به گزارش ایسنا، در پی سقوط ناگهانی و غیرمنتظره دولت سوریه، ارتش رژیم اشغالگر صهیونیستی برای اولین بار در ۵۰ سال گذشته وارد خاک سوریه شد و به بهانه ایجاد یک «منطقه حائل»، دستور کار دیرینه خود در منطقه را در پیش گرفت: تضعیف و تجزیه کشورهای عربی بهمنظور تسهیل گسترش سلطه تلآویو.
نشریه «کریدل» در مطلبی گزارش داد که صهیونیستها با بهرهگیری از خلأ قدرت ناشی از سقوط دمشق، صدها حمله هوایی به سوریه انجام داده و در حملاتی که رژیم صهیونیستی آن را در تاریخ خود بیسابقه توصیف کرده، تواناییهای نظامی سوریه را تضعیف کردند.
به گزارش این نشریه، پیشروی رژیم صهیونیستی در خاک سوریه به بسیاری از ناظران در لبنان، عراق و دیگر کشورهای منطقه نشان داد که اگر کشورها توان و اراده دفاع از خود را کنار بگذارند، سرنوشتی مشابه خواهند داشت و مورد دستدرازی رژیم اشغالگر قرار میگیرند.
اشغالگری، سیاست دیرینه صهیونیستها
این نشریه با اشاره به اینکه مفهوم «اسرائیلِ بزرگ» ریشه عمیقی در ایدئولوژی صهیونیستی دارد، اظهارات رهبران سابق رژیم اشغالگر و بنیانگذاران ایده صهیونیسم را یادآور شد که ایدههای جاهطلبانهای برای اشغالگری در منطقه داشتند.
کریدل با اشاره به تلاش دیرین صهیونیستها برای تجزیه کشورهایی مانند سوریه، عراق، عربستان، لیبی، سودان، مصر و اردن، یادآور شد که این گرایش مخرب به توسعه اشغالگری به شخصیتهای تاریخی رژیم صهیونیستی محدود نمیشود. «بتسلئل اسموتریچ»، وزیر دارایی رژیم صهیونیستی تمایل آشکار خود برای گسترش قلمروی رژیم اشغالگر تا دمشق و اردن را ابراز کرده است. او در سال ۲۰۱۶ در مصاحبهای به بیتالمقدس اشغالی اشاره کرد و گفت: «علمای بزرگ دینی ما همواره میگفتند که آینده اورشلیم (قدس اشغالی) تا دمشق امتداد خواهد داشت.»
اسموتریچ اخیراً هم پس از سقوط دمشق گفت: «اکنون زمان آن رسیده که کنترل غزه را به دست بگیریم، حماس را از قدرت مدنیاش خلع کنیم و شریان حیاتی آن را قطع کنیم.» علاوه بر این، او خواستار آغاز یک حمله تمامعیار و گسترده به کرانه باختری شد.
کریدل این اظهارات - که ممکن است در ابتدای امر پراکنده و بیارتباط به نظر برسند - را بازتاب یک اصل اساسی در ایده صهیونیسم دانست که در برهههای پرتنش و در دوران جنگ، با شدت بیشتری بروز میکند.
نتانیاهو تقریباً ۱۰ ماه پس از آغاز جنگ در غزه، این منطقه را «بخشی از وطن» خود نامید و گفت قصد خروج از آن را ندارد. اسموتریچ هم با در دست گرفتن نقشهای از «اسرائیل بزرگ» شامل تمامی مناطق تاریخی فلسطین و اردن در جریان سفر به پاریس در سال ۲۰۲۳، این تمایلات اشغالگرانه را بیشازپیش آشکار کرد.
تجزیه غرب آسیا
کریدل در این گزارش تاکید کرد که این خیالپردازیهای توسعهطلبانه صرفاً ایدئولوژیک نیستند، بلکه بنیانگذاران صهیونیسم برای دستیابی به این اهداف راهکارهای مدوّنی ارائه کردهاند. صهیونیستها از دیرباز بهدنبال تجزیه کشورهای عربی و تبدیل آنها به دولتهای ضعیف و فرقهای بودهاند تا کشورهای مستقل منطقه را به خود وابسته کنند.
در این گزارش آمده است: «عراق باید به ایالتهای کردی، سنی و شیعی تقسیم شود، لبنان به قطعات کوچکتر تبدیل شود و سوریه نابود گردد. این یک نظریه نیست، بلکه نقشه راه صهیونیسم برای تسلط است و تجاوز دولت اشغالگر به سوریه نیز اجرای مستقیم این اهداف شوم است.»
صهیونیستها در حمله به لبنان مدعی بودند که تنها سعی دارند نیروهای حزبالله را به شمال رود «لیتانی» عقب برانند تا تهدید آنها را کاهش دهند. با این حال در گزارش کریدل آمده است: «اگر جنبشهای مقاومت در لبنان وجود نداشتند، تانکهای اسرائیلی بیشک به عمق خاک لبنان نفوذ کرده و مناطقی بسیار فراتر از جنوب رود لیتانی را تصرف میکردند.»
این نشریه با اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی از ماه نوامبر تا امروز دستکم ۱۹۵ بار آتشبس خود با لبنان را نقض کرده، حملات رژیم اشغالگر به زیرساختها و تخریب خانهها در لبنان را تلاش آشکار تلآویو برای تضعیف کشور لبنان دانست.
تنها سد در برابر اشغالگرها مقاومت است
نیروهای مسلح لبنان از توانایی محدود و بیتوجهی بینالمللی رنج میبرد و نتوانسته تجاوزات رژیم صهیونیستی را متوقف کند. از سوی دیگر، سازوکارهای بینالمللی مانند کمیته پنجعضوی – متشکل از آمریکا، فرانسه، لبنان، اسرائیل و یونیفل – عناصر نمایشی هستند و عملاً کارکردی ندارند.
به گزارش کریدل، تنها یک روز پس از نشست این کمیته در ۹ دسامبر، ارتش رژیم اشغالگر ۱۲ بار توافق آتشبس را نقض کرد، اما این کمیته هیچ واکنشی نشان نداد. تلآویو بارها ثابت کرده که تنها زبان زور را میفهمد و به اذعان این نشریه، مقاومت لبنان تنها تضمین ملی واقعی در برابر تجاوز صهیونیستها خواهد بود.
ساکنان نواحی جنوبی لبنان بهخوبی میدانند که در نبود مقاومت، حرص و طمع صهیونیستها هیچ حد و مرزی نمیشناسد. هر تجاوزی از سوی رژیم صهیونیستی یادآور این حقیقت است که مقاومت فقط یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت است. در این گزارش آمده است: «در جهانی که قدرت بر آن حاکم است، نمایش ضعف به معنای دعوت برای بهرهکشی است. واقعگرایان در روابط بینالملل معتقدند که قدرت تنها ارزشی است که اهمیت دارد و تجربه لبنان این دیدگاه را تأیید میکند.»
بر اساس این گزارش، جنبشهای مقاومت نشان دادهاند که توازن قدرت تنها راه برای مهار طمع و جاهطلبیهای تلآویو است و توسعهطلبی این رژیم به سوریه یا فلسطین ختم نمیشود، بلکه تا تجزیه و اشغال تمامی کشورهای آسیبپذیر منطقه ادامه خواهد داشت.
در گزارش کریدل آمده است: «تنها از طریق پایداری و قدرت میتوان استقلال و حق حاکمیت را حفظ کرد. مقاومت تنها یک سپر نیست، بلکه تنها راه بقا در برابر موجودیتی است که با ویرانی و اشغال زنده میماند.»
انتهای پیام