چهره‌ای از جنگ غزه که دیده نشد!

نزدیک به ۵۰ هزار نفر کشته و مفقود، آماری است که وقوع یک نسل‌کشی تمام عیار را فریاد می‌زند. اما هنوز ۲ میلیون نفر در غزه باقی ماندند که شرایط اسف‌باری را تجربه می‌کنند. به غیر از قحطی‌ها، آوارگی‌ها و سایه مداوم مرگ، این افراد باقی مانده در حال تجربه پدیده‌ای هستند که تبعات هولناک آن نسبت به آنچه می‌شنویم هم عمیق‌تر است و هم طولانی‌تر؛ علیرغم اهمیت این پدیده، جای تعجب است که چرا در کشور ما هیچ توجهی به آن نشده! اما این پدیده چیست؟

 به گزارش ایسنا، هرآنچه از فاجعه وحشتناک یک سال گذشته غزه شنیدید را کنار بگذارید! مدتی است فاجعه هولناکتری بر سر مردم آنجا آوار شده اما از دید ما پنهان مانده؛ یقینا اشغالگران نمی‌توانند جسم همه مردمان غزه را از بین ببرند؛ حتی اخراجشان از کل باریکه غزه هم چندان شدنی به نظر نمی‌رسد، اما می‌توانند اندیشه و هویت فلسطینیشان را متلاشی- یا حداقل بشدت تضعیف- کنند و این همان فاجعه هولناک‌تری است که هم ‌اکنون در حال رخ دادن است. اما چگونه؟ با دانش‌کشی. چیزی درست شبیه نسل‌کشی با تبعاتی که عمیق‌تر و طولانی‌تر است.

دانش‌کشی چیست؟

اوایل جنگ بود که ویدیویی از دختر بچه‌ای خاک‌آلود اما بشاش، منتشر شد. در این ویدیو، او که توانسته بود از بمبارانی در غزه نجات پیدا کند، چند جلد کتاب و کارنامه مدرسه‌اش را به دوربین نشان می‌داد و با خوشحالی می‌گفت: «توانستم کتاب‌هایم را نجات دهم!»

شاید عجیب به نظر برسد که دختر بچه‌ای پس از ویرانی خانه‌اش و آوارگی، از نجات چند جلد کتاب درسی خوشحال باشد؛ ولی این اصلا عجیب نیست! همواره برای فلسطینیان تحصیل چیزی بیش از یادگرفتن یک علم یا مهارت بوده است؛ سندس حماد مدرس دانشگاه بیرزیت و بنیانگذار «جنبش حق تحصیل» در این باره می‌گوید : «مردمان ما یادگیری و تحصیل را راهی برای تثبیت بقای خود در سرزمینشان، حفاظت از هویت و روایتشان و روشی برای مقاومت در مقابل اشغالگران می‌دانند».

ریشه‌های توجه به تحصیل به دوره عثمانی برمی‌گردد. در آن زمان فرق مختلف مسیحی مدارسی در سرزمین فلسطین تاسیس کردند و در کنار آموزش علوم روز به تبلیغ مسیحیت می‌پرداختند. دولت عثمانی برای مقابله با این موج شروع به توسعه و تقویت مدارس دولتی و تشویق به تحصیل در این منطقه کرد تا آموزش همچنان در محیطی اسلامی تداوم یابد.

در ایام داغ شدن بازار تفکرات ناسیونالیستی و استقلال‌طلبانه در دوره عثمانی و سپس دوره قیمومیت انگلستان، سطح سواد در فلسطین به قدری بالا بود که بیش از ۳۰ روزنامه در این سرزمین کوچک منتشر می‌شد و هرکدام به تغذیه تفکر سیاسی-اجتماعی دنبال کنندگان خود می‌پرداختند.

در دوره‌های بعدی، جایگاه سیاسی تحصیل پر رنگ‌تر هم شد؛ دانشگاه‌ها و مدارس متوسطه نقش مراکز جذب و کادرسازی برای گفتمان‌های مبارزه با اسرائیل را داشتند؛   همچنین از دل مباحث مطرح شده در جمع‌های دانشجویی بود که گروه‌ها و سازمان‌های مبارز مختلف تشکیل می‌شدند.

