سعید محسنی در گفتوگو با ایسنا و با بیان اینکه برگزاری جشنوارههایی همچون جشنواره دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود جهاد دانشگاهی اصفهان بهتر از نبودن آن است، بیان کرد: پلتفرمهای ارائه اثر در عین فراخ و زیادشدن، بسیار محدود شده است و همین زیادشدن سبب شده که من بهعنوان مخاطب به جشنوارهها به چشم اینکه استانداردسازی آثار را انجام میدهند، میتوانم برگزیده این جشنواره را بخوانم و از اخبار داستاننویسی معاصر ایران مطلع شوم، نگاه کنم؛ اما لازم است که یکبار این سؤال بهصورت جدی در جشنوارههای داستاننویسی مطرح شود که قرار است این جشنوارهها تا چه اندازه و با چه کیفیتی در توسعه داستاننویسی مؤثر واقع شود و این کلمات معنا شود تا بتوان از افق تکرارشونده رزومه پر کن مدیریتها، برای برگزاری جشنوارهها جلوگیری کرد و به خود داستان پرداخت.
او تأکید کرد: مهمترین مسئلهای که در برگزاری جشنوارۀ دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود باید به آن توجه شود نام این جشنواره است، یعنی موضوعیتی که این جشنواره باید به آن دامن بزند زایندهرود، مسئله آب و بحرانی است که اصفهان و حومه درگیر آن هستند. اگر جشنواره نتواند مسئله زایندهرود را پوشش دهد، به تعبیری نسبت به ادعایی که در نام خود میکند ناموفق است و ازاینجهت من بهعنوان یک مخاطب بیرونی حتی اگر بخواهم داستان خوبی بهعنوان خروجی این جشنواره بخوانم که به مقوله زایندهرود نپرداخته است، احساس میکنم با داستان اصیلی سروکار ندارم.
محسنی ادامه داد: پیشنهاد من این است که وقتی یک جشنواره در حوزۀ داستان چنین پیشینهای دارد، حتماً به تابلوی اعلان زایندهرود توجه کند و مخاطب هم بتواند داستانهایی بخواند که مسئله اول آنها زایندهرود باشد. طبیعتاً هنگامیکه داستانها به لحاظ تکنیکی نیز ارزشمند باشند، خروجی مطلوبی از این جشنوارهها رقم میخورد.
این داستاننویس و نمایشنامهنویس در خصوص نقاط ضعف و قوت داستاننویسی امروز ایران توضیح داد: تعدد تولیدات داستانی مهمترین نقطهقوت و نقطهضعف ادبیات داستانی ما است. درواقع ما در مقطعی به سر میبریم که بهشدت آمار تولیدات داستانی بالا است و این آمار بالا سبب شده که ما در حوزه انتشار و چاپ آثار شاهد انتشار آثار بسیار زیاد و باکیفیتهای مختلف باشیم که عمدتاً خوانده هم نمیشوند و این خوانده نشدن سبب میشود که ما با سرخوردگی در جامعه نویسندگان و حتی جامعه مخاطبی روبرو شویم که نمیداند چه چیزی خوب و چه چیزی بد است؛ همین نقطه قوت تولید انبوه آثار داستانی به نقطهضعف جامعه داستانی تبدیل نیز شده است.
محسنی با تأکید بر اینکه نباید تحتعنوان بخش ویژه به موضوع زایندهرود بپردازیم و اساساً این جشنواره نباید بیشتر از یک بخش داشته باشد و آنهم زایندهرود است، خاطرنشان کرد: داستانهای دیگر امکان شرکت کردن و دیده شدن در دیگر جشنوارهها را دارند، اما آنچه میتواند سبب تمایز این جشنواره با جشنوارههای دیگر باشد، مسئله زایندهرود است.
او اضافه کرد: اگر ما روایت زایندهرود را برای مخاطبانی که در نقاط گوناگون کشور زندگی میکنند به یک روایت جهانشمول و فراتر از جغرافیای اصفهان تبدیل کنیم و از آنها بخواهیم ازنقطهنظر خودشان درباره این خشکی صحبت کنند و داستان بنویسد، چهبسا میتوانیم به چشماندازهای تازهای از میزان اهمیت و فاجعه زیستمحیطی برسیم که بسته شدن آب زایندهرود مسبب آن شده است، این اتفاق مستلزم این است که واقعه از زوایای گوناگونی واکاوی شود.
محسنی گفت: من فکر میکنم رویکرد ما نویسندگان ساکن اصفهان و حومه، باید محدود به یک بخش از آن فاجعه شود که اگر شرایط شرکت در این جشنواره روی مسئله زایندهرود متمرکز میشد و مسئله اول شرکتکنندهها در این جشنواره نیز زایندهرود بود، آنوقت چهبسا به روایتهای جالبتوجهتری از دیگر هموطنان یا فارسیزبانان سراسر دنیا میرسیدیم که بتوانند دیدگاه خود را در خصوص مقوله زایندهرود بیان کنند؛ صرفاینکه در اینجا ناگزیرند در چارچوب قصه، روایت خود را بسازند.
انتهای پیام