« بررسي كم و كيفيت شرايط جاري براي رسيدن به سطح قهرمان و نظرات اسلام در اين باره» عنوان پايان نامهي علي اكبر جابري مقدم است كه در سال 1368 براي دريافت درجه كارشناسي ارشد از دانشگاه تربيت مدرس آن را با راهنمايي دكتر عزت الله نادري مورد بررسي قرار داده است.
به گزارش خبرنگار ايسنا، در بخش ابتدايي اين رساله آمده است: اگر ورزش بر اساس رابطه مستقيم خود با فرهنگ بنا نشده باشد، صورت تجملي و تفنني به خود خواهد گرفت و پديدههاي ورزشي از سرشت خود خارج شده به صورت يك ابزار تبليغاتي در جهات مختلف اقتصادي، سياسي و اجتماعي در خواهد آمد و در اين زمان است كه ورزش از فرهنگ به كلي جدا شده و چون ساير اجناس تجملي وسيلهاي براي نشان دادن قدرت مالي و نفوذ اجتماعي ميگردد.
چنين ورزشي از جوهر فرهنگ خالي است و پديدههاي ورزشي نه تنها نميتوانند در چنين شرايطي بازگو كننده پديدههاي فرهنگي باشند، بلكه وسيلهاي خواهند شد در جهت ضد فرهنگي و در نتيجه به صورت كالاي مصرفي به جامعه عرضه و تعداد كمي خريدار خواهد داشت و اكثريت ملت آن جامعه، با ايمان به فقدان جوهر فرهنگي ورزش از آن گريزان خواهند بود.
در بخش ديگري از پايان نامه مذكور آمده است: ورزش و تمرينات ورزشي براي ورزشكاران و قهرمانان نه تنها مانع رشد نميشود، بلكه مانع شكلگيري يك شخصيت ناسالم در بزرگسالي نيز خواهد شد. چرا كه ورزشكاران براي نخبه شدن و حفظ مقام بايد تمام وجود خود را وقف فعاليت ورزشي كنند و ورزش تنها فكر و ذكر آنها و ناظر بر قالب اعمال و رفتار آنان ميشود. اين طرز تفكر نسبت به ورزش از جمله مقولاتي است كه تحت تاثير نفوذ فرهنگ استعماري و در همان راستا تامين كننده اهداف استيلايي حركت ميكند.
در اين فرهنگ همه جوانان بايد ورزش كنند، نه به اين دليل كه روح و جسم سالم داشته باشند، بلكه بر عكس الگوهاي رفتاري خود را در ورزش جستجو كنند و انرژيهاي بيپايان خود را كه ميتوانند در خدمت محرومين جامعه قرار دهند، در مسير ورزش مصروف دارند.
مولف در بخش ديگري از رساله خود چنين آورده است: امروز كمتر فرهنگي است كه تحت تاثير غرب نباشد، در اين فرهنگ از ورزش براي رسيدن به قهرمانان بهره ميگيرند و با زائل ساختن انسانيت، عاطفه و نوع دوستي كه در متن روابط اجتماعي ورزش قرار دارد، ورزشكاران و قهرمانان را تبديل به انسانهاي مسخ شدهاي ميكنند كه به لحاظ رواني آمادگي بهتري براي اجراي نيات استعمار داشته باشند. چرا كه اين ورزش قهرمان ساز اعتياد به ورزش را كه خطرش كمتر از اعتياد به مواد مخدر نيست، به دنبال دارد. حرص و طمع قهرماني، لذت ورزش كردن را از ورزشكار ميگيرد و او تنها به نمره و امتياز داوران در شب مسابقه ميانديشد و راههايي كه ميتواند اين امتياز را بالاتر ببرد.
لازمه كسب قهرماني در مسابقات ورزشي اين است كه ورزشكار با يك سلسله از عوامل ضروري مواجه شود و او خودش را بايد وقف استعدادهاي لازم نمايد كه با آن استعدادها، ورزش را شروع كند، ولي استعداها به تنهايي كافي نيست. كسي كه ميخواهد در مسابقات ورزشي شركت كند بايد در تكنيكهاي خاص آن ورزش استاد باشد.
ورزشكاران بايد خود را آماده تمرينهاي سخت ورزشي كنند و بالاتر از همه اينها بايد انگيزه خاصي جهت ورزش كردن داشته باشند.
هنر شركت در مسابقات ورزشي و برنده شدن، به كارگيري استادانه تمامي مهارتها در مسابقات است. هنري كه در مسابقات استفاده ميشود شامل كاربرد ويژه هورمونهاي عصبي است كه به منظور آماده كردن ارگانيزم بدن براي انجام حداكثر كوششها به كار برده ميشود.
در اين پايان نامه با اشاره به « نظرات علماي اسلام» نسبت به ورزش؛ تربيت بدني را از ديد نظام تربيتي اسلام، به عنوان يكي از جنبههاي مهم تربيت مجموعي انسان مي داند كه براي انسان سه گونه تربيت قايل است كه اين جنبهها نيز از يكديگر انفكاك ناپذير است.
جامعه ما نياز به قهرماناني دارد كه تجسم ارزشهاي والاي انقلاب اسلامي باشند، البته پرورش و تربيت اينگونه قهرمانان يعني قهرماناني كه همه ابعاد وجودي خود را تربيت كرده و پيشقدم در خدمت و ايثار و گذشت و فداكاري در جامعه باشند، كاري بس دشوار است. به همين خاطر حضرت امام خميني (ره) سفارش ميكنند تا انسانها در همهي ابعاد وجودي ورزش كنند.
همچنين ايشان ميفرمايند: ورزشكاران دو وظيفه دارند: 1- ورزش جسماني براي قدرت پيدا كردن. زيرا وقتي قدرت جسماني پيدا شد، ميتوانند از مملكت دفاع كنند. 2- پرورش روحاني كه اگر پرورش در انسان پيدا شود، آن وقت قدرت جسمانياش مضاعف ميشود، شما كوشش كنيد كه اين قدرت در شما ظاهر شود.
در قسمت ديگري از اين رساله نيز آمده است: امروز كه ورزش به عنوان حرفه و شغل افراد درآمده و ورزشكاران براي دستيابي به موفقيتهاي بهتر و كسب مدال در ورزش افراط ميكنند در - جايي است كه - ورزشكار شدن معنا ندارد. (كتاب ورزش در مسير تاريخ).
در ادامه اين رساله با بررسي نظرات عالمان ديني آمده است:
حجت الاسلام قرائتي درجمع ورزشكاران، چنين ميگويد:« شما برادرها كه قهرمان هستيد، چه زيباست كه قهرمان معنوي هم باشيد، وگرنه وزنهبرداري به تنهايي كمال نيست. ارزش شما به اين است كه غير از هنر ورزشي، هنر انسانيت را هم داشته باشيد.»
حجت الاسلام حائري شيرازي نيز در پيامي خطاب به مسوولان تربيت بدني چنين ميگويد:« شما كه الگويي از تربيت بدني حضرت علي (ع) در اسلام پيش رو داريد، به اين نكته تاكيد كنيد كه رياضت ملايم و آرام آرام ولي مستمر و با دوام، بهترين وسيله براي مقاومتر كردن بدن در مقابل ناملايمات زندگي است و چون هدف شما از تربيت بدني، ايجاد زمينه همكاري هرچه بيشتر بدن با روح و عقيده است، بايستي احكام تربيت بدني مبناي تطبيق بدن به وظايف روح و روان باشد و اين انقلاب بزرگ در تربيت بدني است كه بايد صارد شود.»
در پايان نگارنده با يك جمع بندي آورده است: با كمي تفكر و دقت در ارزشهاي متعالي اسلام در مورد انسان و اينكه انسان وحدت نفساني دارد، ميپذيريم كه بايد به گونهاي معتدل تربيت شود. يعني طبيعت جسماني او هميشه زمينهساز روحيات او باشد، تا انسان هر قدمي كه از نظر روحي و معنوي تواناتر ميشود، اتكايش به تواناي جسمي نيز باشد تا هرگز از پاي نيفتد. انسان بايد براي رسيدن به هدف و غايت خود هر دو جنبه را رعايت كند، نه يكسره به جسم بپردازد كه كار حيوانات است و نه جسم را محروم گذارد.
انتهاي پيام