”حميد كاوياني” در گفتوگو با ايسنا ماجراي مفقود شدن خود را تشريح كرد
حميد كاوياني، روزنامه نگار و نويسنده كه در سال جاري، دوبار توسط افراد ناشناس ربوده شده بود پس از مدتها سكوت در گفتوگو با خبرنگار سياسي ايسنا،به تشريح ماجراي مفقود شدن خود پرداخت. اين در حاليست كه كاوياني پيشتر هرگونه تقاضاي مصاحبه خبرنگاران را رد كرده و اطلاعات خود را تنها در اختيار برخي مقامات مسوول قرار داده بود . مسوولان مربوطه نيز در اظهارنظرهاي كوتاهي اعلام كرده بودند كه در حال پيگيري قضيه هستند. اين عضو پيشين تحريريه روزنامه توقيف شده سلام كه گفته ميشود پس از آن اتفاقات، از وضعيت روحي خوبي برخوردار نيست اكنون به توصيه پزشك معالج خود در شهرستان به سرميبرد. وي در تشريح وضعيت روحي خود به خبرنگار ايسنا گفت كه در حال حاضر تا حدودي دچار فراموشي شده و جزئيات وقايعي را كه در اين مدت بر وي گذشته به خاطر ندارد. كاوياني در ادامه با اشاره به ماجرايي كه بر او گذشته اظهار داشت : بار اول قضيه به اين ترتيب بود كه در اواخر فروردين ماه سال جاري صبح ساعت 10/5 در خيابان عباسآباد، روبروي روزنامه صداي عدالت، 3 نفر مرا با يك ماشين ربودند و بعد از اينكه مقداري در خيابانهاي تهران گشت زديم، مرا به جايي بردند كه بهدليل بسته بودن چشمانم متوجه موقعيت آنجا نشدم . وي افزود: آنها ميخواستند ،من مطلبي را به خط خودم بنويسم كه ”من اين كار را كردهام”“ كه البته صلاح نميدانم در حال حاضر به آن اشاره كنم. اما من زير بار نرفتم و هر چه اصرار و تهديد كردند، آنچه را ميخواستند انجام ندادم؛ البته از نظر فيزيكي (ضرب و شتم) مشكلي براي من ايجاد نكردند ولي از نظر روحي خيلي تحت فشار بودم. تا اينكه ديدند من اين كار را نميكنم و به همين خاطر عصر همان روز مرا آزاد كردند. وي ادامه داد: پس از آزادي، شرايطم خيلي بد بود به طوري كه روبروي منزل پدرم بيهوش شدم، وقتي مرا به بيمارستان بردند، نبضم صفر بود و فشارم به 5 رسيده بود؛ درحال حاضر هم حالم بهطور كامل خوب نشده و مشكل دارم . كاوياني در ادامه با اشاره به اينكه جزييات چگونگي مفقود شدن مجددش را به خاطر ندارد ، گفت كه ترجيح ميدهد در اين ارتباط صحبتي نكند . وي در پاسخ به پرسش خبرنگار ايسنا كه به نظر شما اين اتفاقات كار چه كساني بوده است ،گفت: براي من مشخص نيست ربايندگان چه كساني بودند؛ در يك شرايط نامشخص، آدم را ميگيرند و با چشم بسته ميبرند، نميدانم چه كساني بودهاند ولي به هر حال به نظر من اينقدر پشتوانه قوي داشتهاند كه در روز روشن آدم را بگيرند و با چشم بسته ببرند و بعد از اينكه تحت فشار قرار دادند، در ميدان تجريش رها كنند. وي در پاسخ به سوالي ديگر مبني بر اينكه آيا تا كنون از فرد خاصي شكايت كرده است؟ گفت: از چه كسي شكايت كنم؟ وقتي كه در روزنامه خبر را مينويسند، يك مرجع بايد از من بپرسد و مساله را بررسي و پيگيري كند. البته در اين مدت چند بار از وزارت اطلاعات تماس گرفتند ولي نميدانيم كه همگي از وزارت اطلاعات بودهاند يا نه و از طرفي در اين تماسها ميخواستند درآن شرايط -كه سلامت نبودم-، به وزارت اطلاعات بروم. وي اظهار داشت: فعلا كه در شهرستان هستم ولي بعد از بهبودي وضعيتم، به احتمال زياد اين قضيه را پيگيري ميكنم. البته شخصا هيچ اميدي ندارم كه بخواهم شكايت كنم و بگويم كه مرا گرفتهاند. كسي كه كيفش را ميزنند، شكايت ميكند تا شايد پولش برگردد ولي من بروم شكايت كنم كه چه كسي را دستگير كنند، آن هم با اتفاقاتي كه در اين مدت در جامعه ما افتاده است. كاوياني همچنين در اينباره كه آيا ماجراي مفقود شدنش به نوشتههاي كتابهاي وي مرتبط است؟ گفت: نميتوانم به طور روشن بگويم، چون اصلا براي من مشخص نيست ، البته كتاب ”در محفل جنايتكاران” يك شكايت داشته كه هنوز هم دادگاه آن عليرغم گذشته 1/5 سال با جلسات متعددي كه داشتيم و با اينكه به همراه وكيلم آخرين دفاعياتم را به دادگاه ارائه كردهام، راي خود را صادر نكرده است. وي افزود: اين پرونده به شكايت آقاي روح الله حسينيان از من به خاطر مطالبي كه در آن كتاب نقل كرده بودم مربوط ميشود ولي اينكه اين كتابها با قضيهاي كه براي من اتفاق افتاد، ربطي داشته باشد، به هيچ وجه براي من روشن نيست. وي همچنين در قسمت ديگري از اين گفتوگو دربارهي روز خبرنگار گفت: بهتر است كه آدم در اين شرايط صحبت نكند.در شرايطي كه خبرنگار، از كمترين توجه و شاني كه بايد در جامعه برخوردار باشد بينصيب است ، چه روز خبرنگاري . وي اظهار داشت:آيا شان خبرنگار در جامعه ما با اين همه اتفاقاتي كه براي خبرنگاران و روزنامه نگاران ميافتد همين است كه چند تصوير در تلويزيون پخش كنيم آنهم در شرايطي كه تعدادي از خبرنگاران و روزنامه نگاران ما در زندان يا در معرض تهديد و آسيب هستند، روز خبرنگار را اينچنين برگزار كنيم؟ گفتني است كه حميد كاوياني، با روزنامههاي سلام، خرداد، همبستگي، صداي عدالت و هفتهنامههاي عصرما (تا اواخر سال پيش) و راه نو همكاري داشته است. همچنين وي كتابهاي ”رمز پيروزي يك رييس جمهور”، ”در جستجوي محفل جنايتكاران”،- باز خواني پرونده قتلهاي زنجيرهاي-، ”باز خواست از قدرت”، گفتوگو با محسن رفيق دوست، ”جراحي در قدرت” ، ”پيشگامان اصلاحات” بررسي نقش سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي در تحولات سياسي دهه هفتاد و ”بحران 444 روزه در تهران” بررسي تسخيرلانه جاسوسي در 13 آبان را نگاشته است . انتهاي پيام