده بود كه اصلاً كسي نديد و زياد مورد توجه قرار نگرفت. در آن زمان كه ميخواستم فيلم "هاشم خان" را بسازم مولن روژ كه تهيه كننده اين فيلم بود، براي نقش اولي اين فيلم با ناصر ملك مطيعي قرارداد بسته بود. من كه براي اولين بار او را از نزديك ديدم، فكر كردم با آن هيكل نميتواند نقش اول فيلم "هاشم خان" كه يك فيلم اكشن است را بازي كند؛ بنابراين به دنبال يك بازيگر جوانتر گشتم و بالاخره بهروز وثوقي را انتخاب كردم. اين هنرمند اشاره ميكند در آن زمان ناصر ملك مطيعي و مرحوم محمد علي فردين جزو هنرپيشههاي معروف آن دوره بودند. زريندست معتقد است بزرگترين تحولي كه در زمينه بازيگري در سينماي ايران انجام شد توسط داريوش مهرجويي بود؛ وي به دنبال هنرپيشههاي تئاتر از جمله عزت الله انتظامي، جمشيد مشايخي و ... رفت و آنها را به سينما آورد و تماشاچي ذهنش روشن شد. محمد زريندست درباره ويژگي فيلم "هاشم خان" ميگويد: اين فيلم اولين فيلم رنگي سينماي ايران بود؛ البته اين فيلم داستان عميقي نداشت و يك تنها اكشن بود و براي اولين بار فيلمبرداري آن روي دست كار شده بود. وقتي فيلم "هاشم خان" نمايش داده شد، تماشاگر ايراني كه بيشتر به فيلمهاي خارجي توجه داشت، نسبت به اين فيلم رضايت داشت. "وسوسه شيطان" دومين فيلمي است كه محمد زريندست در ايران توسط مولن روژ ساخت. در آن زمان كه وي در تدارك ساخت دومين فيلم سينمايي خود بود، مسعود كيميايي را براي ساخت "بيگانه بيا" به مولن روژ دعوت كرد تا اولين فيلمش را بسازد؛ البته اين دوستي و همكاري با مسعود كيميايي ادامه پيدا كرد. حتي سال گذشته كه مسعود كيميايي ميخواست فيلم "مانكن" را بسازد قرار بود با او همكاري كند. به گزارش ايسنا، دومين فيلم محمد زريندست به نام "وسوسه شيطان" نوشته معيني كرمانشاهي و كريم فكور، اقتباسي از داستان داستايوسكي به نام "برادران كارامازوف" بود؛ او در اين فيلم، مقابل بهروز وثوقي و پوري بنايي بازي كرده و امير نادري دستيار او در اين فيلم بود. وي اشاره ميكند: در آن زمان كه بهروز وثوقي دومين فيلم مرا قرار بود بازي كند، مولن روژ با او يك قرارداد بست كه با سه فيلم اين دفتر همكاري كند، بنابراين در اولين فيلم مسعود كيميايي نيز او بازي كرد؛ چون اين دفتر ميخواست با يك قرارداد به بهروز وثوقي هزينه كمتري نسبت به سه فيلمي كه كار ميكرد بدهد. زريندست سومين فيلمش به نام "جاده تبهكاران" را ساخت كه خود در اين فيلم با پوري بنايي، عزت الله وثوق و ولي شيراندامي همبازي شد و اين فيلم را با دستياري امير نادري ساخت. اين فيلم به طريق تكني اسكوپ فيلمبرداري شد، كه كليه كارهاي لابراتواري و ميكساژ و امور فني آن در لابراتور تكني كالدرم و استوديوي چينه چيتا، كه مشهورترين استوديو در اروپاست انجام گرفت. وي نقش اولين فيلم "جاده تبهكاران" را ميخواست به مرحوم محمدعلي فردين بدهد؛ اما با عدم توافق بر سر دستمزد فيلم با او مجبور شد، خود اين نقش را بازي كند. محمد زريندست به تشويق دكتر اسماعيل كوشان، براي تحصيل به امريكا رفته بود؛ او از اين دوران ياد كرد و گفت: در آن زمان قبل از اينكه فيلمسازي را آغاز كنم و براي تحصيل مهاجرت كنم؛ كارگردانان در ايران به صورت تجربي كار ميكردند و حتي با اصول و تكنيك اوليه آشنا نبودند؛ مثلا هنرپيشه با كت سبز