/گزارش/ نشست خبري فيلم “ارتفاع پست” برگزار شد/2/ اميدوارم در هيچ شرايطي مجبور نشوم دربارهي “موج مرده“حرف بزنم
در ادامهي نشست خبري “ارتفاع پست” كه عصر روز گذشته در محل خبرگزاري دانشجويان ايران برگزار شد يكي از حاضرين گفت: آقاي حاتمي كيا براي اين فيلم بيشتر مصاحبه و صحبت ميكنيد در حاليكه اين فيلم نقاط ابهام كمتري نسبت به فيلمهاي قبلي شما دارد، چرا؟ ابراهيم حاتمي كيا، در پاسخ به اين سوال گفت: اگر با خودم باشد اصلا مصاحبه نميكنم و با اين ترتيب تا حدي هم حس توهين هم به اثر ميكنم، چون ما مجبور ميشويم در شرايطي كاري را كه كردهايم توضيح دهيم، در حاليكه آن كار، اگر خودش جواب خودش را ندهد، هر توضيح ما به نوعي ضعف خودمان را پيذيرفتن است و من ترجيح ميدهم چنين اتفاقي نيفتد، چون خيلي رخ داده است كه من پاي صحبت دوستان نشستهام و اينها از من رمزگشايي كار را ميخواهند. به نوعي صريح كردن تمام آن شعارها و كنايه، مثل اينكه به يك شاعر بگوييم اين شعري كه شما با اين اوزان گفتيد، يك بار بياييد ترجمهاش را بگوييد چيست؟ خيلي بد ميشود. همچنين بدليل اينكه فيلمهايي كه كار ميكنم، بعضي مواقع تنه به شرايط سياسي روز ميزند ، اگر جايي احساس كنم عملا فرهنگ دارد ذيل سياست ميشود، آن موقعه من مجبورم سريع عقب بكشم .دربارهي فيلمي مثل آژانس شيشهاي دوران خيلي ملتهبي بود يعني هر كسي از دل خود يك چيزي از فيلم ميگفت كه كافي بود من اينها را به هم ميريختم و دوست نداشتم اصلا درگير چنين وضعيتي شوم، واقعا فيلم آژانس شيشهاي فراتر از بحث جناحها بود و ميخواست يك حرف كلي و ملي اين مملكت را بزند يا فيلمي مثل موج مرده كه اميدوارم در هيچ شرايطي مجبور نشوم دربارهي آن حرف بزنم ،چون همان قدر كه در جشنواره واكنش نشان دادم فكر ميكنم براي من كافي باشد كه بگويم تا چه حد نسبت به اين موقعيت ناراضي هستم ولي به طور كلي بستر شرايط فيلم ارتفاع پست يك واقعيتي است كه الان جاهايي دلم ميخواهد در خيابان بايستم، فرياد بزنم و به تماشاگراني كه ميدانم اگر بدانند فيلم من الان اكران است، حتما ميآيند آن را ميبينند و مطمئن هستم به دليل گرفتاريهايي كه دارند قطعا نميدانند فيلم اكران است بفهمانم، اما چه كنم براي گفتن اين، يك بار مالي را بايد تهيه كننده تحمل كند كه آنهم تا حدي امكان پذير است. متاسفانه موقعيت، اينگونه من را مجبور ميكند يك جاهايي مثل همين ارتفاع پست مصاحبههاي بيشتري بكنم. شايد به نوعي، آن كساني كه دلشان ميخواهد اين نوع سينما را تعقيب بكنند متوجه شوند الان هست و بيايند ببينند. يكي از خبرنگاران درخصوص شخصيت زن در فيلم ارتفاع پست كه نسبت به ساير فيلمها حضور پررنگتري دارد سوال كرد و ابراهيم حاتمي كيا پاسخ داد: واقعا نميتوانم تفكيك كنم و به خاطر نميآورم كه با فرهادي بر روي كميت حضور زن جدل كرده باشيم، به هيچ كدام از ما نيز نه احوالات فمينيستي دست داد و نه شور زمانه و اگر قرار بود ، از طريق موارد ديگر بروز ميكرد. اين قصه ميطلبيد و بحثي كه براي من مهم بود در بحثهاي شخصيتپردازي با بچهها و خود خانم حاتمي جلساتي كه داشتيم مطرح ميكرديم كه به نوعي، نرگس زني شرقي است و در عين اينكه تاثيرگذار، ولي خيلي مواقع به نظر ميآيد پشت شوهر ميايستد. حال يكجاهايي يك جوري حمايت ميكند كه به شدت ميتواند جريان مسير زندگي را عوض كند. اين از جنسي بود كه من فكر ميكنم ميشناسم . از جنس شرقي بودن زن در فضاي ايراني، ولي غير از اين بود كه ميگوييد در فيلمهاي ديگر من، زن تاثيرگذار نيست و همراه است. من از اين زاويه نگاه نكردم و به عنوان بحث تازهاي است كه بايد فكر كنم. يكي از خبرنگاران پرسيد: هنر تا چه حد معضلات و دغدغههاي جامعه را ميتواند مطرح كند و از همه مهمتر وقتي مطرح ميكند ميتواند مفيد باشد؟ حميد فرخ نژاد در اينخصوص گفت: يك واقعيت وجود دارد، وقتي يك اثر هنري بوجود ميآيد بالاترين مرتبهي بروزش، ارتباط با طيف گستردهتري است، اگر من زيباترين شعر دنيا را با زبان عربي بگويم وقتي آن ارتباط برقرار نشود مشكل من فرستنده است و در جامعهاي وقتي فيلمسازي مثل حاتمي كيا كه خودش را فيلمساز متعهد به جامعه ميداند و طبيعتا دغدغههاي آن جامعه، ايجاد ارتباط با آدمها و انعكاس مشكلات جامعه براي وي هميشه مطرحتر است تا مثل خيليهاي ديگر كه به فكر سلايق آن طرف! هستند. حاتمي كيا جزو آن دسته فيلمسازاني است كه در وهله اول چه آن زمانيكه فيلم جنگي ميساخت چه الان كه دوره دوم فيلمسازيش است و يك رويكرد تازهاي پيدا كرده، اين دغدغه برايش وجود دارد.من فكر ميكنم حاتمي كيا اين داستان را نمونه مثالي قرارداده كه گوشزدي بكند به همهي آدمهايي كه متوليان امور اين جامعه هستند و به آنها بگويد در شرايطي كه فشار بالا ميرود نامربوطترين آدمها ممكن دست به يكسري اقداماتي بزنند كه نتيجه آن غيرقابل تصور باشد و اين صداقت و تعهد يك فيلمساز را ميرساند كه اينگونه به جامعهاش نگاه ميكند، حالا اين نوع آدمهاي بحران زده براي هر ناظر بي طرفي كه براي اولين بار ميرود در مكاني مثال آبادان، خيلي بارز است. شهر و آدمهايي با پيش زمينهي موفق در يك مقطع زماني الان به يك شرايطي رسيدهاند كه از حداقل امكانات محروم هستند. يكي از خبرنگاران در جلسه پرسيد آقاي فرخ نژاد تا چه حد در انتخاب نقش قاسم با افراد واقعي و درگير ماجرا در تماس بوديد؟ حميد فرخ نژاد گفت: طبيعتا يك بازيگر تا ايدئولوژي و ماهيت يك كاركتر را خوب در نكند نميتواند اجرايش بكند البته مي شود به مدد تكنيك يك كارهايي كرد ولي يك نگاه و حسي هست كه در جوشش است و آن جايي شكل ميگيرد كه تو آن آدم را بفهمي و دركش كني و بعد بتواني آن را بازي كني، طبيعتا شايد اين انتخاب زرنگي يك كارگردان را ميرساند كه از يك آدم با يك پيش زمينه استفاده كند، اما دربارهي اينكه مستقيما در دادگاه رفته باشم نه، چون خود آن آدم بهانهاي بود. شايد خيلي از اين اتفاقات كه در فيلم ارتفاع پست افتاد با واقعيت آنجا خيلي نزديك نباشد و عينا برداشت نشده چون ما نميخواستيم بازسازي كنيم اين اتفاق را كارگردان دستمايهي كار خودش قرار داده تا حرفهايش را بزند به طبع لازم نبود من بروم با خصوصيات و جزييات آن آدم آشنا شوم و با توجه به شناختي كه از جامعه دارم سعي ميكنم آن را به واقعيترين شكل به مخاطبم ارايه بدهم و در كل سعي كردم مجري خوبي براي تفكرات كارگردان باشم. ابراهيم حاتمي كيا نيز گفت: دستورالعمل پيچيدن براي هنر و اربابان هنر به نظر من كار خيلي خطرناكي است و بنده خودم را در اين حوزه قرار نميدهم. اينكه بگويم چگونه هنري خوب و يا خوب نيست وقتي يك چنين دستورالعملي پيچيده ميشود و يا حتي وقتي سيستمها ميآيند و اصرار ميكنند كه اين اتفاق بيفتد، فساد از همانجا آغاز ميشود. مثلا هنر بعد از انقلاب روسيه با آن شرايط ،چه اتفاقي افتاد به محض اينكه ديوارها برداشته شد؟ بسياري از آنها تصنعي و قلابي بودنشان بيرون زد، من به شخصه معتقدم كه مهم اين است اگر اين پروسه درست انجام شود به نظر من هر چه باشد هنر است. وي در ادامه گفت: يكي اينكه اين هنر قواعد دارد، يعني وقتي من ميخواهم با زبان ادبيات حرف بزنم اين ادبيات كلمات خود رادارد و با حركات نميتوانم بگويم. اين اصل اول كه كسي در اين مورد اشكالي ندارد و بحث دوم آن است كه هنرمند بايد نسبت به آن چه ميگويد ايمان قلبي داشته باشد يعني آن چيزي كه از وي ميتراود بايد رخ بدهد. وي در ادامه گفت : تاريخ هنر، پر از لحظاتي است كه هنرمند حرفي را ميزند كه در زمانه خودش خيلي واكنش منفي نشان داده و يا اصلا فهميده نشده و سالها گذشت و بعد ديديم كه اين حرف، حرف عميقي