ماجرای واسطه شدن امام رضا(ع) برای شهادت مهدی باکری

شهادت خوب است؛ اما دعا کنید پیروز شویم. صرف اینکه دعا کنیم تا شهید شویم یعنی چه؟

به گزارش ایسنا، به نقل از جهان نیوز، بعد از عملیات خیبر فرماندهان را برای زیارت امام رضا(ع) بردند. وقتی مهدی برگشت برایم سوغاتی جا نماز و دو حبه قند و نمک تبرکی آورده بود.

نمکش را همان روز زدیم به آبگوشت ناهارمان. اما مهدی حال همیشگی را نداشت.

گفتم: «تو از ضامن آهو چه خواسته‌ای که اینجور شدی؟ نابودی کفار؟ پیروزی رزمندگان؟ سلامتی امام؟».

چیزی نمی گفت. به جان امام که قسمش دادم، گفت: فقط یک چیز.

گفتم: چه چیز؟

گفت: «مصطفی! دیگر نمی‌توانم بمانم. باور کن. همین را به امام رضا (ع) گفتم.

گفتم: واسطه شو این عملیات، آخرین عملیات مهدی باشد».

عجیب بود. قبلا هر وقت حرف از شهادت می‌شد، می گفت برای چه شهید شویم؟

شهادت خوب است؛ اما دعا کنید پیروز شویم. صرف اینکه دعا کنیم تا شهید شویم یعنی چه؟

اما دیگر انقطاعی شده بود. امام رضا(ع) هم خیلی معطلش نکرد و بدر شد آخرین عملیاتش.

راوی: مصطفی مولوی
کتاب نمی توانست زنده بماند؛ خاطراتی از شهید مهدی باکری

*بازنشر مطالب دیگر رسانه‌ها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان می‌باشد.

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۲۳ دی ۱۴۰۳ / ۱۱:۲۴
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1403102316721
  • خبرنگار :