به گزارش ایسنا، فتح الله جوادی در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت: پرچم فلسطین را آتش میزنند. اسرای تسلیم شده را به رگبار میبندند و میکشند، شیعه را رافضی و کافر میخوانند اما کلمهای علیه آمریکا و اسرائیل نمیگویند و شعار اللهاکبر هم سر میدهند! و درست ساعتی پس از آتشبس در لبنان گروهگروه از مقر تروریستیشان در ادلب (سوریه) راه میافتند و بدون هیچ مزاحمتی درست مثل گروههای توریستی که شادانه برای گشتوگذار میآیند، کیلومترها راه را سواره میآیند و بیهیچ مزاحمتی شهر بزرگی مانند حلب را به کنترل خود در میآورند و تازه پرچم اسلام را هم به دست میگیرند!
اشتباه نکنید. آنها تنها چند هزار مسلمان افراطی نیستند که با شیعه سر جنگ داشته باشند. اصلا بحث شیعه و سنی نیست. کدام مسلمانی است که برخلاف آموزههای رسول رحمت(ص)، بر اسیر ترحم نکند و تسلیم شده را به هلاکت بکشاند؟ کدام مسلمانی است که برای کمک به عیانترین دشمن اسلام و انسانیت با آن همه سابقه کشتار زن و کودک مسلمان بیپناه در غزه و لبنان، اعم از شیعه و سنی، بهجای اعلام جهاد علیه اشغالگران صهیونیستی، فتنه جدیدی را رقم بزند تا فرصت حیات و تنفس برای چنین دشمنی فراهم آورد؟
اینجا اصولا بحث شیعه و سنی را نباید دخالت داد. مسأله این نیست. پای بحث مشروعیت یا عدم مشروعیت، دفاع یا نقد حکومت بشار اسد هم نیست. آنها به احتمال قوی خواسته و شاید به احتمال ضعیف در مواردی از سر جهل ناخواسته، در زمینی بازی میکنند که آمریکا و اسرائیل آمادهاش کردهاند یا در دامی افتادهاند که آنها پهن کردهاند. آمریکا البته آنها را گروهی تروریستی نامیده اما این ظاهر ماجراست. به بیانیه اخیرش نگاه کنید.
از طرفی اعلام بیطرفی میکند و آنها را همچنان گروهی تروریستی میخواند و از طرف دیگر به جای محکوم کردن اقداماتشان، به اسد و رژیم سوریه میتازد و گناه همه چیز را به گردن او میگذارد که چرا تسلیم نقشه راه آمریکا و اسرائیل نشده است.
البته پیداست که هدف اصلی از بینبردن مقاومت در منطقه و کوتاهکردن، دست ایران است. هر چند جولانی چهره عوض کرده و گروه تروریستی النصره شده تحریرالشام، اما هدف یکی است؛ چه با ریش کوتاه شده و لباس مرتب نظامی و چه با ریش بلند و قیافه ترسناک و لباس داعش. هدف ایجاد جبههای جدید و کشتار و خونریزی و بحران تازه است و قساوتها و شرارتهایی که منطقه را به آشوب بکشد تا زمانیکه همه تسلیم خواستهای صهیونیستها شوند و خاورمیانه جدید مورد نظر آمریکا و اسرائیل را بپذیرند.
در این میان خدا کند که ترکیه در اعلام نظر جدیدش که دخالتی در این بحران و تقویت تحریرالشام نداشته است اندکی صادق باشد و نخواهد از آب گل آلود بحران ایجاد شده، ماهیهای مورد نظر خود را صید کند و به دنبال اهداف توسعهطلبانه و بلندپروازانه خود باشد که نه خدمتی به منطقه به حساب میآید و نه جریان مقاومت؛ هر چند سابقه نشان داده است که حداقل با سپردن ادلب به آنان و حمایت ضمنی از آنها در گذشته، منافقانه بستر شرارت را فراهم آورده بود تا مهرههای خود را در شطرنج سیاسی سوریه داشته باشد و سهم خود را بگیرد.
در این میان البته نوع مواجهه ایران با این رویداد هم باید بسیار هوشمندانه و از سر درایت و با نگاهی جامع الاطراف باشد و البته بر مبنای اصل سه گانه عزت، حکمت و مصلحت و پرهیز از هر حرکت شتابزده و احساسی.
رژیم صهیونیستی هم در جریان جنگ غزه و هم در حمله به لبنان، غیرمستقیم و حتی مستقیم انگشت اشارهاش به جمهوری اسلامی ایران بوده و در اینجا هم همین هدف را دنبال میکند تا با کشاندن پای ایران به معرکه، شاید بتواند کل جریان مقاومت را زمینگیر کند، لذا هوشمندی در نوع مواجهه با این پدیده خطرناک به ویژه هوشیاری دیپلماتیک و بازی درست و حساب شده سیاسی و البته نمایش قدرت مستشاری میدانی اهمیتی دو چندان مییابد. در سفر دکتر عراقچی وزیر خارجه به دمشق را البته در همین راستا میتوان ارزیابی کرد.
در پایان این مقال و به عنوان حسن ختام یادی میکنیم از همه سرداران شهید کشورمان که در جبهه مقاومت به یاران شهیدشان پیوستند و نیز سردار کیومرث هاشمی که دیروز در تهران بر روی شانههای مردم تا سرای جاوید بدرقه شد.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام