به گزارش ایسنا، ایران نوشت: متن پیش رو مرور سرگذشت شهید محمدضیف فرماندهای است که اسطوره فلسطینیها شد.
تولد یک اسطوره
ابوعبیده، سخنگوی گردانهای القسام روز پنجشنبه رسماً شهادت «محمد الضیف» فرمانده گردانهای عزالدین القسام، شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و «مروان عیسی» جانشین محمد الضیف و چند نفر دیگر از فرماندهان القسام را تأیید کرد تا پرونده مجاهدت فرمانده اسطورهای فلسطینیها پس از ۳۰ سال مقاومت بسته شود. محمد دیاب ابراهیم المصری، درست در جایی به شهادت رسید که در آنجا به دنیا آمده بود. این فرمانده فلسطینی در سال ۱۹۶۵ در اردوگاه آوارگان خانیونس که پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ ایجاد شد، متولد شد و در ۵۸ سالگی در حمله صهیونیستها به اردوگاه المواصی در خانیونس به شهادت رسید.
ضیف در کودکی پس از چشیدن طعم محرومیت ناشی از اشغال سرزمینش، در دانشگاه اسلامی غزه در رشتههای فیزیک، شیمی و زیستشناسی تحصیل کرد. او همچنین ریاست کمیته تئاتر دانشگاه را بر عهده داشت و اغلب روی صحنه اجرا میکرد. شاید به همین دلیل بود که توانست یکی از بزرگترین عملیات تاریخ را علیه اسرائیل کارگردانی کند. برای محمد دیاب، مثل بسیاری از فلسطینیهای دیگر، مبارزه از انتفاضه اول آغاز شد. او پس از پیوستن به حماس در جریان انتفاضه اول در سال ۱۹۸۷ به محمد ضیف معروف شد. این لقب به دلیل جابهجایی و نقل مکانهای پی در پی بود. ضیف در زبان عربی به معنای میهمان است. اسرائیلیها درباره او میگفتند؛ در هیچ خانهای بیش از یکبار نخوابیده و در هیچ مکانی به طور دائم نمیماند. ضیف در سال ۱۹۸۹ توسط اسرائیل دستگیر و پس از ۱۶ ماه بازداشت، آزاد شد. او سپس در سال ۲۰۰۲ پس از شهادت صلاح شحاده، فرمانده گردانهای قسام شد. محمد ضیف به مدت سه دهه کابوس اسرائیلیها بود. در این مدت چندین سوء قصد به جان او صورت گرفت اما هر بار رژیم اسرائیل در ترور او ناکام بود. مشهور بود که ضیف در یکی از تلاشهای اسرائیل برای ترور، یک چشم خود را از دست داده و از ناحیه یک پا آسیب جدی دیده است اما در آخرین تصاویری که شبکه الجزیره به طور اختصاصی از او پخش کرد، وی را در سلامت کامل و در حال فرماندهی اتاق عملیات ۷ اکتبر نشان میدهد.
محمد ضیف به همراه یحیی السنوار روند مبارزاتی فلسطینیها را وارد فصل جدیدی کردند که در جنگ اخیر غزه مایه حیرت و شگفتی جهانیان شد. آنها توانستند شبکه تونلهای حماس را در حد یک شهر زیرزمینی توسعه دهند.
شبح، مهندس، فرزند مرگ
۵ ژانویه ۱۹۹۶، تلویزیون اسرائیل با قطع برنامههای عادی خود در خبری فوری اعلام کرد: از امروز اسرائیلیها راحت میخوابند؛ ما «مهندس» را کشتیم. مهندس لقب یحیی عیاش، فرمانده گردانهای عزالدین قسام بود. مجری تلویزیون عبری شاید درست میگفت، او خواب را از چشمان صهیونیستها ربوده بود؛ اما تل آویو فکر این را نمیکرد جوانی به نام محمد دیاب ابراهیم که اندکی قبل از زندانهایش آزاد شده، جانشین عیاش میشود و از سلف خود بیشتر صهیونیستها را آزار دهد. مردی که بزودی اسرائیلیها مجبور خواهند شد به او لقب شبح بدهند. این پایان کار نبود و در لحظه خبر ترور یحیی عیاش در تلویزیون اسرائیل، یک یحیای دیگر در زندان بئرالسبع در حال رویاپردازی برای عملیاتی بود که ۲۷ سال بعد «طوفان الاقصی» نام گرفت. او یحیی ابراهیم حسن السنوار بود. «فرزند مرگ» با هفت جان و کسی که مثل شبح سه دهه سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل را به دور خود چرخاند، اینها توصیفاتی بود که محمد الضیف را از نگاه دشمنان اسرائیلیاش شرح میداد. او میهمان محبوب فلسطینیها و مانعی در برابر اسرائیل بود. ژنرال محمد ضیف در ۲ دهه اخیر فقط سه بار ظاهر شد، اما اعمال او به جایش صحبت کرد. برای مبارزان فلسطینی نام او با صدای آرامش میدانها را پر میکرد و به این معنا بود که فرمانده در سرزمین فلسطین جاودانه خواهد ماند.
