نشست خبري فيلم ”بماني” با حضور داريوش مهرجويي - كارگردان ، تهمينه ميلاني و محمد نيك بين - تهيهكنندگان و مصطفي شايسته - پخش كننده ، در خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) برگزار شد.
در ابتداي اين جلسه داريوش مهرجويي درباره روند شكلگيري بماني گفت : در خصوص موضوع خودسوزي دختران در ايلام، 6 سال پيش تورج منصوري يك فيلم كوتاه ساخته بود، اما آنچه كه محرك اصلي من براي ساخت اين فيلم شد، مطالبي بود كه در خصوص اين موضوع بعد از دوم خرداد در روزنامهها چاپ شد، در اين مقالات، در خصوص اين مشكل صحبت شده بود و اينكه تا قبل از جنگ تحميلي، نشان از خودسوزي نبود ولي بعد از جنگ آمار خودسوزي بالا رفته بود، تا اينكه آمار نشان ميدهد در هر سال 300 تا 350 نفر خودسوزي ميكنند، يعني به طور يقين ميتوان گفت هر روز يك نفر خودش را ميسوزاند و به بيمارستان مياورند.
به گزارش خبرنگار سرويس سينمايي ايسنا ، وي در ادامه افزود : پس از تحقيقات زيادي كه در محل انجام داديم و جالب اين بود كه خود مسوولين ادارات مختلف خيلي از اين قضيه شكايت داشتند و از اينكه ما ميخواهيم اين قضيه را آشكار كنيم استقبال كردند و از اين ديدگاه خيلي به ما كمك كردند، بالاخره نتيجه برررسي و تحقيقات، كم كم به شكل يك سناريو و فيلم درآمد.
تهمينه ميلاني در پاسخ به اين سوال كه شما هم در آن زمان قصد داشتيد به طور مستقل بر روي همين موضوع كار بكنيد؟ گفت: من هم مثل آقاي مهرجويي در دو شماره از يك روزنامه در خصوص خودسوزي زنان در ايلام، مطلبي خواندم و متاسفانه هيچ وقت ايلام نرفتم و خيلي علاقهمند به موضوع شدم و شروع كردم يكسري تحقيقات البته نه در سطح تحقيقاتي كه آقاي مهرجويي انجام داده بود و زماني كه فهميدم كه ايشان قرار است بر روي اين موضوع كار كنند و استاد ما هم هستند ، طبيعتا علاقهمند شديم كه با كمك هم فيلم را بسازيم ، بنابراين با كمال ميل اين كار را شروع كردم.
تهمينه ميلاني دربارهي اينكه فيلم او در صورت ساخته شدن چقدر به فيلم كنوني شباهت داشت ، گفت: مشكلي پيش نميآمد ، ولي طبيعتا فيلم آقاي مهرجويي بهتر ميشد ولي حتما ديدگاهمان يك مقدار متفاوت است ولي اصل همان است .
داريوش مهرجويي نيز گفت: ما شانس بزرگي آورديم،چون اين يكي از پروژههايي بود كه با اين ورشكستي سينمايي موجود اينكه كسي از بخش خصوصي بياييد و بر روي يك چنين سوژهاي سرمايهگذاري كند، واقعا خيلي كم پيدا ميشود و خلاصه ما شانس آورديم.
تهمينه ميلاني در ادامه صبحت مهرجويي گفت: من فكر ميكنم مساله، مطرح كردن يك موضوع بسيار عميق اجتماعي بود كه جدي گرفته نشد نه از طرف مطبوعات و نه مسوولان سينمايي و مطلع هستيد فيلم ”بماني” چقدر ناگهاني بر روي پرده آمد و هنوز هيچ تبليغاتي نشده و چقدر مشكل و درگيري با سينماها داشته و به طور كلي بحث فرهنگ و مسايل اجتماعي شعارش در مطبوعات و يا از طرف مسوولين خوب داده ميشود.
ولي به نظر من به محض اينكه به مرحلهي عمل ميرسد، همه مساله سود و زيان و به اصطلاح تجارت كار برايشان ارزش دارد و اين واقعا خجالتاور است.
به گزارش ايسنا، تهمينه ميلاني در ادامه افزود: موضوع فيلمي مثل ”بماني” كه واقعا بايد در سطح بسيار وسيعي مطرح ميشد و با وجود اين كه آدم صاحب نامي مثل اقاي مهرجويي نامش پشت اين فيلم بود، برخورد خيلي خوبي با اين فيلم نشد.
تهمينه ميلاني در پاسخ به اين سوال كه با اين وضعيت آيا از ساخت فيلمي همچون ”بماني” پشيمان نيستند، گفت: فكر ميكنم، باز هم ميسازيم . ما كارمان اين است، مثلا به آقاي نيكبين، سالي 10 فيلمنامه پيشنهاد ميشود كه شما بياييد سرمايهگذاري كنيد و همه مطلع هستيم و روي بعضي از فيلمنامه ميتوان حدس زد كه بازگشت سرمايه دارد يا ندارد ولي ما يك مقدار دغدغه اجتماعي داريم و هر موضوعي براي ما جالب نيست، اقاي مهرجويي ميتوانند 10 تا فيلم همانند آن طنز زيباي ”اجارهنشينها” بسازند ولي اين دغدغه دروني را چه كار كنيم ، بنابراين باز هم خواهيم ساخت.
