/یادداشت/

تعالی انسان با نگاه وحیانی به علم و پدیده‌های اجتماعی

نگاه مطلق‌ به مقوله علم و گسست آن از مسأله وحی و اخلاق بر اساس تجربه‌های تاریخی همواره برای انسان در کنار رفاه و آسایش، نتوانست آرامش روحی و روانی به همراه بیاورد، بنابراین، توسعه نگاه وحیانی به پدیده‌های اجتماعی امکان رشد و تعالی انسان را فراهم می‌آورد تا از رهگذر آن آدمی یافته‌های علمی خود را در خدمت انسان و برای بسط انسانیت و نه توسعه قدرت و جنگ طلبی خود قرار بدهد.

حسین محمدی، معاون فرهنگی و عضو هیئت علمی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره)، در یادداشتی که به‌مناسبت روز «وحدت حوزه و دانشگاه» نوشته و آن را در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است: وحدت حوزه و دانشگاه یکی از راهبردهای اساسی و پیش برنده انقلاب اسلامی است که نشان می‌دهد توجه به نهاد علم بر مبنای خاستگاه‌های الهیاتی و فرهنگی در دستور کار جامعه انقلابی ایران قرار گرفته است.

علم در تمدن ایرانی و اسلامی سابقه‌ای دیرین دارد و همواره وجه تمایز، هویت و تشخص آن از سایر فرهنگ‌ها و تمدن‌ها بوده است. تأثیرپذیری دیگر تمدن‌های بشری از هویت علمی تمدن ایرانی و اسلامی بر هیچ پژوهشگر با انصاف تاریخ و تمدن پوشیده نیست. دانشمندان ایرانی و اسلامی نظیر بوعلی‌سینا، خواجه نصیر، ابوریحان، زکریای رازی و ...  در رشته‌های مختلف علمی در سپهر علمی تاریخ بشر همواره درخشیده و الهام بخش دیگران بوده‌اند.  

عمده خاستگاه علم در ایران، حوزه‌های علمیه و مکتب‌های سنتی بوده است و این حوزه‌ها علاوه بر نقش هدایتی، جنبه تولید علم در مباحث الهیاتی، طبیعیات، ریاضیات، هندسه، طب و ... بر عهده داشته‌اند. در طول سال‌های بعد از انقلاب اسلامی هم که فرصت عرضه اجتماعی دین فراهم شد و مسائل نوپدید اجتماعی ظهور کرد، برخی از مراکز حوزوی توانستند ساختار علمی و پژوهشی خود را متناسب با اقتضائات نوپدید تغییر بدهند و ما امروزه شاهد تحول گسترده در عرصه تولید نظریات علمی، آثار پژوهشی و کرسی‌های نظریه‌پردازی در ابعاد مختلف علم به‌ویژه علوم انسانی و اجتماعی در حوزه‌های علمی هستیم، از دیگر سو، دانشگاه به مثابه محصول دنیای مدرن خاستگاه خاص خود را دارد که خاستگاه آن را باید در دوره‌های مختلف ظهور مدرنیته جستجو کرد.

تفاوت دانشگاه مدرن با مراکز علمی ایرانی و اسلامی نظیر حوزه‌های علمی به تفاوت در مبانی معرفت شناختی، جهان شناختی و انسان شناختی برمی‌گردد. سخن گفتن از وحدت حوزه و دانشگاه بدون توجه به پیشینه تاریخی هر کدام از دو مرکز علمی و تفاوت‌های مبنایی بین آن دو راهگشا نخواهد بود.

صورت‌بندی وحدت حوزه و دانشگاه بدین گونه قابل تصور است:

۱. وحدت در غایت و هدف؛ بر این اساس حوزه و دانشگاه به عنوان دو بازوی علمی کشور می‌توانند در مسیر تحقق آرمان‌های متعالی جامعه ازجمله ساخت تمدن نوین اسلامی همدیگر را یاری کرده و امکان‌های علمی برای هم فراهم کنند. تحقق تمدن نوین اسلامی در گروه چهار عنصر توسعه عقلانیت، اخلاق، علم و رفاه اجتماعی است. دانشگاه و حوزه در تحقق هر کدام از این عناصر چهارگانه نقش بسزایی می‌توانند ایفا کنند. توسعه گفتگوهای عقلانی و منطقی در مواجهه با مسائل نوپدید اجتماعی و دعوت مردم به گفتگو و مدارا و پرهیز از هیجانات کاذب اجتماعی، تولید ادبیات اخلاقی به‌خصوص اخلاق حرفه‌ای و اجتماعی و بسط آن از طریق بازوهای تبلیغی حوزه و دانشگاه، تلاش برای توسعه ارزش‌مندی علم و ارجمندی عالمان و اندیشمندان و همچنین اتخاذ تدابیر علمی برای افزایش سطح رفاه اجتماعی از طریق کمک به عرصه حکمرانی کشور در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری ازجمله عرصه‌های مهم تقریب و نزدیکی حوزه و دانشگاه و وحدت بر مدار غایت و هدف اصلی جامعه است.

۲. وحدت در روش؛ دانشگاه و حوزه هر کدام به لحاظ روش‌های معرفت شناسانه دیدگاه‌های خاص خود را دارند که گفتگوی علمی پیرامون آن‌ها بر مبنای تجربه‌های تاریخی نهاد علم بین حوزه و دانشگاه بسیار مفید است. عمده روش معرفت شناختی دانشگاه بر حس و تجربه استوار بوده و روش معرفت شناختی حوزه بر مدار وحی و شهود است. به نظر می‌رسد در گام اول هر کدام از این دو نهاد باید روش‌های معرفت شناسانه دیگری را به رسمیت شناخته و برای آن اعتبار معرفت شناسانه قائل شوند و سپس سایر راه‌های معرفت نظیر عقل را مدار گفتگوهای خویش برای بهره‌مندی از آثار علمی یکدیگر برای تحقق وحدت قرار بدهند. نهاد حوزه باید یافته‌های دانشگاه بر مدار حس و تجربه در عرصه‌های مختلف علوم را به رسمیت شناخته و آن را محفلی برای توسعه معارف وحیانی قرار بدهند.

به عنوان نمونه، یافته‌های دانشگاه در عرصه طبیعت زمینه توسعه نگاه وحیانی به طبیعت را موجب می‌شود و ازدیگر سو، دانشگاه روش معرفت‌شناختی حوزه بر مدار یافته‌های وحیانی و شهود را نبایستی بی‌اعتبار بداند و ضرورت دارد تا یافته‌های وحیانی متقن و استوار در عرصه‌های مختلف علمی و به‌ویژه در علوم انسانی و اجتماعی را ترتیب اثر بدهد. همچنین دانشگاه نبایستی نگاه مطلق گرایانه به مقوله علم که بر پایه تجربه استوار است -تجربیات تاریخی علم نیز گواه تغییر نظریات علمی با رشد تجربه‌های علمی انسان است- داشته باشد. به نظر می‌رسد وحدت حوزه و دانشگاه در مسأله روش بر مبنای به رسمیت شناختن هر کدام از روش‌های دو نهاد علم با حفظ استقلال و تنظیم انتظارات از همدیگر بر مدار گفتگو و عقلانیت است.

وحدت حوزه و دانشگاه در وضعیت کنونی با توجه به ظرفیت‌های پیش آمده طی سالیان اخیر و تأکید مقام معظم رهبری و وجود زیرساخت‌های سیاست‌گذارانه نظیر شورای عالی انقلاب فرهنگی مطلوب نیست. البته به این معنا نیست که در این زمینه کارهایی صورت نگرفته است بلکه با توجه به ظرفیت‌های موجود می‌توانستیم شاهد اتفاقات خوب و به دور از برنامه‌های روزمره نظری همایش‌های سالیانه باشیم. رخدادهایی نظیر تأسیس مراکز دانشگاهی و حوزوی با رویکرد وحدت حوزه و دانشگاه، ایجاد بستر ساختاری برای حضور مؤثر روحانیت در دانشگاه در قالب گروه معارف، برگزاری نشست‌های مشترک علمی و تخصصی و کارهای مشابه دیگر زمینه را برای تولید ادبیات مشترک و قرابت گفتمانی بین حوزه و دانشگاه رقم زده است و امیدوار هستیم در سال‌های نه چندان دور هر کدام از دو نهاد علمی حوزه و دانشگاه بتوانند در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی به معنای واقعی نقش‌‎آفرین باشند.

در دنیای کنونی، انسان مدرن از خلأ معنا در زندگی رنج می‌برد و پیشرفت‌های ظاهری نتوانسته است برای او تولید معنا کند؛ هرچند به ظاهر رفاه انسان مدرن افزایش یافته و دسترسی‌های او به امکانات و منابع اطلاعاتی تسهیل شده است اما از دیگر سو بحران‌های عمیق اجتماعی، شخصیتی و روانی را شاهد هستیم که زندگی او را دچار اختلال کرده است. توسعه علم در بستر دانشگاه و افزایش سطح رفاه ظاهری انسان مدرن نه تنها نتوانست جلوی بحران‌های اجتماعی نظیر جنگ، فقر، تبعیض، بی‌عدالتی، تخریب محیط زیست و ... را بگیرد بلکه گاهی اوقات بر عمق آن نیز افزود.

بنابراین، صرفاً توسعه دانش و تخصص‌های علمی نمی‌تواند به تنهایی از عهده سامان بخشی به حیات انسان که جز با معنا امکان بقا ندارد برآِید. نگاه مطلق‌گرایانه به مقوله علم و گسست آن از مسأله وحی و اخلاق بر اساس تجربه‌های تاریخی همواره برای انسان در کنار رفاه و آسایش، نتوانست آرامش روحی و روانی به همراه بیاورد. بنابراین، توسعه نگاه وحیانی به پدیده‌های اجتماعی امکان رشد و تعالی انسان را فراهم می‌آورد تا از رهگذر آن انسان یافته‌های علمی خود را در خدمت انسان و برای بسط انسانیت و نه توسعه قدرت و جنگ طلبی خود قرار بدهد.

قطعاً مقام معظم رهبری طی دو دهه اخیر پرچمدار واقعی وحدت حوزه و دانشگاه بوده‌اند و مرور بیانات ایشان در این زمینه بیانگر نگاه عالمانه، دقیق و ساختارمند ایشان به وحد حوزه و دانشگاه است و با توجه به اینکه ایشان از نگاه بلند تاریخی در زمینه‌های مختلف فکر و اندیشه برخوردار هستند توجه ایشان به این موضوع قابل تأمل است. علاوه بر این شخصیت‌های بزرگی مثل استاد مصباح یزدی از جمله کسانی هستند که هم در مقام نظر و هم در مقام عمل توانستند در مسیر وحدت حوزه و دانشگاه گام‌های جدی و مؤثری بردارند.

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۲۷ آذر ۱۴۰۳ / ۱۰:۰۹
  • دسته‌بندی: قزوین
  • کد خبر: 1403092719505
  • خبرنگار :