محمد دیاب ابراهیم المصری، فرزند یک خانواده فلسطینی است که از ۱۹۴۸ از موطن خود آواره شدند. در یکی از این محلههای فقیرنشین، مردی ظهور کرد که اسرائیل را در یک کابوس بیپایان قرار داد. فرمانده ضیف در سال ۱۹۸۷ به جنبش حماس پیوست، پس از آزادی به کرانه باختری رفت و بر تأسیس شاخهای از گردانهای قسام در آنجا نظارت کرد و یکی از نزدیکترین افراد به مهندس یحیی عیاش شد. ضیف کار خود را با «انتقام مقدس» آغاز کرد. عملیات استشهادی که در قلب اسرائیل انجام شد و حدود ۶۰ کشته و دهها زخمی روی دست اشغالگران گذاشت. ضیف از هفت مورد سوءقصد اسرئیل نجات پیدا کرد. او از تلفن و فناوریهای مدرن استفاده نمیکرد و راز اینکه اسرائیل نتوانست متوجه طراحیهای طوفان الاقصی درست بیخ گوشش شود، به همین امر باز میگشت. ضیف درسی به اسرائیل داده است که این روزها در سرتاسر نوار غزه قابل مشاهده است. قدرت نمایی این روزهای حماس در جریان آزادی اسرای اسرائیلی، تمام ادعاهای تل آویو در نابودی سازمان رزم حماس را پیش چشم جهانیان به سخره گرفته است. روزی که خبر آتشبس در غزه اعلام شد، هزاران نفر در ویرانههای این باریکه محصور فریاد برآوردند که ما محمد ضیف هستیم. این تصویری است که اسرائیل نمیخواهد آن را ببیند.
من در سرزمین محبوبم هستم
در میان نبرد طوفانالاقصی، بین اتاقهای فرماندهی عملیات یا درگیری مستقیم با نیروهای دشمن در میدان نبرد یا هنگام بازرسی از صفوف مجاهدین و سازماندهی پیشروی نبرد و مدیریت جنگ؛ ابوعبیده، سخنگوی «گردانهای القسام»، اینگونه شهادت الضیف و معاونش مروان عیسی را اعلام کرد. محمد دیاب ابراهیم المصری، فرمانده و طرح عملیات طوفانالاقصی است؛ عملیاتی که حالا همه دنیا درباره آن سخن میگویند و هر چه میگذرد طراحی این عملیات بیشتر موجب شگفتی همه ناظران و تحلیلگران میشود.
سال ۱۹۷۳ در زمان جنگ یومکیپور، محمد ضیف ۸ سال بیشتر نداشت. در آن جنگ گلدا مایر، نخستوزیر وقت اسرائیل مدعی بود ۴ ساعت زودتر از حمله اعراب، از سوی اشرف مروان، داماد جمال عبدالناصر از حمله مطلع شده بود. ۵۰ سال بعد اما محمد ضیف آنقدر حواسش جمع بود تا اینبار فقط این صفیر گلولهها باشند که اسرائیلیها را مطلع میکنند.
حتی کمی قبل از اعلام شهادت او، نام ضیف، اسرائیل را آزار میداد؛ پس از آنکه فریاد «ما مردان محمد الضیف هستیم» از زبان فلسطینیهایی که برای استقبال از اسرای فلسطینی تجمع کرده بودند، بلند شد، شبکه ۱۲ اسرائیل گفت:«اینبار در رامالله نیز ضیف و شاخه نظامی حماس را ستایش میکنند.»
پس از خبر شهادت او، صفحات شبکههای اجتماعی پر از کلیپهای صوتی و تصویری از ضیف شد؛ از جمله کلیپی در سال ۲۰۱۴ بود که او در آن به «اتحاد همه پرچمها برای آزادی فلسطین» دعوت میکند و به اسرائیلیها هشدار میدهد که «پایان موجودیتشان نزدیک است.»
مسیری که ضیف در هفت اکتبر ترسیم کرده بود نشان میدهد او به چیزی جز رسیدن به آغاز پایان اشغالگری اسرائیل نمیاندیشیده است. او در اتاق عملیات حماس در روزهای منتهی به طوفانالاقصی میگوید: همانطور که تو (بیتالمقدس) اینجایی، من هم اینجا روییدهام و در این سرزمین هزاران بذر دارم و مهم نیست که ستمگران چقدر سعی کنند ما را ریشهکن کنند؛ این بذرها جوانه خواهند زد... من اینجا در سرزمین محبوبم هستم که بسیار پربار است، مانند او بخشش ما ادامه یافته و از پاک شدن ترسی ندارد. در پیام روز ۷ اکتبر، ضیف با صدایی آرام گفت، حماس بارها به اسرائیل هشدار داده است تا جنایتهای خود را علیه فلسطینیها متوقف و زندانیان را آزاد کند و از مصادره زمینهای فلسطینیها دست بردارد. او گفت:«امروز خشمالاقصی خشم مردم در حال انفجار است.»
این فرمانده اسطورهای فلسطینیها در نهایت و در اتاق فرماندهی طوفانالاقصی میگوید:«ما میتوانیم آغازگر حرکتی باشیم تا روند تاریخ را تغییر دهیم و روزی را محقق کنیم که در آن پرچمها به اهتزاز درآید.» این راز طوفان بود؛ طوفانی که شاید مسیر تاریخ را عوض کرد.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام