/ديدار با پيشكسوت/ تاريخ شفاهي طراحي صحنه سينما و تئاتر از زبان “اسماعيل ارحام صدر” “ايتاليايي‌ها در لاله‌زار”/2/

اسماعيل ارحام صدر، در ادامه، با اشاره به فعاليت‌هاي سينمايي خود و طراحي و ساخت دكور فيلم‌ها گفت: در عين فعاليت تئاتري در تهران كم كم وارد سينما هم شدم و اولين كارهايم فيلم خورشيد مي‌درخشد و ستاره چشمك زن بود ولي اين فيلم‌ها اغلب جنبه‌ي تجاري داشتند و به همين دليل من به اين نوع كارها ادامه ندادم تا براي اولين بار فيلم “گاو، به كارگرداني داريوش مهرجويي و با بودجه‌ي وزارت فرهنگ و هنر به عنوان يك فيلم هنري ساخته شد كه طراحي صحنه و دكور آن برعهده‌ي من بود آن زمان فيلم “گاو“ مورد توجه همگان قرار گرفت و جزو بهترين فيلم‌هاي هنري سال شناخته شد. به گزارش ايسنا، وي افزود: بعد از طراحي و ساخت دكور اين فيلم،(اقاي هالو) از مهرجويي را هم طراحي كردم بعدها هم در ساختن شهرك سينمايي، همراه با خاكدان و مرحوم حاتمي كار كرديم. خوب يادم است كه سريال “هزار دستان“ را قبل از انقلاب قرار بود با نام “جاده‌ي ابريشم“ كار كنيم و با موفق نشدن اين كار، ما بعد از انقلاب هم تصور نمي‌كرديم كه اين فيلم ساخته شود ولي يك روز مرحوم حاتمي با من تماس گرفت و گفت كه قرار است كار سريال را با نام هزار دستان شروع كند از طرفي قبل از انقلاب قرار بود كه طراحي و ساخت دكور را ايتاليايي‌ها انجام دهند ولي بعد از آن حاتمي از من و خاكدان دعوت كرد. وي ادامه داد: در بخشي از فيلمنامه‌ي“ هزار دستان“ اتفاقات در لاله‌زار هفتاد سال پيش خلاصه مي‌شد و ايتاليايي‌ها آن زمان عكس‌هايي را از لاله‌زار انداخته و طرح اجرايي آن را هم داده بودند كه آن بخش را (لاله‌زار و توپخانه) را مرحوم خاكدان با ساخت ماكت كار كرد و بقيه كار را هم من انجام دادم، كه البته در قسمت‌هايي كه به من مربوط مي‌شد، (تهران قديم) از مصالح طبيعي مثل آجر و سيمان و ... استفاده كرديم و اين فيلم به نوعي پرهزينه‌ترين سريالي بود كه تا آن زمان ساخته شده بود و بعد از اتمام آن من تنها در چند سريال مثل “يك حرف از هزاران“ كار كردم و بعد هم خود را بازنشسته كردم. وي در ادامه با مقايسه فعاليت‌هاي طراحي صحنه و دكور ايران با جهان گفت: همان طور كه آنها در تكنولوژي از ما جلوتر هستند در هنر هم پيشرفت بيشتر و بهتري دارند من در مدت زماني كه براي اجراي“ بلبل سرگشته“ در پاريس بودم، استوديوهاي فيلم‌هاي فرانسوي را از نزديك مي‌ديدم و با نحوه‌ي كار آنها آشنا مي‌شدم مثلا در يك سالن پنج هزار نفره، ايتاليايي‌ها، تئاتري گذاشته بودند كه به جاي يك صحنه، چهار صحنه داشت و وقايعي را كه در كل نمايشنامه در يك زمان اتفاق مي‌افتاد، در اين چهارصحنه به صورت جداگانه نمايش مي‌دادند در حاليكه ما براي اولين بار در تئاتر فردوسي، صحنه گردان به صورت ابتدايي و ساده آورديم و بعد از آن هم در سالن بيست و پنج شهريور، صحنه‌گردان ساختيم و يادم است در نمايشنامه “پهلوان اكبر مي‌ميرد “چهارسو و گنبدي داشتيم كه در صحنه دوم تبديل به هشتي مي‌شد كه مربوط به خانه پهلوان اكبر بود. من از اين گنبد به دو صورت استفاده كردم در يك صحنه، يك طرف گنبد بود و در طرف ديگر (به صورت هشتي خانه‌هاي قديمي)داخل گنبد ديده مي‌شد، كه باز هم با تمام جذابيت‌هايي كه براي خود ما و تماشاگران داشت، قابل قياس با اجراهاي اروپايي نبود اجراي ديگري هم در پاريس ديدم كه با بالا رفتن پرده، كليساي نوتردام را با آن عظمت نمايش مي‌داد و مجددا با افتادن پرده و بالا رفتن آن بلافاصله بهشت نمايش داده مي‌شد بنابراين تكنيك به قدري قوي بود كه با افتادن پرده، توسط ريل، صحنه‌ي بعدي آماده شد مي‌امد و در اين ميان ما از تمام امكانات فقط يك صحنه گردان ابتدايي داشتيم. وي اضافه كرد: علاوه بر تجهيزات صحنه، ما هنوز نقش موسيقي متن، دكور، لباس و ... را نيز در اجراي يك تئاتر كمتر مي‌شناختيم در حالي كه تمام اينها فضايي به وجود مي‌اورد تا به جنبه‌هاي دراماتيك كار كمك كند مثلا در تمام اجراها، ما با موسيقي كار هماهنگ نبوديم، چون در اين صورت بايد موسيقي ساخته مي‌شد و اين كار آن زمان براي ما سخت بود مثلا در “پهلوان اكبر مي‌ميرد “ بايد موسيقي همگام با اين صحنه ساخته مي‌شد ولي متاسفانه بودجه و متخصص كار نبود، پس موسيقي در حد امكانات ساخته مي‌شد. در صورتي كه در تمام دنيا به عنوان يك عامل مهم در فضاسازي و ساخت محتوا استفاده مي‌شد. ارحام صدر در پايان اضافه كرد: تمام هنرمندان بايد به نحوي سفرهاي خارج از كشور داشته باشند و از اين طريق باهنر و هنرمندان ديگر كشورها نيز آشنا شوند.انها هم بايد بيايند و ما را از نزديك ببينند،همانطور كه يك پديده پزشكي دنيا گير ميشود و همه مردم از ان استفاده ميكنند، نواوري در هنرها نيز بايد به تمام دنيا برسد و همه هنرمندان با ان اشنا شوند. ارحام‌صدر با اظهار تاسف از فراگير نبودن هنر طراحي صحنه ، گفت: مردم و حتي دست‌اندكارارن ما در مورد طراحي صحنه شناخت لازم را ندارند به همين علت ، بازيگري كه در طول عمر هنري خود فقط در چند صحنه كوچك شركت داشته ، مقام و منزلتش از طراح صحنه‌اي كه در اين زمينه ريش سفيد كرده بالاتر است. يك طراح صحنه اول بايد نقاش باشد تا بتواند طرح خود را با توجه به زمان و مكان فيلمنامه يا نمايشنامه به روي كاغذ آورد. ماكت آن را تهيه كند و مانند يك مهندس معمار نقشه‌هاي اجرايي تهيه كنند و در ساخت و ساز آن نيز نظارت داشته باشد و در كليه اين مراحل كارش با خلاقيت و هنر توام است . پس كار اين طراح خيلي سخت است و ما هيچ اطلاعي نداريم. انتهاي پيام
  • شنبه/ ۸ آذر ۱۳۸۲ / ۱۳:۴۱
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 8209-02571
  • خبرنگار :