به گزارش ایسنا، به نقل از مهر: تقریباً همه جریان موز ۶ میلیون دلاری را شنیدهاند. اما اگر هنوز کسی از آن ماجرا خبر ندارد باید بگویم متأسفانه یک موز چسبیده به دیوار را به عنوان یک اثر هنری معرفی کردهاند و فردی به قیمت ۶میلیون دلار این اثر هنری را خریده و در مقابل رسانهها آن را خورده...
رسانههای خارجی این چنین نوشتند: جاستین سان، مجموعهدار چینی-آمریکایی که از او به عنوان بنیانگذار پلتفرم ارزهای دیجیتال «ترون» نیز یاد میشود در یک هتل مجلل در هنگ کنگ، مقابل دهها روزنامهنگار و اینفلوئنسر، موز را بلعید.
این کارآفرین ۳۰ ساله پیشتر در سخنانی، اثر هنری یاد شده را «نمادین و الهامبخش» خوانده و آن را عنصری فرهنگی توصیف کرد که هنر مفهومی، میمها و جامعه ارزهای دیجیتال را به هم پیوند میدهد.
جاستین سان پس از گاز زدن نخستین تکه از موز ۶.۲ میلیون دلاری به دوربینهای خبرنگاران و تماشاگران گفت: «واقعاً خیلی خوشمزه است! این خیلی بهتر از بقیه موزهاست.»
اثر هنری!
قبل از هرچیزی، اثر هنری نامیدن این موز را واقعاً درست نمیدانم. همچنین نکته جالب این ماجرا آن است که اگر اسم یک موز چسب زده را اثر هنری مینامید، پس باید به کسی بفروشید که ارزش یک اثر هنری را بداند، نه آنکه آن را به داخل معده خود روانه کند! سوالی که ذهن برخی را درگیر کرده این است که اثر هنری مگر خوردنی میشود؟ مثلاً فکر کنید یک تابلو نقاشی را بشود خورد!
نکته بعدی این است که آن موز تا زمانی به قول خودشان، یک اثر هنری به حساب میآید که به دیوار چسبیده بود و همچنین تازه بود. به محض اینکه از دیوار جدا شد دیگر اثر هنری نیست. اصلاً وقتی موز سیاه شود و فاسد شود آن اثر هنری از بین میرود! مگر یک اثر هنری تمام میشود؟
سوال بعدی آن است که اصلاً یک اثر هنری چه ویژگیهایی باید داشته باشد که بشود نام آن را اثر هنری گذاشت؟ کار هنری و اجرا شده یک اثر را اثر هنری میگویند که به عنوان ارزش زیبایی شناسی تولید شده باشد! آیا یک موز با چسب روی یک دیوار ارزش زیبایی شناسی دارد؟ اگر این باشد پس میوههای رنگارنگ بازار تجریش را میشود خیلی گرانتر از ۶.۲ میلیون دلار فروخت...
مرض دیده شدن
امروزه همانطور که خودمان دیدهایم، شاهد کارهای عجیب و غریب از آدمهای معروف و غیر معروف هستیم که متأسفانه فقط برای دیده شدن و سر زبانها افتادن این کارها را انجام میدهند.
بازدید میلیونی از ویدئوهای اینستاگرامی و چه و چه دلیل کارهای مسخرهای شده است. همین موز چسب زده که به این قیمت به فروش رسیده یکی از کارهایی است که برای دیده شدن انجام شده.
فرض کنید در یک مهمانی خانوادگی نشستهاید و مشغول میوه خوردن هستید. یک موز بر میدارید و نوش جان میکنید و یک دفعه کلی دوربین جلوی شما کاشته میشود تا بدانند موزی که خوردید چطور بود! خنده دار است که شما بابت یک موز کلی پول بدهی و آن را جلوی صدها دوربین بخوری و در آخر هم بگویی این خیلی بهتر از موزهای دیگر است.
حرف جاستین سان درباره موزی که خورد به قدری مضحکانه است که یاد آور سکانسی از فیلم خانه به دوش است. آن جایی که آقا ماشاالله از هندوانههایی که میفروشد کلی تعریف میکند و علی پسرش با ضربه به هندوانه میگوید: «توش موزه موز!» حالا انگار واقعاً داخل موزی که جاستین سان خورده موز بوده.
دنیای پولدارها
آن موز چسبیده به دیوار که اسمش را اثر هنری گذاشتند و به قیمت ۶.۲ میلیون دلار فروختند را حساب کنید که میتواند چندین نفر را از گرسنگی در دنیا نجات دهد. اگر میانگین یک پرس غذا را چیزی حدود ۲۷ دلار در نظر بگیریم، با پول آن موز میتوان ۲۲۲ هزار نفر را اطعام کرد!
اینکه چیزی نیست، ۶ میلیون دلار را برای یک اثر هنری خرج میکنند در صورتی که مردم شمال غزه محتاج یک تکه نان هستند. دهها هزار نفر در شهر غزه بدون آب و غذا ماندهاند، آن وقت یک نفر جلوی چشم همه برای یک میوه انقدر پول میدهد و کسی هم به او نمیگوید «پس انسانیتت کجا رفته؟». در همان غزه هزاران کودک و زن فلسطینی به دلیل گرسنگی به شهادت رسیدند.
اگر جاستین سان یک اشتباه کرده، کسانی که با او مصاحبه کردند و از این حرکت او رپورتاژ خبری رفتند، صد اشتباه کردند. اگر لحظهای به انسانیت فکر میکردند یا اصول حرفهای روزنامهنگاری را رعایت کرده بودند، هیچگاه چشمان مظلوم کودکان فلسطینی از یادشان نمیرفت. بعضی از رسانهها طوری رفتار میکنند که انگار دنیا فقط برای پولدارها است و مردم معمولی جایی در این دنیا ندارند…
هنر واقعی در برابر هنر غیرواقعی
حالا اینجاست که منتقدان جاستین سان دست به کار شدن تا اثرهای هنری واقعی را تولید کنند. آنها با کشیدن کاریکاتورهایی از این ماجرا هنر خودشان را به نمایش گذاشتند.
«فادی ابوحسن» کارکاتوریستی که در حمایت از غزه بارها کاریکاتورهای معروفی را کشیده و واکنش رژیم صهیونیستی را به همراه داشته، اوغوز گورل که کاریکاتورهایی را در بخش سیاسی کشیده است و همچنین «آلن مکدونالد» یکی دیگر از کاریکاتوریستهایی هستند که در نقد این ماجرا دست به کار شدند. مکدونالد کاریکاتورهایی درباره تبعیض نژادی، سیاست و مسائل اینچنینی کشیده. او نام اثری که در نقد ماجرای موز چسب زده کشیده بود را «هنر کشتن» نامیده است.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام