پژوهشگر محیط‌ زیست کوهستان هشدار داد:

چالش‌های توسعه جاده‌ای در قلب البرز، تهدیدی برای اکوسیستم کوهستانی

بررسی اثرات محیط‌ زیستی و اقتصادی توسعه‌ی سه جاده‌ی جدید در رشته‌کوه‌های البرز در ۳ مسیر دسترسی جدیدی که از سیاهکل - دیلمان - قزوین، رحیم‌آباد - الموت - قزوین و دیگری تنکابن - الموت - قزوین در حال احداث است، با تأکید بر اهمیت حفظ اکوسیستم بکر این منطقه، نسبت به اثرات مخرب پروژه‌های عمرانی در طبیعت بکر کوهستان، دغدغه کارشناسان است. چون بر این باورند که سرمایه‌گذاری‌ها باید به سمت توسعه‌ی پایدار و سازگار با محیط‌ زیست هدایت شود.

نیما فریدمجتهدی پژوهشگر کوهستان در گفت‌وگو با ایسنا با بیان این‌که مدتی است در رشته‌کوه‌های البرز اتفاقاتی رقم می‌خورد که از معدود مواردی است که علی‌رغم اثرگذاری عمیقی که در اکوسیستم منطقه دارد، به تبعات اجتماعی و فرهنگی آن نمی‌پردازیم، گفت: چراغی که حامیان این طرح‌های عمرانی روشن می‌کنند چنان چشمانِ همه را مسحور خود کرده که بسیاری نسبت به آن بی‌تفاوت و یا حتی مشتاق هستند.

وی افزود: بحث جاده‌های تازه‌احداثی که دولت‌ها در سال‌های اخیر با حمایت نمایندگان مجلس به‌شدت در به ثمر رسیدن آن، هم‌قول و هم‌دست هستند، ماحصل ۳ مسیر دسترسی جدیدی است که از سیاهکل - دیلمان - قزوین، رحیم‌آباد - الموت - قزوین و دیگری تنکابن - الموت - قزوین در حال احداث است که هر از چندگاهی برخی‌ها از بازگشایی‌های قریب‌الوقوع آن‌ها صحبت به میان می‌آورند و ایجاد مسیرهای رویایی و بکری که در معرض نگاهِ بازدیدکنندگان قرار خواهد گرفت.

فریدمجتهدی با اشاره به سه مسیر کوهستانی تصریح کرد:  سه مسیری که اتفاقا همگی از شرق گیلان و غرب مازندارن به سوی مقصد قزوین و نهایتا تهران کشیده شده‌است؛ مسیرهای کوهستانی که بارها با وعده‌های خروجی از بُن‌بست‌های جغرافیایی، نزدیک‌تر شدن مسیرهای مواصلاتی تا تهران برای بومیان و همچنین سهولت رفت‌وآمد مردم دوسوی البرز مطرح می‌شود. منطقۀ جغرافیایی که این مسیرهای مواصلاتی در آن در حال کشیده ‌شدن است، عرصۀ البرز غربی را دربر می‌گیرد که از گذشته یعنی ابتدای سده ۱۳۰۰ با دو مسیر عمده یعنی رشت - قزوین و کرج - چالوس دارای راه ارتباطی بوده‌است. 

وی بیان کرد: پس از سال‌ها که ظرفیت‌های جاده‌های قدیم تحمل بار ترافیکی ایجادشده را نداشت، دولت‌ها در یک اقدام مهم که البته بدون اثرات زیست محیطی نبود، اقدام به بازگشایی ۲ بزرگراه یعنی بزرگراه رشت - قزوین و تهران - چالوس و یک مسیر ریلی ارزشمند قزوین - رشت کردند. با تمام اثراتی‌که این ۳ طرح داشتند و این‌که باید این دو مسیر بهسازی و توسعه می‌یافتند، شکی نبود. اما در این فاصله‌ی کوتاه یعنی بین شرق گیلان و غرب مازندران آن‌هم دل بکرترین مناطق کوهستانی البرز آیا به مسیرهای جدیدی نیاز بود، داستان دیگری است.

پژوهشگر محیط زیست کوهستان گفت: نگاهی گذرا به شرایط اقتصادی این مناطق نشان از این دارد که هیچ بندر، شهرک و منطقه اقتصادی خاصی در این مناطق نبوده است اما ضرورتی برای اتصال آن مناطق به مرکز کشور احساس می‌شد. عملاً منطقه موردِنظر، علی‌رغم تمامی ظرفیت‌های گردشگری آن، که در حال بهره‌برداری است، دارای مشکلات اقتصادی عدیده‌ای است که البته حتی وجود بزرگراه‌های چالوس و رشت هم فرجی در آن نداشت که البته کمک مشخصی در افزایش بار ترافیکی در آنجا گذاشته است.