محمد نيكبين ديگر تهيه كنندهي فيلم ”بماني” نيز گفت: موضوع اصلي فيلم و تراژدي كه وجود دارد دلايلي است كه بايد به آن پرداخت يا پديدههاي مشابهي آن و من فكر ميكنم از اين موقعيت بايد استفاده كرد و به آن دلايل پرداخت و ديد كه چرا اين اتفاق در ايلام ميافتد؟ چرا مثلا بايد شرايطي وجود داشته باشد كه در بعضي شهرهاي ما، برادري به خودش اجازه ميدهد به هر دليلي سر خواهرش را ببرد، اينها مسائلي است كه ما اميدواريم به آن پرداخته شود و خود داستان يك تراژدي بسيار عميق است .
تهمينه ميلاني گفت:اميدوارم با تبليغات كه انجام خواهد شد، مثل همان مقالهاي كه توجه ما را جلب كرد، توجه بسياري از جامعهشناسان و مردمشناسان جلب شود و يك بحث عميق اجتماعي در سطح مطبوعات و رسانهها به وجود بياورد كه چرا يك همچنين فيلمي ساخته شده است.
در ادامه اين جلسه، داريوش مهرجويي در پاسخ به اين سوال كه چرا در فيلم “بماني” از ديدگاه فلسفي خود فاصله گرفتيد؟ گفت: خود موضوع خيلي دردناك و احساسات برانگيز است بناراين در ابتدا در نوشتن فيلمنامه و كارگرداني ، دچار سانتي مانتاليسم (احساساتي گري) نشدم كه ميشد دچارش شد و از آن بهرهبرداري كرد و يك فيلم خيلي سوزناك اشكانگيز فقط احساسي و عاطفي درست كرد ولي هدف من اين بود كه سعي كنم اين واقعيت را با يك زبان ساده ضمير پيچيده و برخلاف فيلمهاي قبلي كه وارد يكسري مقولات روانشناختي و ذهنيگرايي ميشويم، اينجا خود آن واقعه عيان و آشكار و دردناك بود كه نميشد از اين بازيهاي زيباشناختي و هنري را ايجاد كرد بر همين اساس من دلم ميخواست خيلي ساده برگزار شودو بيشتر بر اصل موضوع بپردازيم تا اينكه صحنهپردازي و موقعيتهايي ايجاد كنيم كه از طريق شگردهاي دراماتيك و ديالوگ اين مساله را بيان كنيم.
وي در ادامه افزود: اين شكل و فرمي كه در فيلم ميبينيد از اين طريق اتخاذ كرديم ، اما از نظر بعد فلسفي، اگر بخواهيم نگاه كنيم اگر منظور از فلسفه، همان پروسه در باب هستي و مرگ است كه خيلي در فيلم ”بماني” هست تمام فيلم المان مرگ و نيستي است . اين دخترها به قصد و با آگاهي و شعور بالائي دست به چنين اقدامي ميزنند ، يعني اينها حاصل جهالت و ناآگاهي نيست بلكه واقعا يك عملي است كه براي آن فكر شده و بعد دست به اقدام اين عمل ميزنند و خود شخصيت ”بماني” از نظر من يك زن اساطيري با توجه به اقداماتي است كه از نظر ميزان قدرت و شهامتي دارد انجام ميدهد. يعني هم از خانه و مادرش نگهداري ميكند و پدرش آن گونه شوهرش ميدهد ولي يك جايي ديگر عصيان ميكند و اين ”عصيان” بماني آن بعد فلسفي است كه به دنبالش هستيد.
تهمينه ميلاني گفت: من فكر ميكنم اگر چنين موضوعي را با هنرپيشه ميساختند يا با ميزانسنهاي پيچيده سينمايي و از حالت مستندگونه دور ميشد، شايد اين اثر را نداشت و يك گونه سانتي مانتال ميشد ولي ”بماني” الان حالت روايت از يك جايي شده با آدمهايي واقعي كه آن جا حضور داشتند.
آقاي مهرجويي ميتوانست با ميزانسنها و هنرپيشههاي زيبا و ... اين كار را بكنند ولي مستندگونه بودنش اثرگذارتر است.
داريوش مهرجويي در خصوص اينكه ساختار مستندگونه فيلم با حضور حبيب رضايي ،تغيير ميكند گفت : پدر و مادر بماني از بازيگران تئاتر همان منطقه بودند و ما شخصيت حبيب رضائي را نتوانستيم در آنجا پيدا كنيم و با آن خصوصيتي كه من ميخواستم كه يك قيافه مهربان و گيرايي داشته باشد و يك كمي حالت موجي بودن را القا كند اين بود كه سراغ حبيب رضائي رفتيم.
كارگردان فيلم بماني در پاسخ به اينكه حضور صداي خود را در فيلم را چگونه توجيه ميكند، گفت: اين شخص فقط يك مصاحبهگر ساده نيست، بلكه يك آدمي ناظر بر اين قضايا است و خودش دخالت ميكند و بعضي جاها مصاحبههايش به صورت مكالمه در ميايد و خود مصاحبه گر يك شخصيت دارد و يكي از بازيگران فيلم است كه دخالت ميكند و درام توليد ميكند.
وي در ادامه افزود : قشنگي فيلم نيز هم اين است، با توجه به فيلمهايي كه ميبينيد و تكراري است من خودم خيلي خوشحال ميشوم كه فيلمي من را حيرت زده كند، كار فرم و تصوير و يك مقداري آن امكانات نهفته و بالقوه سينما را به من نشان بدهد، بتواند يك روايت جديدتر و تازهتر و قابل فهمتري را ارائه بدهد، اين بود كه اين شكل را بعد از اين كه تجربه كرده بودم به وجود آمد كه تركيبي از واقعيت موجود با اضافه واقعيتي كه ساخته شده و يك مقدار فرار و گريزي از شكل روايت گونه است و البته تماشاچي كه عادت دارد يك داستان با روايت كلاسيك عادت دارد، ممكن است بعضي جاها يك مقدار شوكه بشود و بيشتر دقت بكند و شايد كمك بكند به اينكه آگاهي بيشتر شود.
مصطفي شايسته در پاسخ به اين سوال كه بازتاب مردم را در هنگام اكران فيلم در ”ايلام” چگونه ميبيند؟ گفت: اين فيلم در خصوص ايلام نيست راجع به ايران است و آنچه در آن مطرح شده همان اتفاقي است كه براي همه ميافتد ، مستقل از اينكه در چه شهري باشد، در تهران فراوان از اين مسايل وجود دادرد است. بنابراين اين فيلم راجع به سرگذشت مردم ايران و جوانها و دخترهاي ايران است و اين بيكاري و ”عصبيت” است كه همه جا را احاطه كرده بود بنابراين اين خاص مردم آنجا نيست و من يك آدم ايراني هستم و خواستم دوربين را آنجا بگذارم و از اين آدمها فيلم بگيرم و از طرف ديگر، در عمل ما ديديم كساني كه واجب به اين تعصبات شديد قومي و هويت آنچناني نيستند، چقدر استقبال كردند، مثلا آن شخصيتي كه پدر دانشجو را بازي ميكرد. پدر واقعياش بود و استاد دانشگاه و آنجا درس ميدهد و استقبال كرد، مثلا مانند همان چيزي كه در تعزيه ما هست و شمر ميخواند و گريه ميكند و در نتيجه فكرميكند دارد كار ثوابي ميكند بنابراين كساني كه در اين فيلم با ما همكاري كردند همه از اين ديدگاه نگاه ميكنند و همه دلشان ميخواست براي اين مشكل كه در وجود دارد، راهحلي پيدا بكنند ، ولي كساني كه در توليد ما نبودند و نميدانستند داستان چيست مثلا هر صحنهاي كه ما ميگرفتيم بلافاصله در شهر ميپيچيد، و يكي دو مقاله در روزنامهها درآمد و ما را كوباندند! و گفتند شما آمديد اينجا ما را تحقير كنيد ولي فكر ميكنم اگر مجموع و كل فيلم نمايش داده شود، توهين تلقي نخواهد شد . اين فيلم با نيت ساخته شده كه اين مساله باز شود كه شايد كمكي بكنند به فرشتههاي كوچكي كه اعتراض خودشان را نسبت به وضعيت موجود، از طريق خودسوزي و خودكشي بيان كنند.
تهمينه ميلاني گفت: آدم متعصب نسبت به هر پديده كه جريان راديكال يا پيش رونده باشد واكنش دارد و نميتوانيم بگوييم اين فيلم اگر در ايلام نشان داده شود لزوما همه اين فيلم را خواهند پذيرفت، معلوم است كسي كه معتقد است بيناموسي را بايد با خودن پاك كرد، اين فيلم را ببينند، استقبال نميكنند.
وي در ادامه افزود: بخش عمدهاي از فيلم نقد تعصب و نگاهي است كه به زن ميشود . مساله بيكاري و ناديده گرفتن جوانهاي محرومي مثل ايلام است و طبعا كساني كه باورشان اين است، نميتوانيم بگوييم راضي خواهند بود و حتما واكنش نشان ميدهند.
داريوش مهرجويي در ادامه گفت: اين واكنشها به خاطر روحيه مردسالارانهاي است كه در همهي ما وجود دارد و ما هنوز به رشد فردي نرسيديم، ما هميشه هويت خودمان را در جمع يا در يك صنف و قوم ميبينيم .
تهمينه ميلاني نيز در ادامه افزود: آبرو را در جهان سوم، فقط قادر است زن ببرد و هميشه با خون شسته ميشود و بعد هم اگر راجع به همين مساله صحبت شود، ابرو يك قوم ميرود. چقدر بازي پيچيدهاي دارد اين آبرو!.
///ادامه دارد///