به غیر از این اثرات سیاسی-مبارزاتی، تحصیل اثر عمومی‌تری هم بر مردمان تحت سلطه دارد؛ دکتر کَرَمه النابلسی، مبدع مفهوم دانش‌کشی معتقد است، ثمرات «سنت تحصیل علم» در جامعه فلسطین، «آزادی اندیشه، دیدن امکانات و باز شدن افق‌های پیشرو» برای فرد فرد جامعه تحت سلطه است؛ با وجود این سنت و ثمرات آن چگونه  «دیوارهای آپارتاید، ایست‌های بازرسی بی‌شمار، غل و زنجیر سنگین و محدودیت‌هایی غیر قابل باوری» که اسرائیل بر بر فلسطینیان تحمیل کرده است، باقی ‌بماند؟ پس بدیهی است که آتش اسرائیل به دنبال سوزاندن اوراق «سنت تحصیل علم» در فلسطین باشد.

اقدامات اسرائیل در جنگ ۲۰۰۹ غزه توجه دکتر النابلسی، مدرس اندیشه سیاسی و حقوق جنگ دانشگاه آکسفورد را به چهره‌ای جدید از پاکسازی  قومی فلسطینیان جلب کرد. وجهی که او آن را scholasticide (دانش‌کشی) نامید. بنابر تعریف او، دانش‌کشی «اقدامات برنامه‌ریزی شده اسرائیل برای تخریب نظام آموزشی فلسطین» است. نظامی که جسمش اماکن آموزشی، مدرسین و محصلین و روحش «سنت تحصیل علم» است.

دکتر النابلسی و همکاران وی تاکنون ۱۸ مصداق برای دانش‌کشی پیدا کرده‌اند؛ مصادیقی که همگی نمونه‌ای واقعی در تاریخ تلخ نزاع اسرائیل-فلسطین دارند.

یکی از مصادیق خونین دانش‌کشی، «قتل، ایجاد صدمات روحی یا جسمی، دستگیری و ارعاب مدرسان دانشگاه، معلمین مدارس، دانش آموزان، دانشجویان و کارکنان نهادهای آموزشی» است؛ مانند قتل عام ۷۸۱۸ دانشجو و دانش آموز و ۲۳۱ مدرس دانشگاه و مدرسه و مجروحیت بیش از ۸۰۰۰ نفر از محصلین و مدرسین در مقاطع مختلف تحصیلی که فقط طی یک سال گذشته در غزه رخ داده است.

مصداق  دیگر «تهاجم، تخریب یا غارت مؤسسات آموزشی یا منابع و فضاهای آموزشی و پژوهشی از جمله کتابخانه ها، بایگانی‌ها اسناد، موزه‌ها، آزمایشگاه‌ها و دیگر امکاناتی که در فرآیند آموزشی مورد استفاده قرار می‌گیرند» است؛ فقط در طی عملیات پاکسازی قومی ۱۹۴۸، بیش از ۳۰ هزار جلد کتاب چاپی و نسخ خطی از خانه اهالی آواره بیت المقدس، به سرقت رفت؛ کتاب‌هایی که برای صاحبانشان آنقدر عزیز بودند که هیچگاه فراموش نشدند: «بدرود کتابخانه و کتاب‌های من! بدور خانه دانایی، مامن فلاسفه، مسکن ادبیات، چه شب‌های بی‌خوابی که اینجا گذراند، …» این سوگنامه را خلیل سکاکینی، نویسنده شهیر فلسطینی سرود. برخلاف آن دختر خاک‌آلود ولی بشاش، او نتوانست کتاب‌هایش را نجات دهد!

۷۵ سال بعد هم در غزه همین اتفاق دوباره رخ داد؛ سال گذشته همه کتابخانه‌های اصلی باریکه غزه هدف حمله قرار گرفتند. اما اینبار هیچ کتابی به سرقت نرفت؛ همه کتب در همهمه سرخوشی پیروزی و هورا کشیدن‌ سربازان اسرائیلی، سوزانده شدند!

طبق داده‌های سازمان ملل، تمامی دانشگاه‌های غزه در همان ۱۰۰ روز اول جنگ آسیب دیدند و تا فوریه سال ۲۰۲۴، ۸۲ درصد از کل ساختمان‌های دانشگاهی غزه با خاک یکسان شده بودند.

مصداق بعدی، عملی است که اسرائیل بارها مرتکب آن شده اما دیگران را به انجام آن متهم می‌کند: «محاصره مدارس و دانشگاه‌ها و استفاده از آنها به عنوان پادگان تدارکاتی-نظامی، ستاد عملیات، انبارهای اسلحه و مهمات، بازداشتگاه و مرکز بازجویی»؛ ۳۰ آوریل امسال یک روزنامه‌نگار اسرائیلی ویدیویی منتشر کرد در آن با افتخار گفت: «ما در یک پایگاه تهاجمی متعلق به لشکر ۱۶۲ در قلب نوار غزه هستیم.»  در این ویدئو چندین کانتینر بزرگ در حیاط مدرسه‌ای نمایش داده شد. کانتینرهایی که بنا بر گفته این خبرنگار سربازخانه و دفتر فرماندهی بودند. تضاد خونین  سربازان اسرائیلی با فضای کودکانه مدرسه، قلب را می‌آزرد. در انتهای این ویدیو خبرنگار افزود: ”همه حمله‌ها و کمین‌ها از اینجا شروع خواهند شد. “

الخلیل | کودکان فلسطینی در مقابل ایست‌ بازرسی ارتش اسرائیل

«تعطیلی مؤسسات آموزشی و یا ایجاد اختلال در فعالیت روزانه آنها به هر نحو(بستن راه‌ها، ارعاب و…)»، ناجوانمردانه‌ترین مصداق دانش‌کشی است؛ از ۷ اکتبر سال گذشته بیش از ۲۰۰۰ دانش‌اموز در الخلیل مجبور به تحصیل آنلاین شده‌اند. طبق گزارش وب‌سایت انتفاضه الکترونیک، ارتش اسرائیل همه راه‌های منتهی به حدود ۵۰ مدرسه در شهر را بسته و با نصب موانع و برپایی ایست‌های بازرسی، عبور و مرور دانش‌آموزان را سخت کرده‌ است.

نه فقط موانع ارتش، بلکه آزار و اذیت غیرقابل تحمل شهرکنشینان هم علت دیگر عدم امکان تحصیل حضوری در مدارس فلسطینی است.

رائد شریف پدر دو دانش‌آموز اهل الخلیل می‌گوید: «تنها چاره باقی مانده برای ما ثبت نام دانش‌آموزان در مدارسی است که در مناطق قابل دسترسی باشند، اما رها کردن مدارس فعلی، مدارس و محلات را در معرض خطر تصرف توسط شهرک نشینان اسرائیلی قرار می‌دهد و این خیانت است.»

در مناطق روستایی کرانه باختری وضعیت از این هم تلخ‌تر است. هزاران مورد از تهاجم ناگهانی شهرک‌نشینان به مدارس  روستاهای فلسطینی گزارش شده است. این حملات که شامل آتش‌زدن، شکست درب و پنجره و فریادهای تهدید و ناسزاگویی است، برای ارعاب مردم بومی روستاها انجام می‌شود تا مجبور به فرار از خانه و زمین‌های اجدادیشان شوند.

«ممانعت از دسترسی به اینترنت، اختلال در تامین برق و جلوگیری از ورود لوازم آموزشی از جمله کتاب و تجهیزات آزمایشگاهی» مصداقی است که بر سراسر غزه سایه انداخته؛ در غزه، مگر خبرنگارانی که دسترسی به اینترنت ماهواره‌ای دارند، هیچ اینترنت مناسبی برای تحصیل مجازی وجود ندارد. نیروگاه غزه هم به دلیل نبود سوخت عملا تعطیل است و هیچ برق سراسری در دسترس نیست. خانم احد نصار، یکی از دانشجویان بازمانده از تحصیل که توانست در دوره‌های آنلاین دانشگاه بیرزیت ثبت‌نام کند در این‌باره می‌گوید: «هر روز نزدیک به یک کیلومتر پیاده روی می کردم تا به اینترنت دسترسی داشته باشم…هر جایی که دسترسی پایداری به اینترنت داشت، مشغول درس خواندن می‌شدم، حتی در میان خانه‌های ویران‌ شده.» البته این وضعیت هم بخاطر آوارگی‌های مستمر چندان طولی نکشید: «من سه هفته به اینترنت دسترسی نداشتم. در نتیجه نتوانستم در امتحاناتم شرکت کنم و از دانشگاه بیرزیت هم حذف شدم.»

احد نصار تنها یک نفر از ۹۰ هزار محصلی است که نتوانستند تحصیلاتشان را ادامه دهند.

حجم جنایت دانش‌کشی که در جنگ فعلی غزه رخ داده در کل تاریخ فلسطین بی‌سابقه است. فرید ابوعتره، رئیس برنامه آموزشی آنروا در غزه در مصاحبه با  موسسه حقوق بشری المیزان می‌گوید: «خسارات تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان فلسطینی در ده ماه گذشته غیرقابل جبران است.»

پیامدهای دانش‌کشی

در نامه‌ دانشگاهیان غزه خطاب به جهانیان آمده: «هدف قرار دادن عمدی زیرساخت های آموزشی، تلاشی آشکار برای غیرقابل سکونت کردن غزه و فرسایش بافت فکری و فرهنگی جامعه ما است.»

بیش از ۱۰۰ سال است که انگلستان و اسرائیل با مردمان فلسطینی بر سر استقلال در جنگ استعماری و مطلقا نابرابر هستند. تاکنون اسرائیل به مدد ثروت اقتصادی، مکر سیاسی و زور سلاح‌اش توانسته مانع از تحقق استقلال این مردمان بومی شود. در سمت فلسطینی نه خبری از ثروت آنچنانی است و نه خبری از قدرت سیاسی، عدم توازن قدرت تسلیحاتی هم که عیان است. اما آنچه پشتوانه امید این مردمان و خصوصا نخبگانشان برای ادامه مبارزه و حرکت به سمت آرمان استقلال بوده، ایمان به خدا و علم است. با این وصف، بدیهی است که اسرائیل برای متلاشی کردن امید مردمان فلسطینی به سمت دانش‌کشی همه جانبه برود. تا مگر از این طریق روحیه مبارزه و آرمان‌خواهیشان را بشکند.

نتیجه مهلک دیگر دانش‌کشی، «غیرقابل سکونت» شدن زمین‌های فلسطینی است. تحصیل یکی از نیازهای اساسی است، در نبود نهادهای آموزشی، خواه ناخواه خانواده‌های دارای فرزند مجبور به ترک محل زندگی خود می‌شود.

همچنین ممکن است بخاطر نبود زیرساخت‌های لازم آموزشی، نخبگان هم از جامعه خود جدا شده و به جامعه دیگری بپیوندند.

از دیگر نتایج دانش‌کشی می‌توان به گسترش فقر، تضعیف جایگاه مردمان فلسطینی نسبت به دیگر ملل، افزایش جرم و مواردی از این دست اشاره کرد. برخی نهادهای حقوق بشری کودک همسری و سقوط جایگاه زنان در جامعه را هم به موارد بالا اضافه کردند.

ادهم داوود دانش آموز دبیرستانی اهل خان یونس، می‌گوید: «تمام زندگی من زیر و رو شد. به جای اینکه به دنبال رویایم برای تحصیل در رشته طراحی داخلی باشم، حالا شبانه روز در تلاشم تا مایحتاج خانواده‌ام را تامین کنم. احساس می‌کنم آدم بی‌اهمیت و گیجی هستم که جز پایان این جنگ آرزویی ندارم!». امید به آینده دیگر برای بسیاری از نوجوانان و جوانان اهل غزه معنایی ندارد و این نا امیدی از پیامدهای دانش‌کشی است! چرا که انسان‌های در این سن و سال تمام رویای آینده خود را بر مسیر تحصیلی خود استوار می‌سازند.

برای کودکان و خردسالان هم نگرانی‌ وجود دارد. در افق تاریک امکان تحصیل، ترس از بی سوادی یا کم سوادی برای کودکانی که به سن مدرسه رسیدند یا در شرف رسیدن به آن هستند،   در بین والدین فراگیر شده است.

به غیر از موارد ویرانگر که گفته شد، این بار در غزه دانش‌کشی چهره‌ای مکارانه هم به خود گرفته: «متحدان اسرائیل در ایالات متحده و بریتانیا از طریق ترویج طرح های ادعایی بازسازی، به دنبال حذف امکان آموزش مستقل فلسطینی‌ها در غزه هستند.» این هشداری است که دانشگاهیان غزه در نامه‌شان به جهانیان دادند. در حقیقت با اجرایی شدن این طرح‌ها، حتی بقایای نظام آموزشی غزه دیگر نایی برای کارکرد ملی-انقلابی «سنت تحصیل علم فلسطینیان» نخواهد داشت!

