جواد نوائیان در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی هر دو در پی ایجاد تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی و اجتماعی کشور بودند، اظهار کرد: نهضت مشروطه یک تجربه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عمیق در تاریخ ایران بود و اولین تماس ایرانیها با مفهوم دموکراسی محسوب میشود. هرچند پیش از آن هم گروهی از روشنفکران به مطالعه و آشنایی با این مفاهیم پرداخته بودند، اما قاطبه مردم جامعه ارتباط مستقیمی با آن نداشتند. نهضت مشروطه این تجربه را در اختیار آنان قرار داد و از نظر اجتماعی، تحولی عظیم به شمار میرفت.
وی افزود: مشروطه به عنوان اولین تجربه سیاسی در تاریخ ایران، آگاهیهایی را برای برخی از افراد به ارمغان آورد که بعدها از آن بهرهبرداری کردند. یکی از مهمترین تجربیات در بدنه مذهبی جامعه، به ویژه در میان علما، آشنایی آنان با ساختارهای سیاسی جدید بود. تلاشهایی از سوی شخصیتهایی مانند علامه نائینی و فتاوای فقهی بزرگانی چون آخوند خراسانی، نشاندهنده واکنش مثبت فقهای ما در برابر این تجربه جدید است. البته که آنان در ساختارهای جدید سیاسی و رسانهای تجربه کافی نداشتند و این مسئله منجر به اشتباهاتی هم شد.
این پژوهشگر تاریخ ایران ادامه داد: به عنوان مثال، گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد علامه نائینی پس از نگارش کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله»، با مشاهده شکل و شمایل مشروطه، دستور جمعآوری کتاب خود را صادر کرد. همچنین بسیاری از طرفداران مشروطه به این نتیجه رسیدند که آن شیوه طرفداری، برای تأمین نیازهای روزمره مسلمانان دارای چالشهایی بوده که باید رفع میشد. این تجربه با هزینهای گزاف به پایان رسید و به دیکتاتوری رضاخان و تبدیل او به رضاشاه منجر شد که نتیجهای نامطلوب برای نهضت مشروطه به شمار میرفت.
نوائیان اضافه کرد: بسیاری از مورخان و حتی آنانی که به مبانی اسلام اعتقادی ندارند، بر این باورند که رضاشاه اساس مشروطیت را منقضی و روند رو به رشد آن را متوقف کرد. این تجربه، درس عبرتی برای علما، مردم و روشنفکرانی بود که تصور میکردند با رضاشاه میتوانند به اهداف خود برسند. اگر سخنان حضرت امام را بررسی کنید، میتوانید نشانههایی از این عبرت را ببینید.
وی با اشاره به تاثیرات نهضت مشروطه بر شکلگیری ایدئولوژی انقلاب اسلامی، بیان کرد: اشارات مکرر حضرت امام به وقایع مشروطه، به وضوح نشاندهنده تأثیر این نهضت بر شکلگیری اندیشه انقلاب اسلامی است. امام و دیگر بزرگان انقلاب به تجارب مشروطه و درسهای آن توجه داشتند؛ بهخصوص در زمینه نفوذ تفکراتی که سنخیتی با ساختارهای فکری و ذهنی جامعه اسلامی ایران نداشت. تجارب تلخی مانند سرکوب شیخ فضلالله نوری و سخنان او که در زمان خود نادیده گرفته شد، اما بعدها مورد توجه قرار گرفت. یا تلاشهای علمای مشروطهخواهی چون شهید مدرس و آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی در نهضت ملی شدن صنعت نفت، همگی تجارب ارزشمندی بود.
نوائیان با بیان اینکه مسیرهایی که پیشینیان طی کرده و به نتیجه نرسیده بودند، به دقت مورد توجه امام خمینی و شاگردان ایشان قرار گرفت، گفت: در نتیجه آنان نهتنها اشتباهات گذشته را تکرار نکردند، بلکه با بنیانگذاری یک مسیر جدید و ایجاد ساختاری سازمانیافته و فکری نوین و بهروز، توانستند به پیروزی انقلاب اسلامی برسند. این رویکرد، نشاندهنده درک عمیق آنان از تجارب گذشته و استفاده مؤثر از آن در راستای تحقق اهداف اسلامی و انقلابی بود.
وی با بیان اینکه البته بسیاری از آرمانهای مشروطه با انقلاب اسلامی تفاوتهایی دارند، عنوان کرد: هر یک از این دو دوره، مختص به زمان خود هستند و نیازهای ملت در هر کدام از این مقاطع تاریخی متفاوت بوده است. با این حال، دو اصل مشترک در هر دو نهضت وجود دارد؛ اول استقلال و آزادی کشور و دوم پیشرفت و رفاه اجتماعی. مردم در هر دو دوره به دنبال رهایی از استبداد و دستیابی به زندگی بهتر و بدون مشکلات بودند.
این پژوهشگر تاریخ ایران ادامه داد: در دوره مشروطه، گام نخست در عرصه سیاسی برداشته شد و امیدها معطوف به مشروطه کردن رژیم سلطنتی بود و این باور وجود داشت که این اقدام میتواند محدودیتها را کاهش دهد. اما در انقلاب اسلامی، این نتیجهگیری به وجود آمد که نهتنها باید رژیم سلطنتی ملغی شود، بلکه باید یک طرح نوین ایجاد گردد تا بهطور بنیادین مشکلات را حل کند. در واقع، بین مشروطه و انقلاب اسلامی شاهد شکلگیری یک تکامل فکری در جامعه ایران هستیم. با این حال برخی از آرمانهای انقلاب به ویژه تشکیل حکومت اسلامی مختص به این دوره هستند. در مشروطه ما کمتر با این خواستهها مواجه بودیم.
انقلاب اسلامی آرمانهای مشروطه را بومیسازی کرد
نوائیان با بیان اینکه اما به طور کلی میتوان گفت که بسیاری از خواستههای انقلاب اسلامی ریشه در آرمانهای مشروطه دارند، افزود: به ویژه آنهایی که به طور ناقص یا ناکافی در مشروطه مطرح شده بودند. این دو دوره به نوعی به هم پیوستهاند و در انقلاب اسلامی، تبلور خواستهها به شکلی پختهتر و بومیتر مشاهده میشود. بومی شدن این خواستهها از مهمترین تحولات میان مشروطه و انقلاب اسلامی است، زیرا برخی از خواستهها در نهضت مشروطه غیربومی و از کشورهای دیگر اقتباس شده بودند. شما میدانید که حتی قانون اساسی ما از کشورهای اروپایی اقتباس و ترجمه شده بود.
وی اضافه کرد: بومیسازی ساختارها و خواستهها از آن زمان تا بهمن ۵۷ ادامه یافت و در نهایت به تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران انجامید. بومیسازی این قانون به معنای ایجاد قانونی است که نیازها و خواستههای مردم ایران را در نظر بگیرد. این تحول را میتوان به عنوان نشانهای از پختگی سیاسی و سازمانی در نظر گرفت که نتیجه سالها تلاش مداوم مردم ایران بوده است. بهعلاوه، این مسیر همراه با هزینههای سنگینی بوده که ملت ایران برای دستیابی به این پیشرفتها پرداخت کردهاند.
این پژوهشگر تاریخ ایران با اشاره به تاثیر نهضت مشروطه بر تغییرات اجتماعی و فرهنگی ایران در قبل و بعد از انقلاب اسلامی، بیان کرد: تاثیرات نهضت مشروطه باید در بستر زمان خود مورد بررسی قرار گیرد و بهدنبال آن، تأثیر انقلاب اسلامی را نیز تحلیل کرد. نهضت مشروطه در دوران خود، نخستین تأثیرش را بر بدنه فرهنگی جامعه گذاشت و فرهنگ جامعه را دچار تغییرات بنیادین کرد. برای نخستین بار، مردم متوجه شدند که باید خواستههای خود را فریاد زنند. سیر اطلاعرسانی که از دوره امیرکبیر آغاز شده بود، در دوره مشروطه وارد فضایی کاملاً جدید شد. مردم احساس میکردند که دیگر برده نیستند و سرنوشت خود را در دست دارند و میتوانند تصمیم بگیرند. بر همین اساس کمکم در جامعه جا افتاد که باید حکومتی ایجاد شود که در آن مردم بر مردم حکومت کنند.
نوائیان ادامه داد: البته در دهههای اول عصر مشروطه، به ویژه بین سالهای ۱۲۸۵ تا ۱۳۰۰، وضعیت کشور به شدت بحرانی بود. اوضاع سیاسی به همراه شرایط اقتصادی و تأثیرات جنگ جهانی اول، وضعیت را دشوار کرده بود. با این حال، مردم ایران علیرغم آسیبهای فراوانی که در جریان جنگ جهانی اول و قحطی بزرگ متحمل شدند، تحربیات ارزشمندی را به ویژه در خصوص تسلط استعمارگران و اشغال کشور کسب کردند. این تجارب به آنان کمک کرد تا با وضعیت جدید آشنا شده و برای عبور از گردنههای بعدی تاریخی از جمله انقلاب اسلامی آماده شوند.
وی با اشاره به تاثیر مشروطه بر تقویت احساس ملیگرایی و هویت ایرانی در انقلاب اسلامی،گفت: نگاه ملی به ایران تاریخی طولانی دارد و ایرانیان با مهارت فراوان این نگاه را با دیانت خود پیوند زدهاند. این پیوند در طول قرنها شکل گرفته و ایرانیان بین این دو هیچ گونه جدایی احساس نکردهاند. یکی از بحرانهای پس از مشروطیت، تلاش گروهی برای ایجاد افتراق بین این دو جریان بود که این امر موجب تقابلهای غیرضروری در جامعه شد. برخی تلاش کردند این مسئله را حل کنند و نماد هر دو جریان باشند؛ مانند آیتالله شهید مدرس که هم وطنپرست و هم مجتهد بود یا آیتالله کاشانی. انقلاب اسلامی تجربهای ارزشمند از همپیمانی، وطندوستی و دینداری را به جامعه ایران هدیه داد که نتیجه تلاشهای آغازشده از دوره مشروطه و ادامهدار در نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی بود و به یک دستاورد مهم و بومی تبدیل شد.
این پژوهشگر تاریخ ایران با اشاره به بزرگترین درسهایی که میتوان از نهضت مشروطه برای حرکتهای اجتماعی و سیاسی معاصر ایران گرفت، عنوان کرد: بزرگترین درسی که از جنبش مشروطه میتوان گرفت این است که هرگاه وابستگی به خارج در میان باشد و به دستورالعملهای خارجی بدون بررسی و صرفاً به دلیل خارجی بودن آنها تن دهیم، وضعیت داخلی ما به شدت آسیب خواهد دید. در مشروطه، با بحران "کپیپیست" و نمونهبرداری از الگوهای خارجی روبرو بودیم که سرانجام ما را به چالشها و موانع سنگینی کشاند.
نوائیان با اشاره به دستاوردهای انقلاب اسلامی برای کشور، اظهار کرد: اگر کسی به دنبال مطالعه در مورد دستاوردهای انقلاب اسلامی است، به نظر من مقدمه قانون اساسی یکی از بهترین الگوها و اصلیترین منشورهایی است که خواستهها و آرمانهای ملت در آن به خوبی تبیین شده است. این مقدمه نهتنها نمایانگر اهداف انقلاب است، بلکه به عنوان یک سند معتبر، زمینهساز درک عمیقتری از دستاوردهای آن محسوب میشود.
انتهای پیام