به گزارش ایسنا، غلامرضا صادقیان در سرمقاله روزنامه جوان با عنوان «حرف راست را نخستوزیر قطر زد!» نوشت: گفتوگوی نخستوزیر قطر با یک خبرنگار امریکایی در میانه نامهنگاری و تهدیدات ترامپ علیه ایران، بهتر از هر خبر و تحلیلی نشان داد که چرا تهدید ایران آسان نیست. محمد بن عبدالرحمن آل ثانی هشدار داد که هرگونه حمله به تأسیسات هستهای ایران کل منطقه را درگیر آتش جنگ و آلودگی آب و غذا میکند. چرا دیپلمات قطری چنین حدسی زده و چه ذهنیتی داشته است، مگر جنگ بین امریکا و ایران نیست، چرا باید منطقه درگیر آتش شود؟! فرض ساده و پیشگفته آن است که امریکا از خاک خودش و از آسمان خودش به ایران حمله نخواهد کرد، بلکه از پایگاههای امریکا در همین کشورهای منطقه و از آسمان همانها حمله خواهد کرد. ایران نیز قبلاً هشدار داده کشورهایی که زمین و آسمان خود را در اختیار امریکا قرار دهند، بینصیب از آتش جنگ نخواهند بود. دو دهه پیش شنیدم که ایران به کویت، بحرین، قطر و امارات نامه رسمی داده که اگر امریکا به ایران حمله کند، جنگ ناخواسته و با موشکهای سرگردان در منطقه گسترش خواهد یافت! اکنون نیز فرض کشورهای منطقه همین است. اما معتقدم کشورهای منطقه فراتر از این فرض ساده و حتی فراتر از هشدار ایران، آتش فراگیر جنگ را پس از حمله احتمالی امریکا بسیار محتمل میدانند، زیرا آنچه اکنون با گذشته تفاوت کرده است، قدرت ایران در فراگیرکردن یک جنگ بدون حمله مستقیم و موشکباران است و این به پشتوانه تواناییهای نظامی جدید ایران است.
ایران در این راهبرد به منطقه غرب آسیا به شکل یک کل نگاه میکند، نهفقط از جهت اسلامیبودن کشورها یا نزدیکبودن فرهنگها، و نه فقط جغرافیای سیاسی (ژئوپلیتیک) بلکه جغرافیا و محیطزیست کشورهای منطقه نیز مرز نمیشناسد و یکی است. اگر کشوری در این منطقه قرار باشد که آسیب ببیند، باید کل منطقه مانع آن شود وگرنه کل منطقه آسیب میبیند. ایران خود در زمان حمله صدام به کویت و شعلهورشدن چاههای نفت، نه با صدام و نه با امریکاییها هنگام بازپسگرفتن کویت، همراهی نکرد، اما در خاموشکردن چاهها که تأثیرات زیستمحیطی ویرانگر برای منطقه داشت فعال شد. مثالها بیشتر است و حالا این درک شکل گرفته که اگر یک کشور مورد حمله قرار بگیرد، گویی به کل منطقه تجاوز شده است و کل منطقه باید پاسخگو باشد. چه از لحاظ تجارت، چه از منظر امنیتی، و چه از نگاه زندگی!
پایگاههای امریکا در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس سالهاست نقش اطلاعاتی، امنیتی و نظامی خود را بازی کردهاند و حتی اگر جنگندهای از این پایگاهها بلند نشود، تقصیر سالهای دور آنان پابرجاست. شیخنشینها آن زمان که شنزاری بیش نبودند با امریکا بر سر دفاع از کشورشان و تضمین امنیت خودشان قرارداد بستند و خاک خود را برای ساختن پایگاه به بیگانه دادند. مسئله دقیقاً همین جاست. وقتی امریکا را برای تضمین امنیت خود به منطقه آوردید، اگر امریکا به امنیت همسایه شما حمله کرد، شما هم وسط میدان هستید، چون او به شما امنیت داده و حالا میخواهد امنیت همسایه شما را بگیرد! در چنین وضعیتی مرزها در زمان جنگ بازتعریف میشود و همان مرزهای زمان جنگ نیست. یا همه نفت میفروشیم یا هیچکس، یا همه تجارت میکنیم یا هیچکس، یا همه تردد هوایی امن داریم یا هیچکس، یا همه در صلح هستیم، یا هیچکس و بالاخره یا همه زندگی میکنیم یا هیچکس! این مفهومی است که امیر قطری بهخوبی آن را جدای از هشدار یا سکوت ایران درک کرده است، وقتی میگوید: «اگر چنین اتفاقی (حمله به تأسیسات اتمی ایران) بیفتد، آغاز جنگی خواهد بود که در سراسر منطقه گسترش خواهد یافت. آیا میتوان انتظار داشت کشوری مورد حمله قرار بگیرد و ساکت بماند؟ قطعاً واکنشی وجود خواهد داشت و این واکنشها در منطقه خواهد بود. نهتنها امنیت منطقه بلکه امنیت امریکا را نیز تحتتأثیر قرار خواهد داد. منافع امریکا در پایگاههای نظامی، تأسیسات انرژی و حتی امکانات آموزشی در منطقه با خطر مواجه خواهد شد. همچنین کشورهای منطقه به خاطر آلودهشدن دریا به مواد هستهای دیگر نه آب دارند و نه ماهی! چون ما رودخانه یا منابع آب نداریم و آب دریا را شیرین میکنیم و این فقط برای سه روز ما کافی است! پس قطر بههیچوجه از هیچگونه اقدام نظامی در منطقه حمایت نخواهد کرد. ما تا زمانی که راهحلی دیپلماتیک بین ایالاتمتحده و ایران محقق نشود، تسلیم نخواهیم شد.»
یک سال و سه ماه جنگ اسرائیل و درواقع امریکا و اروپا با حماس و این نتیجهای که اکنون میبینیم، بسیاری را بر سر عقل و حساب آورده است که جنگ میتواند فراتر از محاسبات روی کاغذ باشد. اینکه مقام قطری به امریکا هشدار میدهد آن پایگاههایی که در کشور ما و باقی شیخنشینها دارید، دیگر امن نخواهد بود، نتیجه این واقعبینی است. بهتر این بود که این حدیث در گفته دیگران بیاید که آمد!
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام