به گزارش ایسنا، به نقل از صبح نو، به گفته منابع دیپلماتیک، آمریکا در دیدارهایی غیرعلنی با نمایندگان الجولانی، شروطی را برای حمایت از دولت احتمالی آینده سوریه مطرح کرده است. یکی از این شروط، قطع کامل نقشآفرینی ایران در ساختار سیاسی و امنیتی سوریه است. این موضوع واکنش مقامات ایرانی را به همراه داشت.
در روزهای اخیر، انتشار اظهارات ابومحمد الجولانی، رهبر گروه تروریستی تحریرالشام و فرمانده سابق شاخه القاعده در سوریه، بار دیگر توجه رسانهها و تحلیلگران را به رویکردهای پیچیده و دوگانه آمریکا در منطقه معطوف کرده است. الجولانی در گفتوگویی با یک رسانه سعودی، با تمجید از برنامه توسعه ۲۰۳۰ عربستان، مدعی شد که سوریه دیگر به پایگاهی برای نفوذ ایران یا تهدید امنیت کشورهای عربی و خلیج فارس تبدیل نخواهد شد.
ادعای الجولانی درباره نفوذ ایران
الجولانی در اظهاراتی بحثبرانگیز گفت: «سوریه به سکویی برای ایران تبدیل شده بود تا پایتختهای کلیدی عربی را کنترل کند، جنگ را گسترش دهد و خلیج فارس را با مواد مخدری مانند کاپتاگون بیثبات کند. ما با حذف شبهنظامیان ایرانی و بستن سوریه به روی نفوذ ایران، توانستیم آنچه دیپلماسی و فشار خارجی از انجام آن ناتوان بود، محقق کنیم.» این سخنان در حالی بیان میشود که وی همچنان در فهرست تروریستی آمریکا قرار دارد و برای دستگیریاش جایزهای ۱۰ میلیون دلاری تعیین شده است.
رویکرد دوگانه آمریکا
به گفته منابع دیپلماتیک، آمریکا در دیدارهایی غیرعلنی با نمایندگان الجولانی، شروطی را برای حمایت از دولت احتمالی آینده سوریه مطرح کرده است. یکی از این شروط، قطع کامل نقشآفرینی ایران در ساختار سیاسی و امنیتی سوریه است. این موضوع واکنش مقامات ایرانی را به همراه داشت. مجتبی امانی، سفیر ایران در بیروت با اشاره به این موضوع گفت: «آمریکا همانطور که در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ تلاش کرد اخوانالمسلمین را به قطع روابط با ایران وادار کند، اکنون از گروههای مسلح در سوریه نیز همین خواسته را دارد؛ اما تجربه نشان داده است که این سیاستها در نهایت به خیانت به همپیمانان خود ختم میشود.»
ادعای ارتباط الجولانی با موساد
یکی از جنجالیترین نکات مطرحشده در این میان، ادعای مدز پالزویگ، تحلیلگر سیاسی دانمارکی است که میگوید الجولانی بهعنوان یک افسر موساد فعالیت کرده و در دانشکدهای در تلآویو آموزش دیده است. هرچند این ادعاها از سوی منابع رسمی تأیید نشده؛ اما انتشار آن در رسانهها، بحثهایی جدی درباره ارتباطات احتمالی الجولانی با اسرائیل به وجود آورده است.
پالزویگ همچنین الجولانی را بخشی از یک پروژه اطلاعاتی اسرائیلی برای تضعیف ایران در سوریه معرفی کرده است. به گفته وی، حمایتهای غیررسمی از الجولانی با هدف طولانی کردن بحران سوریه و ایجاد مانع در برابر نقشآفرینی ایران و محور مقاومت طراحی شده است.
تناقض در سیاستهای حقوق بشری آمریکا
سیاست آمریکا در قبال الجولانی، بار دیگر تناقض آشکار در ادعاهای واشنگتن درباره مبارزه با تروریسم و ترویج دموکراسی را نشان میدهد. آمریکا که همواره ادعای رهبری مبارزه با تروریسم را داشته، اکنون آماده است با رهبر گروهی که خود آن را تروریستی میداند، وارد تعامل شود. این رفتار نهتنها اصول اخلاقی و سیاسی واشنگتن را زیر سوال میبرد، بلکه نشان میدهد که اهداف ژئوپلیتیکی در سیاست خارجی این کشور، فراتر از اصول اعلامی همچون حقوق بشر و دموکراسی است.
