به گزارش ایسنا، به نقل از فرادید، در یکی از شبهای مهآلود اوت ۱۹۹۰ دو مرد که در حال کوهپیمایی در اطراف روستای کالواین اسکاتلند بودند، ادعا کردند که یک شیء پرنده عظیم و الماسشکل را در آسمان دیدهاند. این شیء نه دود از خود به جا میگذاشت و نه مسیر مشخصی برای حرکت داشت. کاملاً بیصدا و ثابت بود، گویی در زمان منجمد شده است. آن دو وحشتزده به زمین افتادند و پشت درختی پناه گرفتند.
در همین حین یک هواپیمای جنگنده هریر در آسمان ظاهر شد و در اطراف این شیء عجیب مانور داد، گویی میخواست آن را بررسی کند. یکی از مردان چند عکس از این صحنه گرفت، درست قبل از آنکه آن شیء بهطور ناگهانی بهصورت عمودی اوج بگیرد و ناپدید شود.
در آن زمان، کریگ لیندسی، افسر روابط عمومی پایگاه نیروی هوایی در پیتریوی کسل، در فاصله ۸۰ کیلومتری از کالواین کار میکرد. چند روز بعد، روزنامه دیلی رکورد با او تماس گرفت. این دو گردشگر که سرآشپز یک هتل بودند، شش عکس از آن شیء به روزنامه ارسال کرده و داستان خود را تعریف کرده بودند. اندی آلن، سردبیر بخش عکس روزنامه، یکی از بهترین تصاویر را برای لیندسی فرستاد.
لیندسی که هرگز چنین عکس واضحی از یک شیء ناشناس پرنده ندیده بود، تصویر را به وزارت دفاع بریتانیا (MoD) ارسال کرد. آنها از او خواستند که بقیه عکسها و نگاتیوها را نیز از دیلی رکورد دریافت کند. همچنین از او خواسته شد که با گردشگران تماس بگیرد. یکی از آنها داستان را کامل برای لیندسی تعریف کرد.
وزارت دفاع به لیندسی گفت که پرونده را به آنها بسپارد و او نیز این موضوع را به دست فراموشی سپرد.
در پاییز همان سال، لیندسی در سفری کاری به لندن، هنگام استراحت ناهار، در حال قدم زدن در ساختمان وزارت دفاع بود که ناگهان چیزی آشنا دید: چاپ بزرگی از همان عکس در ابعاد پوستر روی یکی از دیوارهای وزارت دفاع نصب شده بود. او با کارکنان آن بخش صحبت کرد و از آنها درباره بقیه عکسها پرسید. آنها تصاویر دیگر را روی لبه پنجرهای چیدند. این عکسها نشان میدادند که جنگنده هریر در حال حرکت از سمت راست به چپ قاب است، اما شیء الماسشکل حتی ذرهای تکان نخورده بود.
لیندسی از کارشناسانی که این تصاویر را بررسی کرده بودند سؤال کرد. آنها گفتند که هیچ نشانهای از جعلی بودن عکسها پیدا نکردهاند، اما هیچکس نمیدانست که این شیء واقعاً چه بوده است.
پس از آن، لیندسی این ماجرا را به کلی فراموش کرد. داستان در دیلی رکورد منتشر نشد، گردشگران دیگر هرگز درباره این عکسها صحبت نکردند و این تصاویر برای ۳۲ سال از چشم عموم مخفی ماندند.
آیا عکس یوفو واقعی بود؟
پروفسور دیوید کلارک، استاد دانشگاه شفیلد هالام و خبرنگار سابق، زمانی که در دهه ۹۰ میلادی حرفه روزنامهنگاری را آغاز کرد، از سردبیرش توصیهای شنید که مسیر کاریاش را تغییر داد: «اگر میخواهی موفق شوی، باید در زمینهای متخصص شوی.» کلارک که در آن زمان مشغول نگارش پایاننامه دکترای خود در فولکلور بود، به این ترتیب به حوزه ماوراءالطبیعه راه یافت؛ از جمله یوفوها، ارواح، ادراک فراحسی و دید از راه دور. او درباره پرونده کالواین میگوید: «تحقیقاتم درباره این موضوع پیچ و خمهایی بیشتر از یک رمان جاسوسی داشته است».