پس چه باید کرد؟

از نسل‌کشی تمام عیاری که مقابل چشمانمان است، بسیار گفته‌اند، اما چقدر از تلخی زندگی ۲ میلیون انسان باقی مانده در غزه شنیده‌اید؟ گفتن از دانش‌کشی، گفتن از رنج همین افراد است؛ این افراد و میلیون‌ها فلسطینیی که هنوز به دنیا نیامدند! البته نباید دانش‌کشی را به قتل و تخریب و محرومیت در زمان جنگ، تقلیل داد. همواره پدیده دانش‌کشی در جای‌جای فلسطین در حال رخ دادن است. با پیروزی ترامپ، صهیونیست‌ها خیز اشغال کامل کرانه باختری را برداشتند و به همین خاطر در آینده حتی نزدیک شاهد موارد بیشتری از دانش‌کشی در این منطقه خواهیم بود.

با این حال هنوز در این ایام تاریک، ستاره‌هایی افسانه‌ای سوسو می‌زنند؛ ‌ دانشگاهیان غزه خطاب به جهانیان گفتند : « …با این حال، ما اجازه نمی دهیم که چنین اعمالی شعله دانش را درون ما خاموش کند.» یا در مصاحبه‌ای دختر دانشجویی می‌گوید: «تحصیل برای من دیگر فقط یک هدف شخصی نیست، بلکه نوعی مقاومت است – چراغ امیدی برای من و هم نسل‌های من در میان نسل کشی اسرائیل.»

یکی از کلاس‌هایی که با کمترین امکانات در چادرها بر پا شدند

این‌ها فقط ادعا نیست! دانشگاه بیرزیت در کرانه باختری برنامه‌ تحصیلی مجازی برای دانشجویان آواره غزه ترتیب داد. هزاران نفر از دانشجویان به این برنامه پیوستند، هرچند بخاطر شرایط بغرنج جنگی دسترسیشان قطع شد و نتوانستند ادامه دهند. یا در اقدامی  افتخار آمیز تعدادی از معلمین و کنشگران اقدام به آماده کردن چادرهای محل اسکان خود برای برگزاری کلاس‌های درس آماده کردند تا شاید مانع عقب ماندن دانش‌آموزان، از سال تحصیلی جدید شوند. اما مگر در این چادرهای خالی از امکانات چند نفر از ۶۰۰ هزار دانش‌آموز سرخورده از جنگ، امکان حضور داشتند؟ دانش‌آموزانی که با قحطی‌های دوره‌ای، سایه مرگ‌ و بیماری‌های عجیب دست و پنجه نرم می‌کنند.

از دید ناظران بیرونی، بازسازی زیرساخت‌های آموزشی غزه  چنان دور و دراز است که صرف‌نظر از آن، منطقی‌تر از بازسازی جلوه می‌کند، اما دانشگاهیان غزه اعلام کردند که «ما دانشگاه‌هایمان را از دل چادر ساختیم؛ این بار هم از این چادرها و با حمایت شما آنها را بازسازی خواهیم کرد.»

ما مدعیان صف اول حمایت از فلسطین، در مبارزه با دانش‌کشی عقب ماندیم! تشکل‌های جهانیی مثل scholar against the war on Palestine در حال جلب توجه نخبگان ملل گوناگون به دانش‌کشی هستند و همگان را دعوت به اقدام ضد این جنایت صهیونیست‌ها می‌کنند؛ اما در ایران حتی برابرواژه‌ای رسمی برای Scholasticide نداریم، چه برسد به جنبشی دانشجویی که اقدام به آگاهی بخشی نسبت به این موضوع، برای محصلین و مدرسین مقاطع گوناگون تحصیلی کند!

تا سوز خزان تبلیغات صهیونیست‌ها وجدان‌های انسانی را خواب و خشک و بی‌تحرک نکرده‌اند باید اقدامی بکنیم؛ حتی با اشتراک گذاری یک پست در فضای مجازی برای نشان دادن این چهره از جنایت صهیونیست‌ها. هرچند جنبش‌های دانشجویی باید اقدامات بیشتری برای آشنایی مردم با این جنایت انجام دهند. سکوت دربرابر این جنایت هولناک نه تنها کوتاهی در انجام وظیفه‌مان نسبت به مظلومین است، بلکه در حکم سقوط شان انسانیمان به جایگاه فردی بی تفاوت نسبت یکی از بدترین جنایات علیه بشریت است؛ مبادا که چنین روزی برسد…

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۱۸ آذر ۱۴۰۳ / ۱۳:۵۶
  • دسته‌بندی: باشگاه دانشجویان
  • کد خبر: 1403091812948
  • خبرنگار : 30202