انتقاد الجولانی از بازگشت بشار اسد به اتحادیه عرب
در بخشی دیگر از سخنان الجولانی از تلاشهای برخی کشورهای عربی برای عادیسازی روابط با دولت بشار اسد و بازگشت او به اتحادیه عرب انتقاد کرد. او این اقدامات را به زیان کشورهای عربی دانست و تلاش کرد خود را بهعنوان جایگزینی مناسب برای دولت سوریه معرفی کند؛ اما تحلیلگران معتقدند که این مواضع، بیش از هر چیز نشاندهنده تمایل او برای کسب مشروعیت در میان کشورهای منطقه و جلب حمایت بینالمللی است.
نقش ایران در منطقه و آینده سوریه
اظهارات الجولانی و تحرکات آمریکا بخشی از یک راهبرد کلانتر برای تضعیف محور مقاومت در منطقه است. بااینحال، تجربه سالهای گذشته نشان داده است که چنین طرحهایی نهتنها به کاهش نفوذ ایران منجر نشده، بلکه عزم تهران و متحدانش را برای تقویت حضور و نقشآفرینی خود در منطقه افزایش داده است.
تحرکات اخیر نشان میدهد که آمریکا و متحدانش از هر ابزاری، حتی همکاری با تروریستهای شناختهشده برای مقابله با ایران استفاده میکنند؛ اما این رویکرد دوگانه و غیرشفاف، علاوه بر زیر سوال بردن مشروعیت ادعاهای حقوق بشری و دموکراسیخواهی آمریکا، نشاندهنده ضعف استراتژیک در مواجهه با نقش مؤثر ایران در معادلات منطقهای است. جمهوری اسلامی ایران با اتکا به سیاستهای راهبردی توانسته است ثبات منطقه را حفظ کند و همچنان بهعنوان یکی از بازیگران اصلی منطقه باقی بماند.
چرخش آمریکا از ارزشهای ادعایی به سوی واقعگرایی سیاسی
در سالهای اخیر، سیاستهای آمریکا در منطقه خاورمیانه و جهان بهگونهای آشکار دچار تحولاتی شده که تناقض میان ارزشهای ادعایی آن و رفتار عملیاش را بیش از پیش نمایان کرده است. رویدادهای اخیر از جمله تعاملات غیررسمی واشنگتن با گروههایی همچون تحریرالشام و رهبر آن، ابومحمد الجولانی نشان میدهد که آمریکا دیگر به اصولی همچون دموکراسی، حقوق بشر و مبارزه با تروریسم پایبند نیست و به سوی واقعگرایی محض در سیاست خارجی حرکت کرده است.
از شعار تا عمل: دوگانگی سیاستهای آمریکا
آمریکا در طول دهههای گذشته همواره مدعی رهبری جهانی در ترویج دموکراسی و حقوق بشر بوده است. این کشور با برگزاری نشستها، صدور بیانیهها و اعمال تحریمها علیه دولتهایی که بهزعم آن ناقض این ارزشها هستند، تلاش کرده تا چهرهای اخلاقمدار و آرمانگرا از خود به نمایش بگذارد؛ اما تعاملات اخیر با الجولانی که در لیست تروریستی واشنگتن قرار دارد، بار دیگر این ادعاها را به چالش کشیده است.
به نظر میرسد که آمریکا در مواجهه با بحرانهای منطقهای و جهانی، نهتنها از اصول اعلامی خود عبور کرده، بلکه آماده است با هر بازیگری که تأمینکننده منافع ژئوپلیتیکیاش باشد، همکاری کند؛ حتی اگر این بازیگر، رهبر یک گروه تروریستی شناختهشده باشد.
