پروژه منطقه‌ای ایران چیست؟

پروژه منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران چیست و چه اهدافی را دنبال می کند؟

به گزارش ایسنا، محمد علی مهتدی در یادداشتی با این عنوان نوشت: مدت‌هاست که در محافل سیاسی و رسانه‌های منطقه عربی اسلامی از چیزی به نام " پروژه منطقه ای جمهوری اسلامی ایران" و اینکه این پروژه چیست و چه اهدافی را دنبال می کند، بحث می شود. عمده عناصرتشکیل دهنده  این پروژه، به زعم آنها، دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه از طریق ایجاد نیروهای نیابتی  وابسته و دست نشانده به هدف گسترش نفوذ یا گسترش مذهب تشیع در جوامع سُنی مذهب و سرانجام، دست یافتن به کارت‌های برنده برای چانه زنی با قدرت‌های غربی بوده است.

برخی از تحلیلگران نیز گفته و نوشته اند که ایران در پی نابودی اسرائیل و آزادی فلسطین است و برخی دیگر هدف از این پروژه را ایجاد یک قوس امنیت استراتژیک از سواحل مدیترانه تا دریای سرخ و خلیج فارس ذکر کرده اند. نا گفته نماند که پاره ای از موضع گیری‌ها و اظهار نظرها از سوی افراد غیر مسئول در داخل نیز این تصورات را تقویت کرده است.در مدت اخیر، پس از تحولات ۷ اکتبر در نوار غزه و رویدادهای لبنان بویژه پس از انفجار پیجرها و شهادت فرماندهان مقاومت و سرانجام سقوط دولت بشار اسد در سوریه، بحث‌ها بدین سو رفته که آیا "پروژه منطقه ای ایران" به شکست آنجامیده یا تضعیف شده و آیا امکان احیای این پروژه و جود دارد یا خیر. واقعیت این است که چنین پروژه ای، با تعریفی که دیگران از آن دارند، اصولا وجود نداشته و ندارد. 

تدوین یک پروژه راهکار و مراحلی دارد؛ از جمله آنکه عده ای از کارشناسان و متخصصان امرمی نشینند و پروژه را طراحی می کنند. در این طراحی طی مراحل مختلف اجرا و هزینه و سازوکارهای لازم و سهم و نقش هر یک از نهادها بررسی می شود و پس از چکش کاری به تصویب مراجع قانونی و محافل تصمیمگیری می رسد و برای اجرا به نهادهای مسئول ارجاع می شود. این چیزی است که در جمهوری اسلامی صورت نگرفته و اصولا چنین پروژه  ای تدوین و تصویب نشده است. اما آنچه رخ داده اقدامات مقطعی بر اساس تعهد دینی و اخلاقی برای کمک به مظلومانی بوده که این کمک را درخواست کرده اند. در زیر به برخی از این موارد به اختصار اشاره می کنیم:

۱-سال ۱۹۸۲ ( ۱۳۶۱ شمسی) اسرائیل به لبنان حمله کرد و پس از ویرانی و کشتار بی حساب، بشیر جمیل فرمانده شبه نظامیان فالانژیست را به کرسی ریاست جمهوری رساند. البته در آن زمان، شاگردان دکتر مصطفی چمران مقاومت مسلحانه را به فرماندهی شهید محمد سعد آغاز کردند. آنها امکانات بسیار کمی در اختیار داشتند. لذا هیئتی از شیعیان لبنان که شهید سید عباس موسوی و شهید سید حسن نصرالله نیز در آن حضور داشتند به تهران آمدند و برای مبارزه با اشغالگران کمک خواستند. جمهوری اسلامی بنا بر تعهد دینی و اخلاقی در همه زمینه‌ها به آنان کمک کرد و نتیجه این شد که مقاومت پس از ۱۸ سال مبارزه و دادن  شهیدان بسیار توانست در ماه مه سال ۲۰۰۰ پیروز شود و ارتش اشغالگر را از لبنان بیرون براند و نوعی بازدارندگی ایجاد کند.

۲-در سال ۲۰۱۱ ملت یمن تحت تاثیر انقلاب‌های مردمی در تونس و مصر به پا خاست و رژیم فاسد علی عبدالله صالح را سرنگون کرد. دولت عربستان سعودی که یمن را حیاط خلوت خود می دانست و از تاثیر تحولات یمن بر داخل عربستان بیمناک بود جنگ ویرانگری را علیه کشور فقیرو مظلوم یمن آغاز کرد. یمنی‌ها هیچ اقدامی علیه عربستان سعودی نکرده بودند که مستوجب چنین تنبیهی باشند. آنها فقط می خواستند داخل خانه خود را پاکسازی کنند. باز عده ای از یمنی‌ها به تهران آمدند و برای دفاع از خود تقاضای کمک کردند. تهران هم به همان انگیزه‌های یاد شده به آنها کمک کرد تا بتوانند وجود و استقلال و انقلاب خود را حفظ کنند.

۳-در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ داعش به سوریه و عراق حمله کرد و دست به کشتارهای فجیعی زد. دولت بشار اسد از ایران کمک خواست. همچنین در عراق، داعش به نزدیکی بغداد و اربیل رسید و آقای جواد المالکی، نخست وزیر وقت عراق، و نیز آقای مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان، در حالتی از استیصال از تهران کمک خواستند. آیة الله العظمی سیستانی نیز حکم جهاد و بسیج برای مبارزه با داعش را داد. در چنین شرایطی بود که شهید حاج قاسم سلیمانی وارد عمل شد و با طراحی و سازماندهی مقاومت در هر دو کشور سوریه و عراق داعش را شکست داد و توطئه دشمنان را نقش بر آب کرد .

غرض اینکه هیچ یک از این اقدامات در چارچوب پروژه ای موسوم به " پروژه منطقه ای جمهوری اسلامی" صورت نگرفته و چنین پروژه ای اصلا وجود نداشته و آنان که در گذشته و اینک از شکست این پروژه سخن می گویند هدفشان متهم کردن ایران به دخالت در کشورهای دیگر به هدف توسعه طلبی و ایجاد نفوذ و دست یافتن به کارت‌های برنده بوده وهست. در حالیکه نه حزب الله لبنان، نه انصارالله یمن و نه حشد الشعبی عراق کارت نیستند که بشود روی آنها معامله کرد. مهمتر اینکه وقتی تهران اصل مذاکره و معامله را رد می کند ادعای جمع آوری کارت ، به اصطلاح منطق، منتفی به انتفاء موضوع است! آنها نیروهای نیابتی نیز نیستند و در همه مراحل خود تصمیم می گیرند نه آنکه تحت امر تهران باشند.

البته ناگفته نماند که با طرح شهید سید حسن نصرالله مبنی بر وحدت عرصه‌ها و تشکیل محور مقاومت نوعی قدرت بازدارندگی برای همه اعضا وعرصه‌ها پدید آمد ولی حتی در این مورد نیز جمهوری اسلامی عناصر بازدارندگی مخصوص به خود راداشت که آن را در عملیات وعده صادق به منصه ظهور رسانید.  البته این مقوله نیاز به بحث‌ها و مقالات علمی متعدد و طولانی دارد که در این یادداشت کوتاه نمی گنجد.

هدف این یادداشت صرفا اشاره به جنبه‌های کوچکی از این مقوله است و اثبات اینکه ایران به دیوار شیشه ای هیچکس سنگی نپرانده بلکه کوشیده است به آنان که خانه ‌هایشان در معرض سنگ پرانی متجاوزانه  و ویرانی از سوی دیگران قرار گرفته کمک کند تا خانه و موجودیت خود را حفظ کنند.

*بازنشر مطالب دیگر رسانه‌ها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان می‌باشد.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ / ۱۰:۴۳
  • دسته‌بندی: دیدگاه
  • کد خبر: 1403122013850
  • خبرنگار :