به گزارش ایسنا، در دهههای اخیر، دانشگاهها از نقشهای سنتی خود مانند آموزش و پژوهش فراتر رفته و به سمت ایفای مسئولیتهای اجتماعی حرکت کردهاند. با تغییرات چشمگیر در جوامع امروزی که به سوی دانشبنیان شدن پیش میروند، نیاز به دانشگاههایی که در حل مشکلات اجتماعی نقش ایفا کنند، بیش از پیش احساس میشود. این مفهوم که بهعنوان «مسئولیت اجتماعی دانشگاهها» شناخته میشود، به معنای تعهد این نهادها به رفع مسائل جامعه مانند فقر، نابرابری، آسیبهای اجتماعی، و بحرانهای زیستمحیطی است. از طرف دیگر، نسل جدید دانشگاهها، که به «دانشگاههای مسئولیتپذیر اجتماعی» معروف هستند، تلاش میکنند تا با تولید علم کاربردی، جامعه را به سوی سبک زندگی پایدار و رفاه اجتماعی هدایت کنند.
در ایران، موضوع مسئولیت اجتماعی دانشگاهها همچنان در مراحل ابتدایی توسعه قرار دارد. دانشگاههای پیشرو جهان با برنامههای استراتژیک مشخص، به این حوزه توجه ویژهای داشتهاند، اما در دانشگاههای ایران، بسیاری از این تلاشها بهصورت فردی و غیرسازمانیافته انجام میشود. این امر نشان میدهد که حرکت به سمت دانشگاههای مسئولیتپذیر نیازمند بازنگری جدی در سیاستها و ساختارهای آموزش عالی است. بررسی ابعاد این مسئولیت میتواند گامی مؤثر برای تحول در نظام آموزشی کشور باشد و در نهایت به بهبود کیفیت زندگی در جامعه منجر شود.
در این راستا، گروهی از پژوهشگران دانشگاه بوعلی سینا در همدان به سرپرستی محمدرضا یوسفزاده چوسری، استاد گروه علوم تربیتی، پژوهشی را با تمرکز بر مسئولیت اجتماعی دانشگاهها انجام دادهاند. این تیم تحقیقاتی با بررسی نقشه جامع علمی کشور، به دنبال شناسایی مؤلفههای کلیدی دانشگاههای مسئولیتپذیر اجتماعی و میزان تأکید این سند بر این مؤلفهها بوده است.
پژوهش فوق با استفاده از رویکرد ترکیبی، در دو بخش کیفی و کمی انجام شده است. در بخش کیفی، اسناد مرتبط و نظرات ۱۵ نفر از اساتید صاحبنظر مورد بررسی قرار گرفت و ۳۷ مؤلفه کلیدی استخراج شد. در بخش کمی، تحلیل محتوای نقشه جامع علمی کشور، بهعنوان نمونه پژوهش، انجام شد. از ابزارهایی مانند مصاحبههای نیمهساختاریافته و چکلیستهای تحلیل محتوا برای گردآوری دادهها استفاده شده و دادهها با روشهای مختلف مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج این تحقیق نشان دادند که مؤلفههای مهمی مانند تقویت هویت اسلامی-ایرانی و توسعه کمی و کیفی دانشکدهها متناسب با نیازهای جامعه، بیشترین میزان تأکید را در نقشه جامع علمی کشور داشتهاند. از سوی دیگر، موضوعات مهمی نظیر مسائل زیستمحیطی، ایجاد فضای یادگیری نشاطآور و پذیرش فرهنگهای متنوع، مورد غفلت قرار گرفتهاند. این یافتهها نشان میدهند که توجه بیشتر به جنبههای چندفرهنگی و زیستمحیطی در سیاستگذاریهای آموزشی کشور ضروری است.
بر اساس نتایج فوق، تقویت مسئولیت اجتماعی دانشگاهها میتواند به حل مشکلاتی مانند آلودگی محیطزیست، نابرابری اجتماعی، و حتی تغییرات اقلیمی کمک کند. با ایجاد برنامههای آموزشی و پژوهشی مرتبط، دانشگاهها میتوانند نقش خود را در تربیت شهروندانی آگاه و مسئول، تقویت کنند و جامعهای پایدارتر بسازند. این پژوهش همچنین پیشنهاد میکند که بازنگری نقشه جامع علمی کشور با تأکید بر محیطزیست و فرهنگهای متنوع، در اولویت قرار گیرد.
این یافتهها نشان میدهند که اگرچه گامهایی در جهت توسعه دانشگاههای مسئولیتپذیر اجتماعی برداشته شده است، اما هنوز مسیر طولانی برای رسیدن به یک سیستم آموزش عالی پایدار و پاسخگو وجود دارد. توجه به مسائل زیستمحیطی، فرهنگی و اجتماعی، نه تنها یک ضرورت برای بقای جوامع امروزی است، بلکه به دانشگاهها امکان میدهد تا به رسالت اصلی خود، یعنی تربیت انسانهایی متعهد و مسئول، عمل کنند.
این تحقیق، که در فصلنامه «پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی» منتشر شده است، بر اهمیت اصلاح سیاستها و ساختارهای نظام آموزشی تأکید دارد. این فصلنامه، که توسط مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی منتشر میشود، بستری برای انتشار تحقیقات علمی در حوزه آموزش عالی است و نتایج این پژوهش نیز در این راستا ارائه شده اند.
انتهای پیام