کلارک در سال ۱۹۹۶ برای اولین بار درباره حادثه کالواین شنید؛ یعنی زمانی که نیک پوپ، کارمند سابق وزارت دفاع بریتانیا، کتاب «آسمانهای باز، ذهنهای بسته» را منتشر کرد. پوپ در این کتاب پرونده کالواین را یکی از مرموزترین موارد موجود در آرشیو وزارت دفاع توصیف کرده است. طبق ادعای او، تحلیلهای وزارت دفاع نشان داده که تصاویر جعلی نیستند، اما نتیجه نهایی این بود: «شیء ناشناخته؛ پرونده بسته؛ اقدام بیشتری لازم نیست». کلارک پس از خواندن این کتاب تا حدود یک دهه بعد توجه زیادی به پرونده کالواین نشان نداد.
سرنخی در میان اسناد محرمانه
در سال ۲۰۰۹، کلارک مسئول بررسی و سازماندهی اسناد محرمانهای شد که در آرشیو ملی بریتانیا منتشر میشدند. در میان این اسناد او به طرحی کپیشده برخورد که یک شیء الماسشکل را در کنار یک هواپیما نشان میداد. یادداشتی که همراه طرح بود، برای مقامات دفاعی دولت تاچر نوشته شده بود:
«عکسها بررسی شدند، اما هیچ نتیجه قطعی درباره شیء الماسشکل به دست نیامد. اطمینان داریم که هواپیمای موجود در تصویر یک جنگنده هریر است. اما هیچ سابقهای از عملیات هریر در مکان و زمان ذکرشده وجود ندارد. همچنین هیچ گزارش دیگری از فعالیت غیرعادی هوایی در همان زمان و مکان دریافت نشده است».
همکار کلارک تصویر را بررسی کرد و تأیید کرد که آن شیء هر چه که بود، در یک عکس واقعی ثبت شده بود.
کلارک تلاش کرد منبع اصلی عکس را پیدا کند اما به بنبست خورد. او با دیلی رکورد تماس گرفت، اما دبیر بخش اخبار و دبیر بخش عکسها گفتند که هیچ اثری از تصاویر کالواین در بایگانیشان نیست و هیچکس در روزنامه چیزی درباره آنها به یاد نمیآورد. کلارک در آن زمان فکر کرد شاید دیلی رکورد پس از بررسی متوجه شده که این ماجرا فقط یک شوخی یا حقه بوده و به همین دلیل آن را منتشر نکرده است.
کشف یک نام فراموششده
در دهه بعد، کلارک مرتباً به آرشیو ملی سر میزد تا اسناد جدیدتر یوفوها را بررسی کند. در سال ۲۰۱۸، او بالاخره سرنخ مهمی پیدا کرد: وزارت دفاع نام یک مقام سابق خود را که در بخش اطلاعات دفاعی فعالیت میکرد، به اشتباه سانسور نکرده بود.
کلارک میگوید: «اگر قرار بود در وزارت دفاع یک محقق یوفو باشد، آن شخص او بود». کلارک نام او را در اینترنت جستجو کرد و ناگهان صفحه لینکدین او را پیدا کرد. چند دقیقه بعد، با او تماس تلفنی برقرار کرد.
کلارک از این مقام اطلاعاتی پرسید که آیا در دوران خدمتش چیزی واقعاً غیرقابل توضیح دیده است؟ او بدون تردید از یک مورد نام برد: «یک زوج شکارچی غیرمجاز در اسکاتلند که در ۱۹۹۰ از یک شیء عجیب عکس گرفته و آن را به دیلی رکورد فرستاده بودند».
او به کلارک گفت که این تصاویر در وزارت دفاع سر و صدای زیادی به پا کرده بودند و مقامات میدانستند که آن شیء چیست: یک هواپیمای آزمایشی متعلق به ایالات متحده. از اینجا، تحقیقات کلارک او را به سرنخ اصلی رساند: کریگ لیندسی.
