تله‌های ذهن؛ عملیات روانی و تهدید انسجام ملی

در شرایطی که تحولات جهانی و منطقه‌ای با سرعت و پیچیدگی بی‌سابقه‌ای در حال تغییر است، حفظ انسجام داخلی و تقویت اتحاد ملی برای کشور ما از هر زمان دیگری حیاتی‌تر به نظر می‌رسد.

به گزارش ایسنا، قادر باستانی‌تبریزی، پژوهشگر  ارتباطات و رسانه در یادداشتی در اعتماد نوشت: در شرایطی که تحولات جهانی و منطقه‌ای با سرعت و پیچیدگی بی‌سابقه‌ای در حال تغییر است، حفظ انسجام داخلی و تقویت اتحاد ملی برای کشور ما از هر زمان دیگری حیاتی‌تر به نظر می‌رسد. در این میان فضای رسانه‌ای، به‌ویژه در بسترهایی چون پیام‌رسان‌هایی مانند ایتا و ویراستی، به میدان نبردی پنهان تبدیل شده که در آن استفاده از تکنیک‌های عملیات روانی علیه دولتمردان به تهدیدی جدی برای امنیت و ثبات کشور بدل شده است. چالش اصلی این است که چگونه می‌توان این تهدیدات را شناسایی و به‌طور موثر مدیریت کرد تا از آسیب‌های ناشی از آنها جلوگیری شود؟ تحولات بین‌المللی از جنگ اوکراین تا مناقشات خاورمیانه، جنایات ضدبشری اسراییل و حوادث بهت‌برانگیز سوریه، چشم‌اندازی از تنش‌های گسترده را ترسیم کرده است. ایالات متحده و اتحادیه اروپا، مواضعی عجیب گرفته‌اند و احتمال وقوع سناریوهای پیچیده‌تر افزایش یافته است. در چنین وضعیتی هر حاکمیتی برای مقابله با بدترین سناریوها باید انسجام داخلی خود را حفظ کند، چراکه انسجام و اتحاد مردمی، ستون اصلی هر گونه آمادگی ملی است.  اما دشمنان نیز در این فضای ملتهب بیکار نمی‌نشینند. دستگاه‌های امنیتی رقیب با شناسایی تغییرات محیطی و توسعه نفوذ، از ابزارهای رسانه‌ای برای ایجاد تفرقه و تزریق ایده‌های انحرافی استفاده می‌کنند. یکی از تکنیک‌هایی که اخیرا در فضای رسانه‌ای خاص به کار گرفته شده، استفاده از اصطلاحات قطبی‌کننده مانند «دولت اغنیا»، «دولت اشرافی» یا «اسلام صورتی» است. این نوع اصطلاحات که به نام علمی «ترکیب‌های دوقطبی» شناخته می‌شوند، برای تحریک احساسات و ایجاد تضاد در جامعه طراحی شده‌اند. این ترکیب‌ها از دو واژه تشکیل می‌شوند؛ واژه اول که مثبت تلقی می‌شود، به باورها و احساسات مخاطب پیوند می‌خورد، در حالی که واژه دوم بار منفی شدیدی دارد که هدف آن برانگیختن تخریب و نفرت است. برای نمونه، اصطلاح «دولت طبقه ‌اشرافی»، به‌طور ناخودآگاه مخاطب را به سمت تصورات منفی می‌برد و  واکنش‌های احساسی شدیدی در برخی طبقات اجتماعی ایجاد می‌کند. این تکنیک به دلیل نداشتن بار حقوقی خاص، پیگیری قانونی آن را دشوار می‌سازد، چراکه هدف آن تحریک ناخودآگاه افراد است. در چنین فضایی، تزریق خشم و انشقاق در جامعه، نه تنها تهدیدی برای اتحاد ملی، بلکه خطری برای امنیت کلان کشور محسوب می‌شود. ضرورت دارد که حاکمیت با جدیت و قاطعیت، استفاده از چنین تکنیک‌هایی در فضای رسانه‌ای را مدیریت کند. این محدودیت باید شامل تمامی گروه‌ها و افرادی باشد که آگاهانه یا ناخودآگاه به تفرقه‌افکنی و برهم زدن انسجام اجتماعی دامن می‌زنند.  برای مقابله با تهدیدات ایجاد تفرقه و نفرت در جامعه، چهار رویکرد کلیدی می‌تواند به‌طور موثر عمل کند؛ نخست، ایجاد چارچوب‌های قانونی شفاف و جامع است. این قوانین باید به‌گونه‌ای تنظیم شوند که از آزادی بیان و حقوق رسانه‌های مستقل و روزنامه‌نگاران حرفه‌ای حمایت کنند، در حالی که از انتشار محتوای تفرقه‌افکن و مخرب توسط مراکز ناشناخته یا عوامل نفوذی دشمنان خارجی در لباس خودی جلوگیری کنند. برخورد قاطع و موثر با افرادی که در این زمینه فعالیت می‌کنند، باید به عنوان یک اولویت در نظر گرفته شود. قوانین باید توانایی شناسایی و پیگیری فعالیت‌های این مراکز را فراهم کنند و اطمینان حاصل شود که هیچ‌گونه مصونیتی برای افراد حقیقی و نیز حقوقی وصل به مراکز ناشناخته که قصد آسیب به وحدت ملی دارند،  وجود  نخواهد  داشت.

