شهرستان خمینیشهر در شمالغربی اصفهان قرار دارد و به گواه تاریخ در دوران دفاع مقدس ۲۳۰۰ شهید به نظام تقدیم کرده است؛ شهدایی که هریک داستان خودش را دارد، اما همگی در کمسنوسالی و دلبستگی به شهادت با هم مشترکاند. آنچه در ادامه میخوانید فقط مروری بر زندگانی پنج تن از شهدای خمینیشهر است.
پسر کفاش، بابای زینب
شهید اکبر یزدانیخوزانی از شهدای خمینیشهر است که در چهارم شهریور ۱۳۴۱ متولد میشود. پدرش حاج امیرآقا از کفاشان آن منطقه بود و از این راه امرارمعاش میکرد. شهید پس از پایان تحصیلات در مقطع دبستان در کنار برادر بزرگتر خود به شغل نجاری علاقهمند شد.
هنوز نوجوان بود که شغل بنایی را برگزید و چنان حرفهای شد که آوازه مهارتش به شهر اصفهان نیز رسید. اکبر با دخترخاله خود ازدواج کرد و صاحب دختری شد که به یاد حضرت زینب(س) این نام را برای او برگزیدند. با شروع جنگ تحمیلی عزم خود را برای رفتن به جبهه اعلام کرد و در شمال رودخانه بهمنشیر آبادان حاضر شد.
او سرانجام در حالی که غسل شهادت را به جا آورده بود، در پنجم مرداد ۱۳۶۰ بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. شهید یزدانیخوزانی ازجمله نیروهای مستقیمزن و همواره در تیررس دشمن بود. او در وصیتنامه خود که گواه بر آرزوی او برای رسیدن به شهادت بود، از برادران خود دعوت میکند که در جبههها حاضر شوند و راه شهدا را ادامه دهند.
عشق زبان انگلیسی و شیفته دعا و شهادت
شهید ناصر ابراهیمیان در یازدهم شهریور ۱۳۴۱ در خمینیشهر اصفهان به دنیا آمد. پدر شهید یعنی حاج رمضانعلی از طریق کشاورزی و دامداری معیشت خانواده را فراهم میکرد. ناصر نیز از دورانی که مقطع راهنمایی را به پایان رساند، در کنار پدر کسبوکار را آغاز کرد.
ناصر علاقه وافری به زبان انگلیسی داشت، اما امکانش در خمینیشهر فراهم نبود و برای ادامهتحصیل به اصفهان رفت. سرانجام چون تحصیل در اصفهان دشواریهای خودش را داشت، در خمینیشهر آموختن علوم قرآنی را آغاز کرد. او به دعا و تعزیهخوانی نیز علاقه بسیاری داشت و به تأسیس جلسات دعای ندبه در محله کهندژ شهرشان اقدام کرد.
با شروع جنگ تحمیلی به جبهه اعزام شد و سرانجام به تاریخ پنجم مهر ۱۳۶۱ در جبهه ذوالفقاریه آبادان و طی عملیات ثامنالائمه به شهادت رسید. او پیش از اعزام به جبهه برای اینکه رضایت مادرش را به دست آورد، اینگونه میگوید: «مادر اگر اجازه دادی و توفیق شهادت پیدا کردم سفارش شما را به حضرت فاطمه(س) میکنم.»
از قرآن تا بستان
شهید مهدی پرنده از دیگر شهدای خمینیشهر است که در پنجم خرداد ۱۳۳۸ به دنیا آمد. پدر و مادر او هر دو با قرآن مأنوس بودند و مهدی نیز در چنین محیطی بالیده شد. حجتالاسلام حاج شیخ غلامرضا پدر شهید بهمنظور تأمین مخارج خانواده خشتمالی هم میکرد.
به پیشنهاد پدر تحصیل در علوم قرآنی را پیشه خود ساخت. با توجه به مهاجرت خانواده به کربلا فقط پنج سال در آن دیار مقدس به تحصیل علوم دینی پرداخت. پس از بازگشت مدتی برای کمک به خانواده خود به دنبال نجاری رفت و سپس جذب حوزه علمیه شد.
مهدی مدتها در حوزههای علمیه خمینیشهر، قم، اصفهان و مشهد به تحصیل پرداخت و همزمان ازدواج هم کرد. حاصل ازدواجش پسری به اسم روحاللّه بود. او که با شروع جنگ تحمیلی به جبههها پیوسته بود، سرانجام در منطقه بستان و قبل از عملیات طریقالقدس در دوازدهم آذر ۱۳۶۰ به شهادت رسید، اما پیکر مطهر او هرگز برگردانده نشد و نام مفقودالجسد به این بزرگوار اختصاص گرفت.
پرواز در جزیره مجنون
شهید نصراللّه قدیری در پانزدهم اسفند ۱۳۴۲ در خمینیشهر چشم به جهان گشود. پدرش حسن کشاورز بود و برای امرارمعاش کارگری هم میکرد. نصراللّه در همان خمینیشهر و در دبیرستان آیتالله طالقانی در رشته اقتصاد اجتماعی دیپلم گرفت.
او که در مخالفت با رژیم پهلوی به قیامهای متعددی پیوسته بود، با شروع جنگ نیز بارها به جبهه اعزام شد، در حالی که پدر او نیز از سوی جهاد سازندگی در میدانهای حق علیه باطل حضور داشت. سرانجام پسر در پنجم اسفند ۱۳۶۲ طی عملیات خیبر به شهادت رسید و خبرش در همان جبهه به پدر رسید.
این شهید بزرگوار تا مدتها مفقودالجسد بود، اما سرانجام پس از ۱۳ سال در اسفند ۱۳۷۵ طی عملیات جستوجوی شهدا در جزیره مجنون پیکر مطهرش پیدا و به خانه بازگردانده شد. مردم خمینیشهر در زمان بازگشت نصرالله آیینی باشکوه برای استقبال از او ترتیب دادند.
بخشنده و دوستدار اباعبدالله حسین
شهید قاسمعلی رضایی نیز از شهدای خمینیشهر است که به تاریخ هجدهم بهمن ۱۳۴۴ متولد شد. پدر او خدارحم راننده خودرو سنگین بود. قاسمعلی با توجه به مشکلات مالی خانواده فقط تا مقطع راهنمایی به تحصیل موفق شد.
قاسمعلی که در دوران رژیم پهلوی در تظاهرات علیه شاه حضور داشت، بعد از انقلاب نیز بهعنوان یک بسیجی حضور در جبهههای نبرد را سرلوحه خود ساخت. این شهید سرانجام در عملیات موفقیتآمیز خیبر به تاریخ پنجم اسفند ۱۳۶۲ مفقود و بعدها در دهه ۷۰ پیکر او برگردانده شد.
وقتی به شهادت رسید خانواده او متوجه شدند که قاسمعلی با وجود فقر همواره به نیازمندان کمک میرسانده است. او در وصیتنامه خود از خانوادهاش خواسته که با شهادتش بیتابی نکنند و فقط برای مصیبتهای حضرت حسین(ع) اشک بریزند.
آنچه گذشت فقط درباره پنج تن از شهدای غیور خمینیشهر است که در جبهههای حق علیه باطل قامت افراشتند و به شهادت نائل شدند.
مرجع
حاجی کرمی، محمد (۱۳۹۵)، طلایهداران عشق، خمینیشهر: مجتمع چاپ.
انتهای پیام