- کیومرث سفیدی ۲۲ دی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به نقش جریانات سیاسی و اجتماعی در ایجاد وفاق ملی، گفت: ابتدا باید مشخص شود که وفاق اساس چه مفهومی دارد و بر این اساس میتوان نقش جریان های سیاسی و اجتماعی را در مورد آن عنوان کرد.
وی با طرح این سئوال که آیا وفاق یک روش برای یک جریان سیاسی خاص است یا یک نظریه، افزود: آنچه به نظر می رسد وفاق حرف جدیدی نیست و در گذشته نیز بارها با عناوین مختلف دیگر مانند آشتی ملی یا همراهی دولت و ملت بیان شده است. از این منظر وفاق یک نظریه است تا یک شیوه حکمرانی.
وی با بیان اینکه در این دیدگاه برای نیل به یک وفاق و وحدت ملی بی شک همه جریانهای سیاسی نقش دارند و نباید از جریان های اجتماعی هم غفلت کرد، ادامه داد: اما این نکته هم مطرح است که آیا وفاق یک شیوه جدید حکمرانی است که توسط دولت مطرح شده باشد، به نظر چنین نیست و بیشتر ایجاد وحدت و یگانگی، دوری از تفرقه و اختلاف مد نظر دولت است.
سفیدی با بیان اینکه وقتی وفاق در یک دولت جدید به عنوان رویکرد اصلی مطرح می شود بیشک به عنوان یک نظریه و دیدگاه سیاسی در حکمرانی به ذهن خطور میکند که جریانهای سیاسی میتوانند با آن همراه شوند یا با آن زاویه داشته باشند، تصریح کرد: اینکه یک جریان سیاسی منافع حزب یا جناح را در راستای وفاق ملی ببیند یا خیر به چارچوب های نظری و اعتقادی و نیز رویکرد آنها بستگی دارد، اما آنچه مسلم است وفاق به عنوان وحدت ملی یا آشتی ملی بایستی اولویت همه گروه ها و جریان ها باشد.
عضو هیات علمی دانشگاه محقق اردبیلی خاطرنشان کرد: در مورد این مهم که وفاق منجر به عدالت میشود نیز باز جای بحث وجود دارد که کدام عدالت مد نظر است؟
وی ادامه داد: اگر منظور توزیع عادلانه سهم جریانها در پستهای سیاسی مد نظر باشد که اساسا این معنای عدالت نیست. دولت یک شرکت سهامی نیست که جریانهای سیاسی در آن برای رسیدن به وفاق سهم خواهی کنند. مثلا یک وزیر یا یک استاندار سهم یک جریان باشد. اینکه دولت به چه شکل با جریان های سیاسی تعامل کند بحث دیگری است اما این نه وفاق است و نه عدالت.
سفیدی با تاکید بر اینکه عدالت از مجرای شایسته سالاری باید عبور کند، گفت: آنچه امروزه میتواند به وفاق ملی بیانجامد عدالت بر مبنای شایسته سالاری است نه الزاما برابری بدون پشتوانه فکری.
وی ادامه داد: تفکر تقسیم برابر پستهای سیاسی بین جریانها بیشتر به نفاق میانجامد و دموکراسی نیم بند موجود را هم زیر سوال خواهد برد.
این فعال حوزه محیط زیست با تاکید بر اینکه سیاستگذاریها همواره باید برای رسیدن به وفاق ملی تنظیم شود، افزود: در سطح سیاستگذاری و تصمیمسازی اصول و مبنای مستحکمی برای تدوین سیاستها وجود دارد. فارغ از اینکه حاکمیت در اختیار کدام گروه یا جریان سیاسی باشد بایستی تمامی سیاستها در حکمرانی در راستای ایجاد وفاق ملی باشد و در گذشته هم همین بوده است.البته شاید در سطح اقدامات و تاکتیکها در مواردی خطا وجود داشته است، اما در سیاستها و ماموریتها و حتی تعیین استراتژیها قطعا نیل به وفاق همواره اولویت بوده است.
وی وفاق را پیشنیاز توسعه دانست و گفت: توسعه در بستری از جامعه، اقتصاد سالم و محیط زیست پایدار رخ میدهد. توسعه وقتی رخ میدهد که اجزای یک سیستم در یک مسیر مشخص و با هدف واحد عمل نمایند. در این حالت است که توسعه شکل میگیرد.
سفیدی اضافه کرد: اگر وفاق یک روش حکمرانی تلقی شود که در آن وزیری به کلیت دولت اعتقاد نداشته باشد، وفاق شکل نخواهد گرفت. برای مثال استاندار، معاونی از جریان مخالف انتخاب کند، چنین فردی بیشک به رویکردها، اهداف و برنامههای دولت محلی اعتقادی ندارد. اگر داشت در جریان انتخابات در جبهه مقابل قرار نمیگرفت. این فرد اگر با هدف وفاق هم بیاید چون به برنامهها و رویکردها اعتقاد ندارد عملا موفقیت سیستم را دچار اختلال خواهد کرد. با این مثال به نظر میرسد برای نیل به یک توسعه مطلوب بایستی وفاق به عنوان یک رویکرد و نه یک روش حکمرانی تلقی شود.
عضو هیات علمی دانشگاه محقق اردبیلی با بیان اینکه در حوزه بینالمللی وفاق میتواند همان کنوانسیونهای بینالمللی باشد که برای کشورها الزامآور است و موارد موفقی در خصوص مشکلات اجتماعی وجود دارد، گفت: در داخل هم مثلا وفاق در دوران کرونا با همراهی عموم و اغلب جریانهای اجتماعی و سیاسی نتیجه مطلوبی گرفته شد.
وی ابراز امیدواری کرد: وفاق به معنی همراهی با دولت و عدم کارشکنی گروهها و جناحها و بدون سهمخواهی باشد. در این صورت قضاوت مناسبتری اتفاق خواهد افتاد.
انتهای پیام