فرید مجتهدی با تاکید بر این‌که، با تمامی معضلاتی که این حجم گسترده‌ی مسافران در این مناطق ایجاد می‌کنند، اما کسی منکر فواید اقتصادی حضور آنها نیست، اظهار کرد: هنوز میان بسیاری از کارشناسان در مورد همین مزیت‌ها و معیاب بحث است و در آخرین اشاره به آن می‌توان از صحبت‌های استاندار فعلی گیلان نام برد که میزبانی از مسافران را مستلزم هزینه در مقصد دانست، به‌ویژه در عرصه‌هایی چون پسماند و فاضلاب. با این‌حال، فارغ از تمامی بحث‌ها، به نظر بنده دولت‌های ایران دین خود را با توجه به ایجاد دو بزرگراه و یک مسیر ریلی به منطقه شرق گیلان و غرب مازندران ادا کرده‌اند و ایجاد این مسیرهای سه‌گانه‌ی جدید در یکی از سخت‌گذرترین مناطق کوهستانی البرز با شرایط آب‌وهوایی بسیار پیچیده، جز ایجاد هزینه‌های مستمر برای باز نگه‌داشتن این راه‌ها، چیزی نخواهد داشت. همچنین با توجه‌ به تمامی کاستی‌های قانونی و نظارتی که در عرصه مناطق کوهستانی وجود دارد، این راه‌ها جز رخنه‌ای عمیق و اثرگذار بر دیواره حفاظتی طبیعی که البرز مقابل سیلِ سوءاستفاده‌کنندگان داشت، نبوده و نخواهد بود.

وی افزود: بنابراین برای بسیاری، گشایش این راه‌ها جز ایجاد و تسهیل شرایط بهره‌برداری از زمین‌های کشاورزی و باغی که سال‌ها پیش با قیمت ارزان خریده و منتظر ساخت‌وساز در آن هستند، چیز دیگری نخواهد بود. بنابراین شاید زمان زیادی به فروپاشی پایتخت‌هایی که مدتی است ادعای آن را می‌کنیم نمانده است، مانند پایتخت مرکبات، پایتخت گل‌گاوزبان، پایتخت فندق، پایتخت چای و غیره. نباید شک کرد که این سه مسیر نقطه‌ی پایانیِ تمام معاملات ملکیِ کلانی بوده که در عرصه کوهساران البرز طی سالیان اخیر صورت گرفته‌است.


فریدمجتهدی یکی از انگیزه‌ها و شعارهایی را که پیرامون علت وجودی چنین مسیرها که طی سال‌ها داده شده، ایجاد ارتباط موثر میان ساکنین دوسوی رشته‌کوه البرز یعنی مناطق دیلمان - اِشکِوَر، دوهزار و سه‌هزار، با ساکنان الموت و طالقان عنوان کرد و گفت: هرکس اگر کمترین شناخت جغرافیایی و جمعیتی نسبت به این مناطق داشته باشد، می‌داند که این روستاها سال‌هاست که حیاتشان عملاً وابسته به مردمان کهنسالی است که این روزها فرزندان و نوه‌هایشان در روزهای تعطیل به‌عنوانِ مسافر به ایشان سر می‌زنند. سال‌هاست که آبادی‌های دوی سوی البرز عملاً خانه‌ی سالمندان است و روزگار حیات اقتصادی بسیاری از روستا به نفس افتاده است. منشاء تغییراتی که در بافت روستاهای این دو منطقه طی این روزها دیده می‌شود، همگی ناشی از ساخت ویلاها یا توسط بازماندگان بومی است یا غیربومیان. 

وی افزود: یکی دیگر و البته یکی از مهم‌ترین استدلال‌های حامیان این طرح‌های راه‌سازی، کوتاه شدن مسیرهای دسترسی شهرهایی مثل لاهیجان، رودسر، کلاچای، رامسر و تنکابن به تهران است. مردمانی که با وجود همان جاده‌های پیش‌گفته، عملاً در مسیرهای سه تا چهار ساعته به تهران می‌رسند. حال بیایم فقط در یک مورد این ادعا را راستی آزمایی کنیم. به‌عنوانِ‌مثال، مسیر سیاهکل - قزوین - تهران که چنین ادعایی در مورد آن صورت گرفته است: «به‌دلیلِ محاسبات اقتصادی و مفید بودن مسیر آلولک که تا دیلمان ۷۵ کیلومتر بیشتر فاصله ندارد». این جملات اهداف اصلی طرح جاده ابریشم را به سادگی توضیح داده‌است. اما همین‌جا نکاتی در این جملات وجود دارد که باید به آن پرداخت. مبلغان طرح، تنها از فاصله‌ی روستای آلولک تا دیلمان صحبت می‌کنند، گویی که با رسیدن به دیلمان شما در شرق گیلان هستید!

وی با بیان این‌که دست‌اندرکاران و مروّجان بُن‌بست‌زدایی در گیلان یادشان رفته که بعد از رسیدن به دیلمان حداقل یک‌ساعت زمان برای طی کردن مسیر کوهستانی با تمامی ناملایمات آب‌وهوایی خاص خود به‌ویژه در فصل سرد تا رسیدن به سیاهکل لازم است، گفت: این، تنها مسئله‌ی این راه نیست. احتمالاً این مسیر از یکی از این دو راه ادامه خواهد یافت. مستقیم‌ترین مسیر حداقل به روی نقشه از دیلمان به آلولک از مسیر دیلمان - گیسل - کلیشُم - انبوه - دستجرد و... قزوین است. که مسیر فعلی آن ۹۷ کیلومتر است که با ترافیک ساده ۳ ساعت طول می‌کشد تا به آلولک رسید. مسیر دیگر، مسیر دیلمان - وَسمه‌جان - کُمنی(گردنه زردکان) نوده - لات - دستجرد - قزوین است. که در مجموع ۱۳۷ کیلومتر که با ترافیک روان حدود ۵ ساعت کم‌وبیش فاصله است، که البته به احتمال زیاد طرح از مسیر اول امتداد خواهد یافت.

وی افزود: به فرض تعریض و آسفالت جاده، هرچقدر این مسیر کوتاه شود، به فرض یک ساعت؛ تازه به بازه زمانی می‌رسیم که فردی بخواهد از سیاهکل و از مسیر آزادراه قزوین - رشت به قزوین برود. یعنی در خوشبینانه‌ترین حالت ۲/۵ ساعت، که البته بعید است. بنابراین تا همین‌جا دستاورد زمانی این طرح که یکی از نکات توجه آن است، مورد تردید است.

این کارشناس اظهار داشت: نادیده‌انگاری عمدی جغرافیا در اینجا خود را به نمایش می‌گذارد که فرق بزرگ این مسیر پیشنهادی، کوهستانی بودن صفر تا صد آن است. یعنی خیلی ساده شما از سیاهکل تا قزوین با تمامی مخاطرات ژئوموفولوژیکی و آب‌وهوایی مسیرهای کوهستانی مواجه هستید. خب، گیلانی‌ای که پیش از این برای رسیدن به قزوین، کرج و نهایتا تهران، تنها باید در یک گردنه(کوهین) با شرایط آب‌وهوایی سخت دست‌وپنجه نرم می‌کرد، حالا در راه رسیدن به قزوین از همین مسیر به‌ظاهر کوتاه شده ولی با این جغرافیایی ناهموار، حداقل با چند گردنه روبه‌رو خواهد شد. بیایم مسیر را فارغ از محاسبات بازخوانی کنیم. گردنه لاری‌خانی - دیلمان، گردنه وَسمه‌جان - یَرشلمان، گردنه زَردکان و گردنه چوچکلان در مسیر دَستجرد - قزوین تعداد گردنه‌هایی است که یک فرد در مسافرت از این مسیر، با آن روبه‌رو است. بنابراین جاده‌ای با شیب و فراز و فرود زیاد، حتی فارغ از شرایط آب‌وهوایی نامطلوب، خود گواه دیگری بر این است که آن وعده‌ای که در کاهش حداقل زمانی این جاده داده شده است، غیرواقع‌گرایانه است. 