چرخش به سوی واقعگرایی محض
تعامل با الجولانی و استفاده ابزاری از او نشاندهنده تغییر رویکرد آمریکا از ارزشگرایی به سمت واقعگرایی محض است. این تحول را میتوان در رفتار آمریکا با دیگر پروندههای حساس بینالمللی نیز مشاهده کرد. واشنگتن در شرایطی که ادعای مبارزه با تروریسم را دارد، اکنون آماده است برای تحقق اهداف ژئوپلیتیکی خود، با رهبر گروهی که در گذشته آن را تهدیدی برای امنیت جهانی میدانست، همکاری کند.این رفتار را میتوان بهعنوان پذیرش واقعیتهای جدید در سیاست بینالملل تفسیر کرد؛ واقعیتی که در آن اصول اخلاقی و ارزشی، جای خود را به اولویتهای راهبردی و منافع ملی داده است.
پایان عصر ادعاهای اخلاقی
این تغییر رویکرد، پایان یک عصر مهم در سیاست خارجی آمریکا را نشان میدهد. عصری که در آن آمریکا خود را بهعنوان مدافع اصلی ارزشهای لیبرالدموکراتیک معرفی میکرد و با استفاده از ابزارهایی همچون حقوق بشر، آزادی بیان و دموکراسی، تلاش داشت جایگاه خود را در نظام جهانی تقویت کند. اکنون اما به نظر میرسد که این ابزارها تنها در مواردی استفاده میشوند که همسو با منافع آمریکا باشند و در غیر این صورت، به راحتی نادیده گرفته میشوند.
عبور از اخلاق به سوی منافع
سیاستهای اخیر آمریکا نشاندهنده آن است که این کشور دیگر به ادعاهای پیشین خود متعهد نیست و در مسیر واقعگرایی محض حرکت میکند. تعامل با الجولانی، چشمپوشی از گذشته تروریستی و استفاده از او بهعنوان ابزاری برای مهار نفوذ ایران، مثالی بارز از این تغییر رویکرد است.
این تغییر، علاوه بر زیر سوال بردن مشروعیت اخلاقی آمریکا در سطح جهانی، بیانگر این است که واشنگتن بهطور رسمی وارد عصری شده که در آن منافع ژئوپلیتیکی بر هر اصل دیگری ارجحیت دارد. برای بازیگران منطقهای و بینالمللی، این تحول هشداری است که روابط با آمریکا را باید نه بر اساس ادعاهای اخلاقی، بلکه بر اساس منافع متقابل و واقعیات سیاسی ارزیابی کنند.
الجولانی؛ پروژه مشترک آمریکا و اسرائیل برای مهار ایران؟
تحولات اخیر در منطقه و اظهارات جنجالی ابومحمد الجولانی، رهبر گروه تروریستی تحریرالشام، بار دیگر گمانهزنیها درباره نقش پشت پرده آمریکا و اسرائیل در پیشبرد پروژههای خاص برای مهار ایران را تقویت کرده است. شواهد و قرائن متعددی نشان میدهد که الجولانی، از فردی تحت تعقیب بینالمللی به ابزاری برای پیشبرد اهداف راهبردی غرب و اسرائیل در سوریه تبدیل شده است.
اظهارات الجولانی؛ از حذف ایران تا ادعای خدمت به منطقه
الجولانی اخیرا مدعی شده که گروه تحت رهبری او با حذف شبهنظامیان ایرانی از سوریه، پروژه نفوذ ایران در منطقه را «۴۰ سال به عقب رانده است.» او همچنین اعلام کرده که سوریه دیگر به پایگاهی برای ایران جهت بیثبات کردن کشورهای عربی خلیج فارس یا گسترش نفوذ در پایتختهای کلیدی جهان عرب تبدیل نخواهد شد. این اظهارات، اگرچه در ظاهر دفاع از منافع منطقهای کشورهای عربی تلقی میشود؛ اما به روشنی با اهداف استراتژیک آمریکا و اسرائیل همسو است.
قرائن همکاری پنهان الجولانی با آمریکا و اسرائیل
تحلیلگران منطقهای بر این باورند که شواهد متعددی نشاندهنده ارتباطات پنهانی میان الجولانی و سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل است.
حمایت غیرمستقیم از تحریرالشام
علیرغم اینکه الجولانی همچنان در فهرست تروریستی آمریکا قرار دارد؛ اما واشنگتن هیچ اقدام عملی علیه او یا گروهش انجام نداده است.