دوم، آموزش عمومی و افزایش آگاهی مردم درباره روش‌های عملیات روانی و تاثیرات آنها بر جامعه است. افزایش سطح آگاهی عمومی می‌تواند به مردم این توانایی را بدهد که تکنیک‌های روانی و رسانه‌ای را که برای ایجاد شکاف و تفرقه در میان مردم به کار گرفته می‌شوند، شناسایی کنند. این آموزش‌ها می‌تواند شامل راهکارهایی برای مقابله با این روش‌ها، شناسایی نشانه‌های آنها و تقویت مقاومت فردی و جمعی در برابر این تکنیک‌ها  باشد.
سوم، حضور جدی جریان رسانه‌ای دولت در شبکه‌های ایتا و ویراستی است. به نظر می‌رسد، ضرورت دارد در مسیر قبح‌زدایی از حضور در شبکه‌های قطبی شده گام برداشت وگرنه جهان‌های متفاوت «تلگرامی‌ها» و «ایتایی‌ها»، خسارت‌های قطبی‌شدگی را به نظام تحمیل می‌کنند. چه اینکه ایتایی‌ها، تلگرام و اینستاگرام را رها نکرده‌اند، خط مقابل هم نباید از ظرفیت ایتا و نظایر آن چشم‌پوشی کند. البته کار سختی است و نیاز به طراحی‌های هوشمندانه دارد و این امر می‌تواند موضوع پژوهش‌های کاربردی برای دستگاه رسانه‌ای دولت هم باشد.
چهارم، رهاسازی رسانه ملی از عناصر تندرو و غیرحرفه‌ای و جایگزینی آنها با رسانه‌ای‌های کاربلد و حرفه‌ای و کارشناسان متخصص و تاکید بر تولید محتوای حرفه‌ای می‌تواند در تقویت وحدت ملی موثر باشد. رسانه‌های بزرگ جریان اصلی، باید به جای پیشبرد سیاست تضعیف دولت پزشکیان، به عنوان ابزاری سازنده عمل کنند که امید، اعتماد به نفس و انگیزه را در مردم تقویت و به پیشبرد برنامه‌های دولت برای رفع مشکلات و نیل به موفقیت کمک کند. نمایش داستان‌های موفقیت و معرفی الگوهای مثبت می‌تواند کمک زیادی به انسجام اجتماعی و تقویت روحیه عمومی کند. این اقدامات در کنار برنامه‌های آموزشی می‌توانند راهی موثر برای مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی باشند و به بازسازی اعتماد و همبستگی اجتماعی کمک کنند.
تحقیقات علمی نشان داده است که ذهنیت مثبت و اراده قوی، دو عامل کلیدی برای افزایش تاب‌آوری در برابر چالش‌ها هستند. افراد با «ذهنیت رشد» که باور دارند توانایی‌های‌شان قابل توسعه است، در مواجهه با سختی‌ها موفق‌تر عمل می‌کنند. در مقابل، افرادی که به تغییرناپذیری وضعیت اعتقاد دارند، اغلب از مواجهه با چالش‌ها اجتناب می‌کنند. تغییر نگرش و تقویت اراده از طریق پذیرش بازخوردهای سازنده و تعیین اهداف کوچک می‌تواند جامعه را برای عبور از بحران‌های کنونی آماده‌تر کند. 
امروز، ایران ما در مقطعی حساس از تاریخ خود قرار دارد. حفظ اتحاد داخلی و مقابله با تفرقه‌افکنی، نه تنها یک ضرورت امنیتی، بلکه پیش‌نیازی برای ساختن آینده‌ای پایدار است. شناسایی و مدیریت عملیات روانی در فضای رسانه‌ای خودی، اقدامی اجتناب‌ناپذیر برای حفاظت از امنیت ملی و بازگرداندن امید به زندگی مردم است. حاکمیت باید با اتخاذ تدابیر موثر، از سوءاستفاده دشمنان از فضای رسانه‌ای و جنگ روانی علیه دولت جلوگیری کند و جامعه را به سمت همبستگی و اتحاد رهنمون سازد.

*بازنشر مطالب دیگر رسانه‌ها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان می‌باشد.

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۲۵ آذر ۱۴۰۳ / ۲۰:۲۷
  • دسته‌بندی: دیدگاه
  • کد خبر: 1403092518271
  • خبرنگار :