بازگشت یک عکس پس از ۳۰ سال
در سال ۲۰۱۹، کلارک با لیندسی تماس گرفت. پاسخ لیندسی حیرتانگیز بود: «۳۰ سال منتظر بودم تا کسی درباره این موضوع با من تماس بگیرد».
کریگ لیندسی گفت ۳۰ سال منتظر بوده است تا کسی دربارۀ این عکس با او تماس بگیرد . . .
لیندسی اعتراف کرد که سالها بود عکس کالواین را ندیده بود. اما پس از چند هفته جستجو در میان انبوه اسناد و مدارک قدیمیاش، نسخهای از تصویر را بین صفحات یک کتاب مرجع قدیمی پیدا کرد. او گفت: «احتمالاً آن را آنجا گذاشته بودم تا صاف و سالم بماند، اما بعداً کاملاً فراموشش کردم».
لیندسی نسخه عکس را به کلارک تحویل داد. اندرو رابینسون، استاد عکاسی دانشگاه شفیلد، تصویر را تحلیل و اصالت آن را تأیید کرد. کلارک در سال ۲۰۲۲ تصویر را منتشر کرد و داستان به سرعت در سراسر جهان پخش شد. اما او جزئیات مهمی را از عموم مخفی نگه داشت: پشت عکس یک یادداشت با جوهر قرمز نوشته شده بود: «حق چاپ: کوین راسل، دیلی رکورد، گلاسگو».
این نکته کلارک را به فکر فرو برد: چگونه ممکن است یک سرآشپز ساده به فکر ثبت حق کپیرایت بیفتد؟ آیا کوین راسل در واقع یکی از عکاسان دیلی رکورد بود که به نحوی در این ماجرا دخیل شده بود؟ یا شاید یکی از دبیران عکس نام او را روی تصویر نوشته بود؟
کلارک از روزنامه دیلی رکورد تحقیق کرد، اما هیچ فردی با این نام هرگز در این روزنامه کار نکرده بود، نه به عنوان کارمند، نه به عنوان فریلنسر. اندی آلن، دبیر عکسی که این تصاویر را به وزارت دفاع فرستاده بود، شاید میتوانست این معما را حل کند؛ اما او در سال ۲۰۰۷ درگذشت.
کلارک به امید پیدا شدن راسل نام او را فاش نکرد، اما هیچکس جلو نیامد. او و همکارانش فهرستی از ۱۴۰ فرد به نام کوین راسل را بررسی کردند. نزدیکترین موردی که پیدا کردند، فردی بود که در همان زمان به عنوان کمکآشپز در آن منطقه کار میکرد؛ اما او ادعا کرد که هیچ اطلاعی از ماجرای یوفوی کالواین ندارد.
نیک پوپ، که بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ در دفتر یوفوی وزارت دفاع بریتانیا کار میکرد، از اظهار نظر درباره نامهایی که در این پرونده مطرح شدهاند، خودداری میکند. اما او یک اعتراف مهم دارد: «نام کوین راسل مطرح شده است. من هم این موضوع را شنیدهام».
پوپ که سالها یک پوستر از عکس کالواین را در دفتر خود داشت، هنوز هم درباره این شیء الماسشکل فکر میکند. اما چرا عکاس این تصویر هرگز قدمی به جلو نگذاشت؟ «فکر میکنم از همان ابتدا یک گفتوگوی جدی با او صورت گرفت». او مکث میکند. آیا فکر میکند عکاس هنوز زنده است؟
«نمیخواهم درباره این موضوع اظهار نظر کنم، اما نمیخواهم سکوت من به اشتباه تعبیر شود. این ایده که این افراد توسط یک نهاد مخفی دولتی ترور شدهاند کاملاً مضحک است».
او تأکید میکند که بسیاری از افرادی که درباره یوفوها با وزارت دفاع صحبت میکردند، خواستار حفظ ناشناس ماندن خود بودند.
