به گزارش ایسنا، فرشته حقیقی، پژوهشگر فرهنگ و رسانه در جوان نوشت: سرمایه اجتماعی به معنای شبکههای ارتباطی، هنجارهای مشترک و اعتماد میان افراد در یک جامعه، یکی از مؤلفههای کلیدی توسعه پایدار به شمار میرود. در این میان، نقش زنان به عنوان اعضای مؤثر خانواده و جامعه در بازتولید و تقویت اعتماد اجتماعی، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این یادداشت به بررسی چگونگی نقشآفرینی زنان در ایجاد و توسعه سرمایه اجتماعی در ایران میپردازد و عوامل تقویت یا تضعیف این نقش را تحلیل میکند.
نقش تاریخی و فرهنگی زنان در تولید سرمایه اجتماعی
در فرهنگ ایرانی، زنان از دیرباز نقش مهمی در ایجاد پیوندهای اجتماعی و تقویت اعتماد ایفا کردهاند. خانواده، بهعنوان هسته اصلی جامعه، جایی است که زنان نقش محوری در تربیت نسلهای آینده و انتقال ارزشها و هنجارهای اجتماعی دارند. ارتباطات خانوادگی گسترده در ایران نیز که اغلب توسط زنان حفظ میشود، به تقویت شبکههای اجتماعی و اعتماد متقابل کمک میکند.
در عین حال، مشارکت زنان در سنتها و آیینهای فرهنگی مانند مراسم مذهبی، جشنها و گردهماییهای خانوادگی، به انسجام اجتماعی و تقویت حس تعلق جمعی انجامیده است. این نقش تاریخی و فرهنگی، جایگاه کلیدی زنان در تقویت سرمایه اجتماعی را نشان میدهد. با این حال، تغییرات فرهنگی و فشارهای اجتماعی در دهههای اخیر، میزان مشارکت اجتماعی زنان را در برخی بخشها محدود کرده است. برنامهریزی برای تقویت مشارکت اجتماعی زنان در فضاهای مختلف، میتواند ظرفیت این نقش تاریخی را احیا کند.
نقش زنان در خانواده، محور اعتمادسازی
خانواده مهمترین بستر برای شکلگیری سرمایه اجتماعی است و زنان در این بستر، نقش بنیادینی دارند. مادران بهعنوان نخستین معلمان فرزندان، هنجارهای اجتماعی، اخلاقی و اعتماد به دیگران را در کودکان نهادینه میکنند. پژوهشها نشان میدهد کودکانی که در خانوادههایی با ارتباطات سالم و حمایتهای عاطفی رشد میکنند، در بزرگسالی اعتماد بیشتری به دیگران دارند و در مشارکتهای اجتماعی فعالتر هستند.
علاوه بر این، زنان در مدیریت تعارضهای خانوادگی و ایجاد صلح و همدلی، نقش بیبدیلی ایفا میکنند. این توانایی، نهتنها اعتماد درون خانواده را تقویت میکند، بلکه به انتقال این الگو به روابط اجتماعی گستردهتر کمک میکند. مادری که توانایی حل تعارضات را دارد، این مهارت را به فرزندان خود منتقل میکند و شبکهای از روابط مبتنی بر اعتماد و تعاملات سازنده ایجاد میکند. از سوی دیگر، مسئولیت سنگین زنان در خانواده، اگر با حمایت ساختاری و اجتماعی همراه نباشد، میتواند مانعی برای فعالیتهای آنان در سایر حوزهها ایجاد کند. در این راستا، طراحی سیاستهایی برای تسهیل نقش زنان در خانواده و اجتماع ضروری به نظر میرسد.
زنان و نقش اجتماعی، پلی میان خانواده و جامعه
زنان ایرانی در سالهای اخیر نقش خود را از محدوده خانواده به عرصههای اجتماعی و اقتصادی گسترش دادهاند. حضور آنان در سازمانهای مردمنهاد، فعالیتهای خیریه و مشارکت در کمپینهای اجتماعی، نمونههایی از این گسترش نقش است. این فعالیتها به تقویت پیوندهای اجتماعی و بازسازی اعتماد جمعی کمک میکند. برای مثال، نقش فعال زنان در کمپینهای محیطزیستی یا اجتماعی، نه تنها نشاندهنده تعهد اجتماعی آنان است، بلکه شبکههای اجتماعی جدیدی را نیز ایجاد کرده است.
زنان کارآفرین نیز با ایجاد کسبوکارهای کوچک و متوسط، شبکههای اقتصادی- اجتماعی مؤثری ایجاد میکنند که علاوه بر تقویت سرمایه اجتماعی، به توسعه اقتصادی نیز کمک میکند. از سوی دیگر، زنان تحصیلکرده و فعال در عرصههای مدنی میتوانند الگوهای مؤثری برای نسلهای آینده باشند و با گسترش شبکههای حرفهای، به توسعه سرمایه اجتماعی کمک کنند. این فعالیتها الهامبخش نسل جوان است و ساختارهای اجتماعی را به سوی اعتماد و تعامل سازنده هدایت میکند.
