نوشتاری از ابراهیم حسن‌بیگی

جنوب را می‌توان داستان کرد و داستان را جنوب

ابراهیم حسن‌بیگی می‌گوید: اینکه می‌گویند جنوب را باید زندگی کرد در واقع باید زندگی را جنوبی کرد و جنوبی زیست و جنوبی گرمای وجود را به آب و آسمان و خورشید و خاک بخشید.  جنوب را می‌توان داستان کرد و داستان را جنوب.

به گزارش ایسنا، این داستان‌نویس و دبیر علمی و اجرایی سومین دوره جشنواره ملی «داستان جنوب» در نوشتاری درباره این جایزه نوشته است: «جنوب ایران بی‌شک، یکی از زیست‌بوم‌های خاص و متفاوت با سایر اقالیم ایران است. خاکش بوی  نم دریا می‌دهد و دریایش تکه‌ای از آبی آسمان است و نخل‌هایش مزه شیرین همه شیرینی‌ها را دارد و خورشیدش نزدیکترین خورشید به زمین است و شب‌هایش پرستاره‌ترین شب‌ها و زمینش بوی نفت و منفعت می‌دهد و مردمانش گویی گرمای خورشید و آبی آسمان و شیرینی نخل‌ها و نم دریا و سوسوی ستاره‌ها را یکجا در زیر پوست‌های چغر و سبزه خود جمع کرده‌اند و تمامی صفا و مهربانی و سادگی مردمان عالم را به عاریت گرفته‌اند.

اینکه می‌گویند جنوب را باید زندگی کرد در واقع باید زندگی را جنوبی کرد و جنوبی زیست و جنوبی گرمای وجود را به آب و آسمان و خورشید و خاک بخشید. 

جنوب را می‌توان داستان کرد و داستان را جنوب. می‌توان جنوب را زندگی کرد و نوشت. گاهی به کوتاهی داستانی کوتاه و گاهی به بلندی رمانی بلندمرتبه. چه بزرگ‌مردان و زنانی که جنوب را زندگی کرده‌اند و نوشته‌اند. جنوب کلمه شده است و کلمه جنوب. می‌توان در جنوب نزیست اما زیستنش را نوشت. می‌توان مهربانی و سادگی مردمانش را با کلمه به تصویر کشید و نارنجی آفتاب عصرگاهی‌اش را در پهنه دریایش با ابر و مه و شرجی هوایش در هم آمیخت و طعم تند طعامش را مزه کرد و نوشت و از جنوب ادبیاتی ساخت داستانی و همه ظرافت‌ها و زمختی‌هایش را به تصویر کشید.

جشنواره ملی داستان کوتاه جنوب قصد دارد زیست‌بوم جنوب را با همه تاریخ و جغرافیا و زنان و مردان سخت‌کوشش مهمان داستان کوتاه کند. در این جشنواره قرار است نویسندها جنوب را زندگی کنند و زندگی را جنوبی. 

سال‌ها بود که ادبیات داستانی ما مزه جنوب را نچشیده بود. پیش از آن جنوب سر آمد داستان‌ها و رمان‌های ایرانی بود. بزرگ نویسندگان ایرانی چون احمد محمود و غلامحسین ساعدی و منیرو روانی پور و... رمان‌های خود را وامدار جنوب می‌دانستند و جنوب نیز اثربخشی خود را در قلب مردم ایران، مدیون رمان‌ها و داستان‌های کوتاه و بلند این نویسندگان است. 

ما در سازمان منطقه آزاد کیش بر آن شدیم تا داستان سرافراز جنوب را از مغاک خاک بیرون افکنیم و غبار فراموشی را بزداییم و هم پرچم جنوب را در ادبیات داستانی به  جنبش واداریم. لازمه احیای ادبیات جنوب به همتی نیاز داشت که این مهم با همت سازمانی که کارش اقتصاد و تجارت و گردشگری بود نه احیای فرهنگ خاک‌آلوده جنوب، میسر شد و جشنواره ملی داستان کوتاه جنوب شکل گرفت و  به سرمنزل سوم خود رسید.

کتاب‌های «کلبه هور» و «مردان غروب» گنجینه‌ای شد از آن دو دوره که ده‌ها داستان برگزیده از خطه جنوب را در خود جای داده است و چه بسیار داستان‌نویسان جوان را نیز به ادامه نوشتن و پیمودن راه تشویق و ترغیب کرده است.

سومین گام بر خاک تف‌آلوده و زرخیز جنوب، یعنی سومین شروع خوب. یعنی سومین نشت نفت از جنس فرهنگ و ادبیات. ما این بار جنوب را مهمان نویسندگان نمی‌کنیم بلکه نویسندگان را به جنوبی می‌بریم که از خرمنگاه‌هایش بگذرند و از آب‌های نیلگون خلیج فارسش ماهی بگیرند. ما می‌خواهیم به نویسندگان ماهی‌گیری در جنوب را یاد بدهیم.»

 انتهای پیام 

  • شنبه/ ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ / ۱۰:۰۵
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1403111308831
  • خبرنگار : 71573