/ گفتوگو / منوچهر آتشي : نبايد احساساتي شعر بگوييم
ما آثار ماندگاري در زمينه ادبيات داريم؛ اما به درستي نميتوانيم از آنها استفاده كنيم. منوچهر آتشي ـ شاعر معاصر ـ در گفتوگو با خبرنگار ادبي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با بيان اين مطلب، تصريح كرد: ما فردوسي را داريم و به او افتخار ميكنيم؛ حتا به قول دوستي، هومر و ساير استادان تراژدي يونان، كبادهكش فردوسي هم نميشوند؛ اين درست است؛ ولي ما با اثر بزرگ او چه كردهايم جز اين كه آن را در موزه و طاقچه نگهداري كنيم و از روي دلخوشي، داستانهايش را بخوانيم؟ وي ادامه داد: اين درحالي است كه غربيها همان آثار خود را دستكم، به فيلم سينمايي تبديل و به اقتضاي زمان، براي دورههاي مختلف بازسازي ميكنند. همچون ادويسه هومر كه به اوديسه فضايي تبديل ميشود. آيا ما هم توانستهايم يك اجرا از ماجراهاي رستم و سهراب داشته باشيم كه به پاي آنتيگونه و اديپ برسد. در واقع، آنان روي آثارشان كار كردهاند؛ ولي ما آثارمان را موزهاي كردهايم. آتشي افزود: همه اينها زمينهساز آسيب است. چرا كه ادبيات ما از طريق اين ركود، دچار تزلزل ميشود و به پويايي و بالندگي نميرسد. وي همچنين گفت: شعر، نوعي نيايش است. بنابراين، هيچ گاه از اين جنبه روحاني خود جدا نميشود. اگر هم بشود، آسيب ميبيند. آتشي تصريح كرد: اينها از باورهاي دروني من هستند و براي دلخوشي كسي نميگويم. شاعر نوپرداز معاصر، ادامه داد: ما نبايد به صورت احساساتي شعر بگوييم. زيرا احساساتي بودن را نه در سنت خودمان داريم و نه در سنت غرب. عاشقانههاي ما همگي به طور كامل از نوع متنهاي قابل تاويل و هرمنوتيك هستند. يعني شما وقتي چشم و لب و خال و ابروي معشوقه را در شعر كلاسيك ميبينيد، اصلا جنبه احساساتي ندارد. اين، زبان است؛ همان زباني كه حافظ ميگويد: «يك نقطه بيش نيست غم عشق وين عجب / از هر زبان كه ميشنوم نامكرر است». بنابراين، نبايد گمان كنيم كه شعر، تنها زبان مطلق و محض است. چون آن گاه زنگولهاي از كلمات درست كردهايم كه آن را برهم ميزنيم و ميگوييم شعر است.