بوده و چقدر جلوتر از اين جامعه را ديدهباني ميكرده است . بنده - حاتمي كيا- از نوعي حساب ميشو كه به روز، واكنش نشان ميدهم ،شايد اين را از جوهره خود اين انقلاب و نهضت ميتوانم بگيرم كه آنقدر پرتلاطم و لحظه به لحظه حركت كرده است . واقعا باورم نميشود كه در اين درگيريها شركت كردم، انگار همين چند روز پيش بود، آنقدر اين تلاطم زود ميگذرد كه من نميتوانم در يك زمانه بنشينم و به گذشته فكر كنم، به خاطر همين واكنشهاي من نسبت به روز شديد و صريح است تا يك هنرمند و عزيز ديگري كه ممكن است نسبت به روز اينگونه نكند . اينها هيچ كدام بر ديگري برتري ندارد مگر اينكه بگوييم عيارش با خود فرديت آن آدم تعريف شود، هر چقدر نزديكتر ، عيار آن بالاتر است. كارگردان فيلم ارتفاع پست، در پاسخ به اينكه اين فيلم تا چه حد ميتواند براي دفاع از آن مردم عمل كند، گفت: اصلا من اين نگاه كاركردي را زيبندهي هنر نميدانم كه بخواهم اينگونه به آن نگاه كنم. اگر قرار بود بنده در مورد زندگي آن عزيزاني كه الان گرفتار شدند و در زندان هستند و براي كمك كاري كنم چرا فيلمسازي، يك كار ديگري ميكردم كه اتفاق بيفتد كه بتواند تاثير بگذارد. نگاه كاركردي را معمولا سيستمها به هنر دارند و آن هنري را قائل هستند كه به سيستم نظر مثبت داشته باشد. يكي از خبرنگاران دربارهي هزينه فيلم ارتفاع پست و نحوه اكران نامناسب آن در بعضي سينماها از منوچهر محمدي، تهيهكننده پرسيد كه وي گفت: در مورد اينكه سينماهاي ما مشكلات زيادي دارند، شك نداريم . برخي سينماهاي تهران و بيشتر سينماهاي شهرستانها نه تنها مشكل صدا و نور كه مشكلات بسيار ديگري وجود دارد. وي دربارهي هزينههاي صرف شده فيلم ارتفاع پست گفت: تاكنون حدود 180 ميليون تومان هزينهي توليد آن تا مرحلهي جشنوراه فجر براورد شد شد و تا اين زمان - تا حدود 3 ساعت پيش - نزديك به 40 ميليون تومان هزينهي اكران شده است. ابراهيم حاتمي كيا، دربارهي انتخاب تيزرهاي تلويزيوني فيلم ارتفاع پست گفت: محدوديتهايي هست كه وقتي قرار است يك شيري را تصوير كنيم يك دفعه مجبور ميشويم بييال و كوپال نشان بدهيم كه تبديل ميشود به آن چيزي كه شما ميبينيد. حاتميكيا در پاسخ به پرسشي در خصوص تغيير ديدگاه خود در مثالي مقايسهاي از فيلم آژانس شيشهاي كه در انتها هلي كوپتري ميآيد و نجات دهنده شخصيت اول داستان ميشود با ارتفاع پست، گفت: ابراهيم حاتمي كيا گفت: اگر هلي كوپتر هست، اينجا يك بچهاي هست كه به دنيا ميآيد، يعني در هر يك بالاخره چيزي هست كه به قصد نجات دارد اتفاق مي افتد. البته اينها نسبتي با هم ندارد و بالاخره در يك تنگنايي كه به نظر ميايد همهي راهها بسته شده است . آنجا هلي كوپتر با آن ساختار و قواعد جور در ميآيد اما در مورد ارتفاع پست كاملا به بن بست ختم ميشود و وجود آن نوزادي كه متولد ميشود. تكانهاي هواپيما و آن حالت كه با دستهاي نوزاد چنان گره خورده كه او ميايستد و هواپيما هم ميايستد. وي در ادامه گفت: از سوي ديگر تجربه به من ميگويد خيلي بايد حواسم جمع باشد، باور كنيد آخرين لحظههاي فيلم ، سختترين لحظهها در فيلم است . من يادم ميآيد فيلم موج مرده تمام كه شد تماشاچي جاخورده بود - با در نظر گرفتن حذف يك پلان - درست عين اينكه ما يك فشار هوايي را ميسازيم ، عين اينكه برويم زيردريا، اين فشار هوا بايد كم كم به حالت عادي برسد. وقتي يكدفعه آنجا نگهداريم و درهاي سينما را باز كنيم، ممكن است اتفاقات خوبي نيفتد. من واقعا نياز داشتم كه كمكم از لحاظ حسي ، فيلم با آرامش ختم شود تا درهاي سينما باز شود، البته من آنجا يك بحث كليدي داشتم ، به عنوان نظر گاههايي كه اين افراد دارند، هر كسي يك تعريفي از بيرون ميدهد آنهم براي من يك مفهوم كليدي بود از اتوپيايي كه دارد تعريف ميشود. //ادامه دارد//