چالشهای زنان در ایفای نقش اجتماعی
با وجود نقشهای مؤثر زنان، آنان همچنان با چالشهای متعددی در مسیر تقویت سرمایه اجتماعی مواجه هستند. یکی از چالشهای عمده، محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی است. در برخی بخشها، نقش زنان صرفاً و فقط به امور خانه محدود میشود و مشارکت اجتماعی آنان با مقاومتهایی همراه است. این نگاه سنتی میتواند بر اعتماد اجتماعی نیز تأثیر منفی بگذارد و مانع از بهرهگیری جامعه از ظرفیتهای آنان شود.
همچنین، تبعیضهای جنسیتی موانع ساختاری دیگری را برای زنان ایجاد میکند. نابرابری در فرصتهای شغلی و عدم تساوی حقوقی میتواند انگیزه مشارکت اجتماعی زنان را کاهش دهد. این تبعیضها به ویژه در محیطهای کاری، به کاهش اعتماد اجتماعی میان زنان و دیگر اقشار جامعه منجر میشود. فشارهای اقتصادی نیز زمان و انرژی زنان را برای تأمین نیازهای اساسی خانواده متمرکز میکند و فرصت آنان برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی را محدود میسازد. این فشارها اغلب به کاهش حس اعتماد و تعامل اجتماعی منجر میشود و سرمایه اجتماعی را در سطح کلان تحت تأثیر قرار میدهد.
راهکارها برای تقویت نقش زنان در بازتولید سرمایه اجتماعی
برای افزایش اثرگذاری زنان در بازتولید اعتماد اجتماعی، نیازمند سیاستها و اقدامات متعددی هستیم که در سه سطح فردی، اجتماعی و دولتی قابل اجرا هستند. در سطح فردی، آموزش و آگاهیبخشی میتواند نقش مؤثری ایفا کند. برنامههای آموزشی متمرکز بر توانمندسازی زنان در حوزههای مدیریتی، اجتماعی و اقتصادی تأثیر بسزایی در تقویت نقش آنان دارند. این آموزشها باید به نیازهای عمومی جامعه و تغییرات فرهنگی کشور تطبیق داده شوند.
در سطح اجتماعی، حمایت از سازمانهای مردمنهاد زنانه اهمیت زیادی دارد. تقویت NGOهای زنانه میتواند زمینه مناسبی برای مشارکت بیشتر آنان فراهم کند. این سازمانها با ایجاد شبکههای اجتماعی مؤثر، سرمایه اجتماعی را تقویت میکنند و فرصتهای جدیدی برای تعامل و همکاری به وجود میآورند.
در سطح دولتی، رفع موانع ساختاری و اصلاح برخی قوانین تبعیضآمیز که بعضا گرتهبرداریهای ناقص از سایر کشورهاست، ضروری است، زیرا این عوامل نقش زنان در سرمایه اجتماعی را تضعیف میکنند. ایجاد فرصتهای برابر برای زنان در عرصههای مختلف اجتماعی و اقتصادی باید با رویکردی تشویقی همراه باشد. مشوقهای مالی برای کارآفرینی زنان، ارائه تسهیلات مالی و طرحهای اشتغالزایی ویژه آنان از جمله اقدامات مؤثر در این زمینه است. همچنین، طراحی برنامههای حمایتی مانند وامهای بدون بهره یا تسهیلات مالی ویژه برای زنان سرپرست خانوار میتواند به کاهش فشارهای اقتصادی و افزایش مشارکت اجتماعی آنان منجر شود.
فراتر از خانه، زنان و نقش فعال در بازسازی اعتماد اجتماعی
زنان ایرانی، به عنوان معماران نامرئی اعتماد اجتماعی، نقش بیبدیلی در تقویت سرمایه اجتماعی در خانواده و جامعه دارند. با این حال، برای بهرهگیری کامل از ظرفیتهای آنان، لازم است موانع موجود شناسایی و برطرف شوند. ایجاد فرصتهای برابر، افزایش آموزش و تقویت مشارکتهای اجتماعی زنان، نهتنها سرمایه اجتماعی جامعه را افزایش میدهد، بلکه به توسعه پایدار و ایجاد جامعهای همبستهتر و اعتمادمحور کمک میکند. زنان توانمند میتوانند الگویی برای بازسازی اعتماد اجتماعی ارائه دهند و در ارتقای سطح سرمایه اجتماعی کشور نقشآفرینی کنند.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام