گاردین: ترامپ نه خودشیفته، بلکه یک خودمحور افراطی است

نشریه انگلیسی در مطلبی با اشاره به خلق و خوی ترامپ و برخوردهای او با دیگر افراد و کشورها می‌نویسد که رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه ایالات متحده صرفا یک خودشیفته نیست، بلکه یک خودمحور است و چند نکته این را نشان می‌دهد.

به گزارش ایسنا، «جان آر مک‌آرتور» رئیس و ناشر مجله «هارپر» در مقاله‌ای برای روزنامه بریتانیایی «گاردین» می‌نویسد: «رئیس‌جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، از اینکه مورد حمله قرار بگیرد، لذت می‌برد، زیرا این کار او را در مرکز توجه نگه می‌دارد. رسانه‌ها هم باید با او مانند والدینی که با کودکی لجباز سروکار دارند، رفتار کنند.

دو هفته از آغاز دولت ترامپ گذشته و همچنان از سوی خارجی‌ها درباره "دیدگاه سیاسی" رئیس‌جمهور جدید مورد پرسش قرار می‌گیرم. برخی از آن‌ها، به‌ویژه فرانسوی‌ها و بریتانیایی‌ها، شاید به دلیل ادب بیش از حد نسبت به کشوری که هنوز از بسیاری جهات به آن حسادت کرده و آن را تحسین می‌کنند، قابل توجیه باشند.

اما در بیشتر برنامه‌های خبری و پادکست‌هایی که در آن‌ها دعوت شده‌ام، همچنان با مصاحبه‌کنندگان جدی روبه‌رو می‌شوم که تلاش می‌کنند ترامپ را از یک دیدگاه سیاسی سنتی درک کنند، بدون توجه به اینکه اظهارات و اقدامات او چقدر متناقض، غیرمنطقی یا احمقانه باشد. چگونه چنین چیزی ممکن است و چه پیامدی دارد؟

روانپزشک تحقیقی، رابرت جی لیفتون، یک‌بار برای من توضیح داد که ترامپ یک خودمحور است که با خودشیفتگی که اغلب به او نسبت داده می‌شود، تفاوت دارد.

یک خودشیفته، هرچند عمیقا شیفته خود است، اما به دنبال تأیید دیگران هم می‌گردد و گاهی برای رسیدن به خواسته‌هایش سعی در فریب دادن دارد و من در این مورد به رئیس‌جمهور فرانسه، امانوئل ماکرون، فکر می‌کنم. اما برای ترامپ، که یک خودمحور است، تنها نقطه‌ی مرجع خودش است. بنابراین، حتی تلاشی برای وانمود کردن علاقه خود به دیگران نمی‌کند، زیرا از جایگاه خودمحورانه‌اش واقعا نمی‌تواند آن‌ها را ببیند.

عدم ارتباط ترامپ با دنیای بیرون کاملا آشکار است؛ برخورد او با "دیگران"  از خانواده‌اش گرفته تا اطرافیانش، رقبای سیاسی‌اش، قربانیان آتش‌سوزی‌های لس‌آنجلس یا آوارگان غزه – نه تنها نشان‌دهنده‌ی فقدان همدلی، بلکه نشان‌دهنده‌ی نابینایی احساسی اوست.

در غیر اینصورت چگونه می‌توان توضیح داد که او به‌طور علنی درباره قرار گذاشتن با دختر خودش، ایوانکا، شوخی کند؟ و چگونه می‌توان توجیه کرد که او در سخنرانی تحلیف خود، این‌قدر بی‌رحمانه جو بایدن، رئیس‌جمهور پیشین، را مورد توهین قرار دهد، درحالی‌که بایدن در فاصله کوتاهی از او نشسته بود؟ شخصیت خودمحورانه ترامپ در ۲۰ ژانویه در سالن گردهمایی کنگره به‌طور کامل نمایان شد.

ترامپ پس از آنکه به‌طور مضحکی گفت که خانه‌ها در لس‌آنجلس "به طرز فاجعه‌باری" سوخته‌اند "بدون حتی یک نشانه‌ دفاعی"، بعد رئیس‌جمهور آمریکا به نظر می‌رسد که به سمت فلسفی شدن پیش می‌رود و بعد بداهه گفت: "برخی از ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد کشور ما... دیگر خانه‌ای ندارند. این جالب است."

گمان می‌کنم این واکنش بهتر از واکنش او به آتش‌سوزی سال ۲۰۱۸ در برج ترامپ باشد که در آن یکی از سکنه‌های ساختمان به نام تاد براسنر جان خود را از دست داد. آن زمان، ترامپ در واکنش به این تحولات در توییتر نوشت: "آتش برج ترامپ خاموش شد. بسیار محدود بود (ساختمان محکم ساخته شده). آتش‌نشانان (زن و مرد) کار فوق‌العاده‌ای انجام دادند. متشکرم!"

او هیچ تسلیتی از بابت فرد فوت‌شده نگفت و با خانواده‌اش همدردی نکرد. این هم جالب است. این‌ها به این معنا نیست که سیاست‌های ترامپ نشانه‌ای از تمایلات سیاسی نگران‌کننده‌ای نیست که باید درباره‌ آن‌ها بحث و چالش ایجاد کرد. اما این نکته‌ اصلی ترامپ را نادیده می‌گیرد، هرچند که او ممکن است بدخواه باشد. او از اینکه مورد حمله قرار بگیرد لذت می‌برد زیرا این کار او را در مرکز صحنه نگه می‌دارد. برای یک خودمحور چه چیزی بهتر از این است که در سراسر طیف محدود ایدئولوژیک آمریکا مورد انتقاد قرار بگیرد؟

روزنامه نیویورک تایمز در سرمقاله‌ای، نخستین اعمال قدرت اجرایی ترامپ را محکوم کرد و آن را "به‌وضوح فراتر از اختیارات قانونی" دانست. در همین حال، نشریه وال‌استریت ژورنال، "جنگ تجاری" بی‌دلیل ترامپ را به سخره گرفت و آن را "یکی از احمقانه‌ترین جنگ‌های تاریخ" توصیف کرد. ترامپ در حال حاضر با "متوقف کردن" افزایش تعرفه‌ها، سناریو را تغییر داده، اما به اندازه‌ای وال‌استریت ژورنال را تحریک کرده که توجه زیادی به او معطوف شود. قضات فدرال، دو دستور آشکارا خلاف قانون اساسی ترامپ را مسدود کردند، اما نیویورک تایمز همچنان درباره تهدیدهای او علیه قانون اساسی نگران بود.

نمی‌توان حرف‌های بی‌اساس ترامپ را نادیده گرفت، اما همان‌طور که والدین با یک کودک لجباز رفتار می‌کنند، سردبیران، خبرنگاران و ستون‌نویسان باید توبیخ‌ها و فریادها را با خویشتن‌داری، آرامش و حتی بی‌اعتنایی حساب‌شده متعادل کنند. طنز، طعنه و تمسخر می‌توانند ابزارهای مفیدی باشند، هرچند همان‌طور که از سخنرانی طنز معروف اوباما درباره ترامپ در سال ۲۰۱۱ آموختیم، این روش‌ها می‌توانند حتی هدف را به نامزد شدن برای ریاست‌جمهوری ترغیب کنند. پرداختن به ترامپ، مانند تربیت کودکان، یک هنر است، نه یک علم.

البته، هیچ‌یک از اقدامات تعرفه‌ای یا فرمان‌های ضد مهاجرتی ترامپ باعث بازگشت کارخانه‌ها از مکزیک نخواهند شد (زیرا نیروی کار ارزان و حمایت‌های سرمایه‌گذاری در توافق تجاری فعلی ما با مکزیک و کانادا برای یک تاجر منطقی بیش از حد جذاب است که از آن بگذرد.) این اقدامات همچنین به سرعت دستمزد شهروندان طبقه کارگر را افزایش نخواهند داد، چرا که ایجاد کمبود نیروی کار از طریق اخراج مهاجران، زمان بسیار بیشتری می‌برد تا بر مقیاس حقوق تأثیر بگذارد، در مقایسه با اینکه کنگره بخواهد حداقل دستمزد فدرال را افزایش دهد یا مهاجران غیرقانونی را قانونی کند.

همچنین، از قضا، تهدیدهای تعرفه‌ای و لاف‌های نظامی ترامپ در مورد مرز ممکن است نتیجه معکوس بدهد و باعث شود که تولید فنتانیل از جنوب مرز (مکزیک) به داخل ایالات متحده منتقل شود. با این حال، منطقی است که ترامپ خودمحور اهمیتی نمی‌دهد که آیا سیاست‌هایش به مردم عادی که به او رأی داده‌اند، کمکی می‌کند یا خیر، و ما مخالفان ترامپ باید از خشم هوادارانش، زمانی که به این نتیجه برسند که قهرمانشان آن‌ها را فریب داده است، بترسیم. واکنش شدید بیشتر متوجه لیبرال‌ها خواهد شد تا ترامپ، که به‌راحتی به عمارت مارالاگو در فلوریدا عقب‌نشینی می‌کند و دوباره به تقلب در گلف ادامه می‌دهد.

گرچه من بیشتر تمایل به تمسخر نمایش صوتی و تصویری ترامپ دارم تا ترس از آن، اما قصد ندارم بی‌احتیاطی‌های شدید او را دست‌کم بگیرم. همیشه زمانی که کسی جنگی را آغاز می‌کند، خسارت‌های جانبی وجود دارد.»

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۲۱ بهمن ۱۴۰۳ / ۱۱:۳۹
  • دسته‌بندی: آمریکا و اروپا
  • کد خبر: 1403112115723
  • خبرنگار : 71402