وارد و با سفيد خارج ميشد. وي يكي از مشكلات اوليه سينماي ايران را در آن زمان دوبله فيلمها و عدم امكان صدابرداري سر صحنه دانست و گفت: اگر هنرپيشه پشت به دوربين بود و ديالوگي نداشت، دوبلورها براي او ديالوگ ميگفتند و حتي بعضي موارد اتفاق افتاد كه هنرپيشه سواد خواندن ديالوگهايش را نداشت و كارگردان به او ميگفت: چند شماره بخواند تا دهانش حركت كند و بعدا در استوديو دوبلورها به جاي او ديالوگها را ميگفتند. به گزارش ايسنا پس از آن محمد زريندست "فاتحين صحرا" را با شركت رضا بيك ايمان وردي و خودش و سعيد راد جلوي دوربين برد؛ اين فيلم پس از انقلاب توسط تهيه كنندههاي فيلم در ايتاليا به نام "گنجينه صحراي گمشده" بازسازي شد و به زبانهاي مختلف از جمله ايتاليايي، فرانسوي، روسي، آلماني و انگليسي دوبله و در سراسر دنيا با موفقيت نمايش داده شد. فيلمبرداري اين فيلم توسط برادرش عليرضا زريندست فيلمبردار مطرح سينما انجام گرفت. زريندست پس از ساختن چند فيلم از جمله "شكوه قهرمان"، "از ياد رفته" و "پلي به سوي بهشت“ و “شهر آفتاب" به علت عدم رضايت از طرز فيلمسازي در ايران و عدم توجه وزارت فرهنگ و هنر به فيلمسازي و فسادي كه در جريان اين فيلمها وجود داشت، مجددا به امريكا رفته و براي اخذ فوق ليسانس وارد دانشگاه U.C.L.A شد. وي ميگويد: در اين دوره ما تلاش كرديم فيلمهاي ايراني را به جشنوارههاي خارجي ببريم؛ اما دولت مخالف پيشرفت فيلم ايراني بود. براي من واضح بود كه كمپانيهاي خارجي در تمام جوانب زندگي ما نفوذ كرده بودند؛ مثلا تمام سينماهاي درجه يك تهران، در اختيار اين كمپانيها و نمايش فيلمهاي آنها بود. وقتي ديدم فيلم "كاروان" توسط يك خارجي ساخته شده، در حاليكه يك كارگرداني ايراني بهتر ميتوانست اين فيلم را بسازد، متاسف شدم و تصميم گرفتم به خارج بروم. محمد زريندست براي تز فوق ليسانس يك فيلم بلند سينمايي به نام "بكش، الكس بكش" را ساخت كه در ايران يك سال قبل از انقلاب به نام "كينه جو" نمايش داده شد كه علاوه بر نويسندگي و كارگرداني و تهيه كنندگي، نقش اصلي فيلم را بر عهده داشت. وي گفت: اين فيلم يك ضد جنگ ويتنام و ضد سياستهاي زورگويانه امريكا در خارج از مرزهاي خود، بود و باعث توقيف يكساله فيلم در ايران شد و بالاخره پس از قطع و سانسور چند صحنه مهم، اجازه نمايش پيدا كرد. "گربه در قفس" پس از فيلم "كينه جو" توسط زريندست ساخته شد. وي درباره اين فيلم ميگويد: كليه مراحل فيلمبرداري و كارهاي فني و ميكساژ در لوس آنجلس و استوديوي كمپاني متروگلدين انجام شد كه برادرم فيلمبردار و بهروز وثوقي در آن بازي كرد. محمد زريندست گفت: اكران فيلم در امريكا خيلي خطرناك بود، چون اكران فيلم در آنجا با سينماي ايران فرق ميكند؛ آنجا 3000 سالن سينما يك فيلم را نشان ميدهند و فيلمهايي به اين گروهها راه پيدا ميكنند كه 100 ميليون دلار بودجه داشته باشند؛ بنابراين فيلم "گربه در قفس" در ويدئو، تلويزيون و چند سينماي محدود اكران شد. وي به ساخت "گربه در قفس" اشاره كرد و گفت: سه سال قبل از انقلاب قرار شد در امريكا فيلمي بسازم و با برادرم و وثوقي اين كار را انجام داديم و تصميم داشتيم بازار فيلم ايراني را در آنجا بوجود آوريم؛ ولي وقتي فيلم ساخته شد، همزمان با انقلاب ايران شد و سه سال سينماها تعطيل بودند. به گزارش ايسنا، پس از اين فيلم محمد زريندست فيلم "خشم و اسلحه" را ساخت كه مربوط به قرارداد ننگين دارسي است كه بين قاجارها و انگليس به امضاء رسيد. وي گفت: تصميم داشتيم فيلمبرداري اين فيلم را در مسجد سليمان انجام دهيم، اما به علت شروع جنگ ايران با عراق، اين اقدام ميسر نشد؛ بنابراين در قاهره در جزيرهاي به نام ساكارا با ساختن دكورهاي زمان خودش و گروه فني كه همگي از ايتاليا به قاهره آمده بودند، اين فيم را جلوي دوربين برديم؛ در اين فيلم 5 هنرپيشه معروف آمريكايي از جمله پيتر گرويز، هنرپيشه بالاتر از خطر، كامران ميچل و آلبرت سلمي نامزد اسكار براي برادران كارامازوف حضور داشتند. اين فيلم هم اكنون براي دوبله به بنياد سينمايي فارابي تحويل داده شده و قرار است اكران خصوصي شود. محمد زريندست پس از ساختن فيلمهاي متعددي از جمله "فرار به كورفو"، "صاعقه مرگ"، "سرسخت" و "داستانهاي هاليوود" كه موفق به اخذ ديپلم افتخار در جشنواره مسكو شد و فيلمهاي ديگري از جمله "بهشت يار من" كه از روي يك نمايشنامه فرانسوي به نام آيين اقتباس شده بود و فيلم آدم گرگي، پس از ساختن آخرين فيلمش در 4 سال پيش به نام "همخون" ديگر در امريكا فيلم نساخت و با سفرهاي متعددي كه به ايران داشت، تمام نيروي خود را متمركز نوشتن فيلمنامهاي به نام سرگيجه كرد. وي درباره "سرگيجه" به ايسنا گفت: سال گذشته كه در دفتر هدايت فيلم بودم، به اصرار مسعود كيميايي و مرتضي شايسته كه تصميم گرفتم قطعاً آن را بسازم. اين فيلم به داستان زمان اشغال آذربايجان توسط روسها برميگردد؛ بنابراين دكورهايي در شهرك سينمايي و جادههاي گرگان بايد بگذاريم. اين فيلم 28 شخصيت دارد؛ مثلا يك شخص در سن 6 - 16 - 20 و بالاخره بالاتر بايد نشان داده شود؛ بنابراين انتخاب هنرپيشهها و شباهت آنها خيلي مهم است. با بهرام رادان، گلشيفته فراهاني، هديه تهراني صحبت كردم؛ اما تا فيلمنامه در ارشاد تصويب نشود و بحث سرمايه گذار كاملا حل نشود، نميتوانيم هنرپيشهها را قطعا اعلام كنيم؛ احتمالا يكي از هنرپيشههاي مشهور امريكا نيز در فيلم حضور خواهد داشت. وي ميگويد: فيلمنامه انگليسي "سرگيجه" بدست رابرت دنيرو نيز رسيده است و ممكن بعد از ساخت فيلم در ايران توسط كمپاني ميرامكس اين فيلم نيز ساخته شود؛ البته پخش فيلم من نيز توسط همين شركت قرار است انجام شود. فيلمبرداري "سرگيجه" با قطعي شدن عوامل اوايل سال آينده آغاز ميشود. اين كارگردان درباره آثار بعد از انقلاب سينماي ايران گفت: تمام فيلمهايي كه از ايران به آنجا ميآمد را ديدهام و معتقدم سينماي ايران پيشرفت قابل توجهي داشته است. وي معتقد است ستاره در سينماي بعد از انقلاب با توجه به آگاهي تماشاگر وجود ندارد؛ چون ملاك استعداد و توانايي است. وي درباره بازي سعيد راد در دوئل گفت: او بازي خوبي داشت؛ اما بايد توجه داشته باشيم كه وي سالها كار نكرده است. محمد زريندست در پايان ضمن گلايه از اينكه در ايران هيچ كتابچه مدوني درباره بازيگران وجود ندارد، تصريح كرد: اميدواريم يك چنين كتابچهاي تهيه شود تا در انتخاب بازيگران كمتر با مشكل مواجه شويم. مسئله ديگري كه مرا در اين سالها درگير كرده، دانشجوياني هستند كه از دانشگاه فارغ التحصيل ميشوند و بدون هيچ تجربهاي سريع يك فيلم ميسازند. انتهاي پيام