«خیلی از افرادی که یوفو میبینند علاقهای به انتشار عمومی ماجرا ندارند. گاهی حتی به خانواده، دوستان یا همکاران نزدیک خود هم چیزی نمیگویند. من به این مسئله احترام میگذارم».
هنوز هیچ پاسخ روشنی وجود ندارد
هویت شخص (یا اشخاصی) که این عکس را گرفتهاند، همچنان نامعلوم است؛ همانطور که هویت شیء الماسشکل نیز در هالهای از ابهام باقی مانده است.
بعضی از یوفولوژیستها معتقدند که چون این شیء به هیچ هواپیمای شناختهشدهای شباهت ندارد و بنابراین باید یک سفینه فضایی بیگانه یا شاید یک وسیله نقلیه ساختهشده بر اساس فناوری سقوطکرده بیگانگان باشد.
گروه دیگری از محققان، این تصویر را مدرکی بر وجود «آرورا» میدانند؛ یک هواپیمای شناسایی فوقپیشرفته که گفته میشود در یک پروژه فوقمحرمانه ارتش آمریکا توسعه یافته است. اگرچه تاکنون هیچ مدرک مستندی درباره این برنامه ارائه نشده است.
اما برخی از تئوریهای شکاکانه نیز مطرح شدهاند:
آیا ممکن است این تصویر فقط یک حقه ساده باشد؛ مثلاً یک شیء مقوایی آویزانشده از شاخه درخت که با یک نخ از بالا نگه داشته شده است؟
آیا این فقط یک خطای بصری بوده که به خاطر انعکاس جزیرهای در سطح یک دریاچه به وجود آمده است؟
شان کرکپاتریک، محقق سابق یوفو در پنتاگون، از طرفداران این نظریه دوم است. او معتقد است که تصویر دستکاری شده و یک انعکاس در سطح آب را نشان میدهد. او میگوید: «این عکس بارها مورد بررسی قرار گرفته است. اگر با دقت به سمت راست تصویر و نسخه خام آن نگاه کنید، متوجه میشوید که بخش بالایی و پایینی کاملاً انعکاس یکدیگر هستند».
اما یک مشکل اساسی در این فرضیه وجود دارد: هیچ دریاچهای در محل عکسبرداری کالواین وجود ندارد.
آیا وزارت دفاع حقیقت را پنهان میکند؟
از سفینههای فضایی گرفته تا پروژههای فوقمحرمانه نظامی، بسیاری از نظریههای توطئه با یک حقیقت تقویت میشوند: سردبیر روزنامه دیلی رکورد در سال ۱۹۹۰، یعنی اندل لِرد، عضو کمیته «دی نوتیس» وزارت دفاع بریتانیا بود.
«دی نوتیس» ابزاری است که دولت بریتانیا برای جلوگیری از انتشار اخباری که میتوانند امنیت ملی را به خطر بیندازند، استفاده میکند. پس آیا لِرد با وزارت دفاع تبانی کرده بود تا این خبر را سرکوب کند؟
ممکن است عضویت او در این کمیته فقط یک تصادف ساده بوده باشد، زیرا در آن زمان ۱۴ روزنامهنگار دیگر نیز عضو آن بودند. اما حتی اگر اینگونه باشد، این تصادف بسیار جالب توجه است.
ما نمیدانیم که آیا دیلی رکورد رسماً یک «دی نوتیس» دریافت کرده بود یا نه. اما نیک پوپ تأیید میکند که وزارت دفاع اجازه انتشار عکسها را نداد.
او در یک مستند یوفویی در سال ۲۰۲۴ گفت:
«اگر دیلی رکورد این داستان را منتشر میکرد، کل خط مشی ما را به هم میریخت. بنابراین ما میخواستیم که این موضوع دفن شود و این کار را انجام دادیم. تمام عکسها و تمام نگاتیوها توسط وزارت دفاع ضبط شدند و دیگر هرگز دیده نشدند».
پرونده کالواین هرگز به عنوان یک فریب ساده رد نشد. نیک پوپ تأکید میکند که دفتر یوفوی وزارت دفاع بریتانیا این تصویر را جدی گرفت: «اجماع کلی این بود که این یک شیء جامد و نسبتاً بزرگ است».
او اشاره میکند که این عکس تنها دو روز پس از حمله صدام حسین به کویت گرفته شد. این همزمانی ممکن است توضیح دهد که چرا ارتش بریتانیا در حال آزمایش یک هواپیمای پیشرفته بود.
اما یک سؤال منطقی مطرح میشود: اگر واقعاً یک سلاح فوقمحرمانه وجود داشت، آیا منطقی بود که آن را در روز روشن و در یک منطقه نسبتاً پرجمعیت آزمایش کنند؟
ناپدید شدن عکاسان
یکی از دلایلی که نشان میدهد این شیء فراتر از یک فریب ساده بوده، شهادت ریچارد گریو در مستند یادشده است.
گریو ادعا میکند که با دو کوهنوردی که عکسها را گرفته بودند در آشپزخانه هتل فیشر کار میکرد. او گفت که در یک شب بارانی، این دو نفر در حال سیگار کشیدن در پارکینگ هتل بودند که ناگهان یک ماشین سیاهرنگ وارد شد. دو مرد با کتوشلوار مشکی از آن پیاده شدند و با لحنی دستوری گفتند: «زمان استراحت تمام شد».
گریو میگوید: «آنها لعنتی مأمور بودند، مردان سیاهپوش بودند. آنها زیر باران ایستاده بودند و با کوهنوردان صحبت میکردند».
پس از این ملاقات، کوهنوردان تغییر کرده بودند. چهره آنها به سفیدی روح شده بود. «چیزی آنها را ترسانده بود. آنها چیزی دیده بودند. هرکسی که از آن ماشین پیاده شد، حسابی ترس را به جانشان انداخت».
آنطور که گریو میگوید، بعد از آن، این دو نفر دیگر همان آدمهای قبلی نبودند. به شدت مشروب میخوردند و چندین روز سر کار نمیآمدند. شبها هم در ماشینهای خود بیرون از هتل میخوابیدند و سپس، چهار هفته بعد، آنها برای همیشه ناپدید شدند.
گریو میپرسد:
«آشپزها که همینطوری از آشپزخانه غیب نمیشوند آن هم به صورتی که برای ۳۴ سال دیگر هیچ شغلی نداشته باشند. آدمها اینطوری غیب نمیشوند. پس آنها کجا رفتند؟»
وزارت دفاع تنها نهادی است که میتواند تمام این گمانهزنیها را متوقف کند. اما پاسخ رسمی آنها این است: «متأسفانه، ما دیگر درباره یوفوها و پدیدههای ناشناس اظهار نظر نمیکنیم». آنها حتی پیشنهاد کردند که «یک جستجوی ساده در گوگل» میتواند این معما را حل کند! سپس لینکی از دیلی اکسپرس ارسال کردند که ادعا میکرد شیء الماسشکل فقط یک قله کوه است که در میان مه پوشیده شده است.
اما دیوید کلارک، روزنامهنگار و پژوهشگر یوفوها، این فرضیه را رد میکند: «وزارت دفاع بهراحتی میتواند این معما را حل کند، تنها کافی است نتایج تحلیلی که در سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۲ روی این تصاویر انجام داده را منتشر کند. اگر نتیجه آن تحلیل این بود که عکسها جعلیاند، آنها میتوانند آن را بدون افشای هویت عکاس منتشر کنند. اما با امتناع از اظهارنظر، آنها فقط به تئوریهای توطئه دامن میزنند و این تصور را تقویت میکنند که چیزی را پنهان میکنند».
کلارک در پایان خطاب به کوهنوردان میگوید:
«اکنون سی و پنجمین سالگرد ثبت این عکس است، تصویری که بهعنوان بهترین عکس یوفو در تاریخ شناخته میشود. الان زمان آن است که جلو بیایید و بگویید واقعاً چه اتفاقی افتاد».
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام