ایستا؛ زندگی به سبک ۲۰۰ سال پیش با مردمانی منتظر

روستای ایستا، در شهرستان طالقان استان البرز یکی از نقاطی است که هر از گاهی در فضای مجازی توصیف‌های عجیب و غریبی از آن دست به دست می‌شود اما بر خلاف این جنجال‌های مجازی، هیچ چیز در ایستا عجیب و مرموز نیست. مردمان این منطقه فقط به دنبال زندگی به دور از تجدد و نوآوری هستند و در حوالی سال‌های ۱۲۰۰ هجری شمسی توقف کرده‌اند.

به گزارش ایسنا، گاهی گفته می‌شود ایستا اصلا در نقشه‌ها هم نیامده است. درست است چون این منطقه به صورت رسمی روستا نیست و نامی ندارد و در واقع یک ناحیه جمعیتی است که اراضی آن قبلاً توسط اهالی آن خریدار شده است. نام ایستا هم ابتکار «دکتر حسین عسکری» است که پس از ملاقات با آنها و نوشتن یک کتاب درباره سبک زندگی در آنجا، این نام را پیشنهاد داد و پس از آن مورد استقبال قرار گرفت.

توضیحاتی که در ادامه می‌آید برگرفته از پژوهش‌ حسین عسکری، پژوهشگر و البرزشناس درباره منطقه ایستا در طالقان است.

« غیر از ایستا، اهالی طالقان به آنجا ترک‌آباد هم می‌گویند چون ساکنین منطقه اصالتاً اهل تبریز هستند، برخی دیگر به دلیل این‌که برق در این منطقه وجود ندارد و اهالی برای روشنایی هنوز از فانوس استفاده می‌کنند به آن فانوس آباد می‌گویند، به این منطقه روستای منتظران هم گفته می‌شود چون این اهالی خود را منتظران ظهور امام زمان(عج) می‌دانند.

ایستا ریشه در آراء فقهی میرزا صادق تبریزی دارد

این‌که چطور سبک زندگی مانند آنچه در ایستا جریان دارد شکل گرفته را باید در نظرات فقهی «آیت‌الله میرزا صادق تبریزی» جست و جو کرد. این فرد با آراء خود توقف در تقلید را به وجود آورده است. به این صورت که بعد از رد مشروطه، محصولات متأخر به مشروطه مثل گمرک، مالیات، ارتش، گذرنامه، شناسنامه و نظام وظیفه را هم رد می‌کند، طوری که حتی به دلیل لزوم دریافت گذرنامه، رفتن به حج را هم لازم نمی‌داند.

درباره دیدگاه سیاسی تبریزی هم می‌توان به عدول از پذیرش مشروطه و مشروع دانستن حکومت قاجار اشاره کرد. او حتی به مشروطه‌خواهان مشروعه مانند شیخ فضل‌الله نوری هم نقد وارد می‌کند و در سال ۱۲۹۲ طی یک تلگراف از محمدعلی‌شاه می‌خواهد تا از مشروطه جلوگیری کند چون معتقد است مشروطه برای از بین بردن اساس شیعه آمده است.

میرزا صادق تبریزی سال ۱۳۰۷ در راستای آراء خود، مردم تبریز را علیه نظام وظیفه می‌شوراند، به همین دلیل در سال ۱۳۰۸ رضا شاه وی را به سنندج تبعید می‌کند و بعد از بازگشت از تبعید تا زمان فوت یعنی سال ۱۳۱۱ در قم در انزوا زندگی می‌کند.

تفکر میرزاصادق از تبریز به تنکابن و بعد به طالقان رسید

از سال ۱۳۱۱ تا سال ۱۳۶۶ تفکر وی در تبریز و قم وجود داشت و افرادی به رساله میرزا صادق عمل می‌کردند و به صورت تئوری به آن پایبند بودند و گاهی دور هم جمع می‌شدند تا این‌که سال ۱۳۶۶ یعنی اواخر جنگ یکی از  اینها عنوان می‌کند که تا کی قرار است به صورت نظری به آراء میرزا صادق تبریزی عمل کنند و چرا به صورت عملی آن را اجرا نکنند.

بنابراین سال ۱۳۶۶ حدود ۱۳ خانوار از تبریز به تنکابن مهاجرت می‌کنند تا در آنجا روستایی را براساس آراء میرزا صادق تبریزی ایجاد کنند، این افراد سه سال در تنکابن زندگی می‌کنند اما به دلیل سازگار نبودن با آب و هوای آنجا زمین‌هایی را در طالقان خریداری و در سال ۱۳۶۹ به طالقان مهاجرت می‌کنند.

در مورد انتخاب طالقان اول این‌که احادیثی در منابع روایی شیعه درباره منزلت طالقان وجود دارد، دوم این‌که اصلاحات ارضی در طالقان صورت نگرفته چون اینها اصلاحات ارضی را نوعی غصب می‌دانند و سوم نوع آب و هوا و کوهستانی بودن طالقان است چون معتقدند در آخرالزمان باید به کوه پناه برد، حاصل سخن این است که برای این افراد طالقان شأن مذهبی آخرالزمانی دارد و اینها معتقدند در منطقه مقدس آخرالزمان ساکن شده‌اند.