از سوی دیگر، رسانهها گزارش دادهاند که در دیدارهای غیررسمی نمایندگان آمریکا با گروههای شبهنظامی سوری، شروطی همچون قطع کامل روابط با ایران و خروج نیروهای ایرانی از سوریه مطرح شده است. این شرایط، با مواضع علنی الجولانی تطابق کامل دارد.
ادعای ارتباط با موساد
مدز پالزویگ، تحلیلگر سیاسی دانمارکی اخیرا ادعا کرده که الجولانی نهتنها با سرویس اطلاعاتی اسرائیل (موساد) همکاری داشته، بلکه در دانشکدهای در تلآویو آموزش دیده است. اگرچه این ادعاها از سوی منابع رسمی تأیید نشده؛ اما ارتباطات غیرمستقیم الجولانی با پروژههای اسرائیلی علیه ایران، بهویژه در سوریه، غیرقابل انکار به نظر میرسد.
همسویی با استراتژی منطقهای اسرائیل
اسرائیل همواره بر خروج نیروهای ایرانی از سوریه تأکید کرده و حملات هوایی متعددی علیه مواضع ایران و متحدانش در سوریه انجام داده است. اکنون الجولانی نیز ادعا میکند که گروهش به حذف ایران از سوریه کمک کرده است. این همسویی مواضع، به وضوح نشاندهنده یک هماهنگی یا حداقل بهرهبرداری مشترک از اهداف است.
چرخش سیاست آمریکا به نفع الجولانی
با وجود تعیین جایزه ۱۰ میلیون دلاری برای دستگیری الجولانی، واشنگتن در عمل هیچ اقدامی برای اجرای این سیاست انجام نداده و حتی گزارشهایی مبنی بر احتمال خارج کردن نام او از لیست تروریستی منتشر شده است. این رفتار تناقضآمیز، به باور بسیاری، بخشی از یک پروژه بزرگتر برای استفاده از الجولانی بهعنوان ابزاری علیه ایران است.
پروژه آمریکا و اسرائیل برای سوریه: مهار ایران به هر قیمت
بررسی سیاستهای آمریکا و اسرائیل در سوریه نشان میدهد که هدف اصلی این کشورها، تضعیف محور مقاومت و کاهش نفوذ ایران در منطقه است. همکاری احتمالی با الجولانی، حتی به صورت غیرمستقیم در همین چارچوب قابل تحلیل است.
واشنگتن از آغاز بحران سوریه، به جای تلاش برای یافتن راهحل سیاسی، به حمایت از گروههای مسلح و تندرو پرداخت. اکنون نیز به نظر میرسد که آماده است برای تحقق اهداف خود، از جمله کاهش نفوذ ایران، با گروههایی همچون تحریرالشام وارد تعامل شود.
اسرائیل همواره تلاش کرده تا سوریه را از ایران جدا و این کشور را به یک منطقه خنثی تبدیل کند. ادعاهای الجولانی درباره قطع دسترسی ایران به سوریه، کاملا در راستای این هدف قرار دارد.
الجولانی؛ ابزار جدید جنگ نیابتی
شواهد موجود نشان میدهد که ابومحمد الجولانی به بخشی از پروژه آمریکا و اسرائیل برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه تبدیل شده است. این پروژه، نهتنها اصول و ارزشهای اعلامی آمریکا درباره مبارزه با تروریسم را زیر سوال میبرد، بلکه پرده از سیاستهای دوگانه و ابزارگرایانه واشنگتن و تلآویو در خاورمیانه برمیدارد.
واکنشهای ایران به این تحولات نیز نشان میدهد که تهران همچنان از آگاهی کامل نسبت به این سیاستها برخوردار است و آماده مقابله با این پروژهها خواهد بود. سیاست واقعگرایانه و راهبردی ایران در منطقه که بر اساس حمایت از دولتهای قانونی و محور مقاومت استوار است، تاکنون مانع از تحقق کامل این نقشهها شده و نشان داده که ایران همچنان یکی از بازیگران کلیدی و تأثیرگذار در معادلات منطقهای است.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام