این فقط یک آمار نیست! پشت هر عدد، زندگیهایی است که ویران میشود، خانوادههایی که در یک لحظه داغدار میشوند و آسیبهای اجتماعی که سالها باقی میمانند.
من پیشگو نیستم، اما سالها تجربه گزارشگری در حوزه حوادث به من یاد داده است که چهارشنبهسوری هر سال سناریوی تکراری خودش را دارد؛ روزهای قبل، تیمهای امدادی، اورژانس و نیروی انتظامی هشدار میدهند، رسانهها خطرات را گوشزد میکنند، اما فردای چهارشنبهسوری، باز هم تیترها پر از آمار مصدومان، قطع عضوها و فوتیهاست.
هشدارهایی که شنیده نمیشوند!
از هفتهها قبل، پلیس، آتشنشانی و اورژانس بارها و بارها اعلام خطر میکنند. بنرهای هشدار در خیابانها نصب میشود، کلیپهای آگاهیبخش در فضای مجازی منتشر میشود، حتی مصدومان سالهای قبل جلوی دوربین از حسرت و پشیمانی خود میگویند، اما با این حال، هر سال همان داستان تکرار میشود؛ انفجارهای مهیب، صدای جیغ و آژیر آمبولانس، دود، ترس و در نهایت تخت بیمارستان یا سردخانه برای برخی قربانیان.
قربانیان ناخواسته؛ فقط یک لحظه اشتباه!
حوادث چهارشنبهسوری فقط برای کسانی که ترقه یا مواد منفجره در دست دارند اتفاق نمیافتد؛ بارها گزارشهایی تهیه شده است که در آنها کودکان، سالمندان، رهگذران و حتی افرادی که فقط در حال تماشا بودهاند، به شدت آسیب دیدهاند.
پشیمانیای که دیگر سودی ندارد
همه مصدومان یک جمله مشترک دارند، ای کاش این کار را نمیکردم! اما افسوس که این جمله را در شرایطی میگویند که دیگر راه بازگشتی وجود ندارد. خانوادههایی که باید در روزهای پایانی سال کنار هم باشند، به جای آماده شدن برای استقبال از نوروز و بهار، در بیمارستان و داروخانهها سرگردان میشوند.
انتهای پیام