سقیفه، انقلاب فرانسه و مشروطه؛ سه انحراف اساسی در جهان از دید میرزاصادق تبریزی

براساس آراء تبریزی، سه بزنگاه انحراف در جهان وجود دارد یکی سقیفه بنی ساعده دوم انقلاب فرانسه و سوم مشروطیت؛ چون هر سه این وقایع با نوعی انتخابات عجین شده است، به همین خاطر موضوعاتی که در این سه بزنگاه انحرافی مثل دموکراسی، مجلس، تفکیک قوا، علم، تکنولوژی و ...  شکل گرفته را روا نمی‌دانند و معتقدند در مشروطه جایگاه امام زمان هم غصب شده است. البته اصل اضطرار را قبول دارند، مثلا زمانی بنا بر همین اصل از تراکتور استفاده کردند یا این‌که ماشین هم سوار می‌شوند مثلاً وقتی می‌خواهند به تبریز بروند یک نیسان اجاره و پشت آن می‌نشینند.

اهالی ایستا اسب‌های منحصر به فرد و میلیاردی پرورش می‌دهند

تکنولوژی در این روستا وجود دارد؛ مثلاً زمینی که  در ابتدا خریده بودند خاک نداشت و توانستند به اندازه‌ای خاک ایجاد کنند که برای کشاورزی مناسب شود، یا یک نوع بخاری دارند که با هیزم کار می‌کند و از آن هم برای گرما هم برای آشپزی و هم پختن نان استفاده می‌کنند، یا این‌که در حوزه سوارکاری و اسب سواری فناوری‌هایی دارند که مختص خودشان است، در طب سنتی، آهنگری  و دامپروری هم در پارادایم و چارچوب فکری خود نوآوری‌هایی دارند.

میرزا صادق تبریزی در روزهای جمعه نماز یومیه را با تأخیر می‌خواند چون معتقد بود در این روز شاید امام زمان(عج) ظهور کند و بنابراین می‌توان نماز را با امام خواند، اهالی ایستا این موضوع را به تمام روزها تعمیم دادند و نماز را با کمی تأخیر و البته به صورت انفرادی می‌خوانند و نماز جماعت ندارند.

قانون به صورت قانون برگرفته از فقه شیعه و با رویکرد اخباری در این روستا وجود دارد و این‌گونه نیست که در خلأ و در وضعیت بی قانونی باشند و البته تاکنون جرمی هم از آنان مشاهده نشده است.

پول را قبول ندارند

این افراد، تغذیه ارگانیک دارند و از هر چیزی نوع خوب آن را انتخاب می‌کنند چون متمول هستند و حتی اسب‌های اصیل عرب با قیمت میلیاردی دارند، بنابراین فقیر نیستند. آنان اگرچه پول را قبول ندارند اما از باب اضطرار امور مالی خود را با واسطه انجام می‌دهند. پوشاک سنتی دارند و البته از پارچه ایرانی استفاده نمی‌کنند چون در خصوص کارخانه‌های نساجی ایران دیدگاه خاصی دارند.

سواد برای اهالی ایستا در حد خواندن قرآن و رساله کفایت می‌کند

آنان سواد را به اندازه‌ای کافی می‌دانند که بتوانند قرآن و رساله میرزا صادق تبریزی را بخوانند، البته کتاب‌های چاپ سربی را نمی‌خوانند و کتاب‌های چاپ سنگی و خطی را می‌خوانند؛ کتاب در این منطقه کم است و خیلی اهل کتاب خواندن هم نیستند.

مسکن خود را هم با کمترین تکنولوژی ساخته‌اند، زمان را به صورت سنتی تشخیص می‌دهند و در حوزه درمان از طب سنتی استفاده می‌کنند مگر این‌که بیماری به حالت مرگ باشد که البته پیش هر دکتری هم نمی‌روند.

هیچ کس تاکنون زن‌های آنان را ندیده است و این‌که در سال‌های اخیر مورد توجه قرار گرفته‌اند و برخی نسبت به زندگی آنان کنجکاو شده‌اند آنان را ناراضی کرده است.

هیچ اجباری برای زندگی در ایستا وجود ندارد

اهالی ایستا به اصل آزادی برای انتخاب این نوع از زندگی معتقد هستند و هر کدام از اهالی می‌تواند هر لحظه از آنان جدا شود و به تبریز برود. اهالی ایستا به شیوه ۲۰۰ سال پیش ایران زندگی می‌کنند، غذاهای خوبی می‌خورند و به همین دلیل به سرطان مبتلا نمی‌شوند و سکته هم نمی‌کنند، داروهای گیاهی را  هم خوب می‌شناسند.

شایعات زیادی در مورد آنان وجود دارد که بسیاری از آنان درست نیست این اهالی زندگی معمولی دارند و افرادی معمولی هستند و زندگی ساده‌ای دارند، رازآلودگی در مورد زندگی آنان از بیرون شکل گرفته و چنین شایعاتی در مورد آنان درست نیست.

اهالی ایستا اموات خود را به قم و تبریز می‌برند و روستا قبرستانی ندارد، زبان آنان ترکی است و البته فارسی هم بلد هستند، برخی مواقع مهمان می‌پذیرند برخی مواقع هم نه و البته زنان را اصلاً به محدوده خود راه نمی‌دهند.»

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۵ دی ۱۴۰۳ / ۱۰:۳۵
  • دسته‌بندی: البرز
  • کد خبر: 1403100503466
  • خبرنگار : 50022