منصور اوجي: بسياري از شعرهاي امروز، تاريخ مصرف دارند
فاصلهي ايجادشده بين شعر قبل از انقلاب و شعر بعد از انقلاب، وضعيت شعر امروز ما را به اين صورت درآورده است. منصور اوجي ـ شاعر معاصر ـ كه در شصت و ششمين سالگشت تولد خود با خبرنگار ادبي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت و گو ميكرد ، با بيان اين مطلب افزود : در شعر امروز افراط ميبينم و اين را نميپسندم. وقتي بابك احمدي كتاب «تاويل متن» را ترجمه كرد ، تعدادي از افراد ، آگاهانه يا ناآگاهانه ، شروع به استفاده از اين تئوريهاي وارداتي كردند. او ادامه داد: به هيچ وجه با اين جريان موافق نيستم و از طرفي هم نميتوانم بر نوآوريهاي اين نسل چشم بپوشانم. هر نسلي حقش است كه شاعران خودش را داشته باشد و هيچ نسلي هم نميتواند خود را الگوي نسل بعدي بداند. اوجي با تاكيد بر اينكه شعر نبايد تاريخ مصرف داشته باشد ، عنوان كرد: متاسفانه بسياري از شعرها ، امروزه تاريخ مصرف دارند و دليلش هم اين است كه خوانده نميشوند. شعري كه خوانده نشود، در واقع تاريخ مصرفش گذشته است ؛ گرچه اينها معتقدند شعرهايشان را براي آينده ميگويند. او گفت : تعدادي از شعرهاي اين دوره ، رگههاي درخشاني دارد و زيباست و قطعا خواهد ماند؛ اما تعدادي از اين شعرها گرتهبرداري از تئوريهاي غربي است و نخواهد ماند. شعري را كه چند سطرش را ميخواني و رهايش ميكني ، يعني تاريخ مصرفش گذشته است. اين شاعر سپس با بيان اينكه هر شاعري فرزند زمان خودش است، اظهار داشت: سفارش اجتماعي به شاعر ميگويد چه بكند . هر شاعري بايد استعداد شعري داشته باشد و در مرحلهي بعد هم بايد محيط و اجتماعش را بشناسد. وي با تاكيد بر اينكه سفارش اجتماعي ، شعار دادن نيست، خاطر نشان كرد: به عنوان مثال ، فروغ در شعرش شعار نميدهد ؛ بلكه فضا طوري است كه او زن را مطرح ميكند. يعني دقيقا اجتماع به او ميگويد و از او ميخواهد كه زن را مطرح كند. اين گونه شعر گفتن اصلا ربطي به شعار دادن ندارد ؛ بلكه زمينهاي است كه جامعه آن را مهيا ميكند. اوجي گفت: شاعر بايد گذشتهاش را به درستي بشناسد. شاعراني مثل شاملو ، فروغ ، اخوان و آتشي ، ادبيات كلاسيك ما را به خوبي ميشناختند و حتا روي ادبيات كلاسيك هم كار كردهاند و قدم به قدم جلو آمدهاند. اما گروهي از شاعران امروز نه تنها ادبيات كلاسيك ما را نخواندهاند ، بلكه به آن دشنام هم ميدهند. در صورتي كه شاخه بايد بر تنه برويد و اگر در هوا باشد، قطعا سقوط خواهد كرد. اوجي افزود: ما بايد با شناخت از گذشته و دنياي امروز بر مبناي فطرت خودمان كه از شاعر به شاعر متفاوت است ، شعر بگوييم .چنان كه امثال فروغ و شاملو اين كار را كردند. وي با بيان اينكه بسياري از كساني كه امروز شعرهايشان را چاپ ميكنند ، شاعر نيستند ؛ اظهار داشت: اين مساله كه امروز اين تعداد شعر چاپ ميشود ، بايد آسيبشناسي شود. چون بسياري از جوانها براي اثبات وجود خودشان به اين راه توسل ميجويند تا خود را به ديگران ارائه دهند. شعر ميتواند سادهترين راه براي اين افراد باشد ، چرا كه هنرهايي مثل نقاشي و موسيقي نياز به ابزار دارد ، اما شعر كلمه است. اوجي با انتقاد از نشرياتي كه هر شعري را چاپ ميكنند، گفت: در قديم اين طور نبود كه تمام نشريات ما شعر چاپ كنند، اما امروز كل نشريات ما حتا نشريات ورزشي هم شعر چاپ ميكنند. آنها به فكر پركردن صفحهي خود هستند ؛ اما ديگر به اين فكر نميكنند كه هر چيزي نبايد چاپ شود. او ادامه داد : افرادي هم كه شعرشان جايي چاپ ميشود ، آن را زير بغل ميزنند و راه ميافتند كه شاملو هم شعر گفته ، ما هم شعر گفتهايم. تعدادي از اين جوانها هم با سرمايه شخصي شعرشان را درنهايت در 300 نسخه چاپ ميكنند كه فروش هم نميرود ؛ در صورتي كه شعر اگر واقعا شعر باشد ، بايد به چاپ چندم برسد. اوجي در ادامه خاطر نشان كرد: البته مجله فردوسي هم قبل از انقلاب زياد شعر چاپ ميكرد. يك روز از شاملو در اين باره سوال كردم ، گفت: «ناراحت نباش، اوجي! هرگاه باران ببارد، هر چيزي كه در زمين توان رستن داشته باشد، ميرويد و خس و خاشاكها هم از بين ميرود». امروز هم به نظرم بايد مجال روييدن داده شود تا در چند سال آينده ، از همين تعداد هم حداقل چند درخت تناور بيرون بيايد. وي با تاكيد بر اينكه خس و خاشاكها هيچ گاه برجاي نميماند، گفت: در جايي از من سوال شد كه براي «تكيه بر باد» معادلي بگويم و من اين را به شاعران فراپستمدرن ربط دادم؛ چرا كه به عقيده من آنها قطعا برباد خواهند رفت. وقتي شاعران ما و مثلا من كوچك، آتشي بزرگ و شاملوي بزرگتر اين شعرها را نميخوانند ، ديگر از مردم چه انتظاري ميرود. جريان فراپست مدرن اصلا ربطي به ايران ندارد و كاملا وارداتي است ؛ ما هنوز به مدرنيته هم نرسيدهايم. وي ادامه داد: اگر پول كافي داشتم آن را صرف چاپ كتاب شاعراني ميكردم كه استعداد دارند ؛ اما سرمايهي كافي براي چاپ كتابهايشان ندارند. من معتقدم تعدادي از اين شاعران زبان و سبك خود را پيدا خواهند كرد ، چنان كه تعدادي از آنها به زبان شاخص خود رسيدهاند. اوجي سپس در توضيح اين مطلب كه چرا شعر معاصر ما در عرصههاي جهاني مطرح نشده است، گفت: يك علت به سياست آن طرف برميگردد و از طرف ديگر هم خود ما مقصر هستيم. ما وقتي در اينجا نميخواهيم سر به تن شاعرانمان باشد ، ديگر چه انتظاري داريم؟ اوافزود: وزارت ارشاد بايد براي معرفي و ترجمه آثار شاعران بزرگ ما اقدام كند و حداقل تعداد مشخصي از آنها را به چند زبان ترجمه كند . شاعران بزرگ ما مثل شاملو ، فروغ و آتشي، از ديگران چيزي كمتر ندارند و اگر معرفي شوند ، قطعا به دنبال آنها خواهند آمد. گفتني است: منصور اوجي ـ شاعر معاصر ـ در نهم آذرماه سال 1316 در شيراز به دنيا آمد. او در زمينه فلسفه ، زبان انگليسي و مشاوره تحصيل كرد و سالها به تدريس در مراكز تربيت معلم مشغول بود و حدود سيهزارمعلم تربيت كرده است. اوجي هم اينك در دانشگاه تدريس ميكند و مجموعه سروههايش عبارتند از : باغ شب (1344) ، شهر خسته ، خواب و درخت ، تنهايي زمين ، اين سوسن است كه ميخواند ، مرغ سحر ، صداي هميشه ،شعرهايي به كوتاهي عمر ، حالي است مرا ، كوتاه مثل آه ، خوشا تولد و پرواز ، در روشناي صبح ، هواي باغ نكرديم ، شاخهاي از ما ، دفتر ميوهها و آينهي صبح . او بزودي دو مجموعه «باغ و جهان مردگان» و «شعر چيزي است شبيه گرگ» را عرضه خواهد كرد. انتهاي پيام