وی ادامه داد: تبلیغ دیگر، سهولت دسترسی باشندگان الموتی و طالقانی در شهرستان تنکابن و... به ولایت مادری‌شان است که همین مسئله هم جای بحث بسیاری دارد. اولاً همین الان هم جاده‌های خاکی شوسه‌ای، مناطقی چون تنکابُن را به الموت و طالقان متصل می‌کند. صرف این‌که برای جمعیتی کوچک بخواهند به جهت دسترسی به ولایت مادری‌شان حتماً دل البرز شکافته شود و هزاران میلیارد تومان خرج و کلی هزینه محیط‌ زیستی مانا بر جای بماند، البته باورپذیر نیست. طبیعتاً معضلات در منطقه الموت و طالقان کم نیست و حتما این قشر فرهیخته بیشتر دلشان می‌خواست که آن مشکلات رسیدگی شود تا ایجاد یک راه. بماند که همین مردم کوه‌نشین الموت دیری نخواهد پایید که شاهد بلعیده شدن مناظر زیبایی چون دشت پیچ‌بُن ِ گرماور، میان ویلاها و مهمانسراهای افرادی شوند که خاطرات ایشان را به یغما ببرند. الموت و طالقان، حیاط خلوت البرز بودند که می‌شد با توزیع همین هزینه‌های کلان که پایدار بودند، با توجه به ظرفیت‌های منطقی موجود در منطقه، آنان را شکوفا ساخت.   

پژوهشگر محیط زیست کوهستان گفت: ادعای دیگر، گشایش اقتصادی در این مناطق کوهستانی دورافتاده است. شکی نیست که مردمان دو سوی البرز در دیلمان، الموت، طالقان و سه‌هزار تا اشکورات، به دلیل شرایط خاص مناطق کوهستانی، مردمانی با اقتصادی ضعیف‌تر بوده‌اند که همیشه نیاز به توجه به ایشان لازم بوده است اما چرا این همه هزینه‌های کلانی که برای این مسیرها شده است، برای ایجاد شرایط کار و توسعه در این مناطق خرج نمی‌شود؟ چرا برای توسعه‌ی دیلمان، الموت و اِشکِوَرات خرج نمی‌شود؟ چرا برای بهبود و بهسازی جاده‌های داخل منطقه اِشکِوَر خرج نشد و نشود؟ چرا این هزینه‌های کلان برای ایجاد اشتغال‌زایی پایدار برای جوانان این مناطق کوهستانی و شرق گیلان و غرب مازندران استفاده نشود و نشد؟ شغل‌هایی که با هم‌سازی و سازگاری با شرایط اکوسیستم کوهستانی منطقه، تاریخ و فرهنگ غنی آن را دارند.

وی با بیان این‌که همین الان هم در دل این مناطق کوهستانی، رسوخ فرهنگ ایجاد خانه‌های بوم‌گردی شرایط رسوبِ سرمایه در دل دورترین آبادی‌ها را فراهم آورده‌است، خاطرنشان کرد: آیا استفاده از این حجم پول برای ایجاد زیرساخت‌های توسعه‌ی این مناطق، موجبات رونق و ماندگاری جوانان را فراهم نمی‌کرد؟ اگر قرار بود صرف ایجاد مسیر آسفالت از دل البرز، موجبات ماندن جوانان و ایجاد شغل را فراهم کند، که همین الان دیلمان گیلان باید شرایط بهتری می‌داشت!

جاده، سَمِ اکوسیستم کوهستان است‌. این مسمومیت اما، تنها بر پیکره کوهستان نخواهد ماند و ما را در کوهپایه‌ها، جلگه‌ها و دشت‌های پیرامونی دربر خواهد گرفت. همین الان، عرصه‌های طبیعی مناطق کوهستانی زیر پای گردشگران و لاستیک ماشین‌های آفرود و دیگران، در حال لگدمال شدن است و البته با کمترین نظارت. عرصه‌ی بدون نظارت با دستگاه‌هایی که همین امروز نیز در پایش و نظارت مناطق حفاظت‌شده‌ی خود، درگیرند. در این بین، اما عمیق‌ترین زخم، در بکرترین این منطقه، از الموت به تنکابن زده شد. جاده‌ای در جوار توده‌ی کوهستانی علم‌کوه، در یکی از بکرترین مناطق غرب مازندارن و بکرترین جنگل‌های منطقه که تا چندی پیش منطقه سه‌هزار تنکابن به طرز عجیبی در پیله‌ی خود بروندادی از زیبایی‌های البرز بود؛ امروز اما نیست و فردا دیگر نخواهد بود. رودخانه یخچالی سه‌هزار شاید نمادی از این خدشه است و بسترهای دست‌کاری شده‌اش و شرایط به‌هم‌ ریخته‌ای که در اثر این جاده ایجاد شد، نمادی از اثر دیرپایی رد جاده‌ای است که این نگین البرز را پوشاند. 

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۲۳ دی ۱۴۰۳ / ۰۸:۱۹
  • دسته‌بندی: گیلان
  • کد خبر: 1403102316469
  • خبرنگار : 50632