در نشستی با موضوع حمایت از حقوق زن مطرح شد

تاکید بر ضرورت به روز کردن قوانین برای حمایت از زنان بزه‌دیده

یک استاد دانشگاه با اشاره به ضرورت حمایت از حقوق زنان گفت: با وجود اینکه یک دهه از ساخت فیلم «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند» و فیلم‌هایی نظیر آن می‌گذرد ولی ما هنوز یک سری مشکلات و موانع را در حوزه قانونی داریم و بعد از سال ۱۳۹۲ که قانون جدید مجازات اسلامی تدوین و تصویب شد، هنوز بسیاری از این موانع و مشکلات حل و راهکارهای آنها به روز رسانی نشده است.

به گزارش ایسنا، هاله شاعری وکیل و مدیر گروه حقوق زنان دانشگاه شهید بهشتی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد در نشست «سینما حقوق» که از سوی انجمن علمی حقوق دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، ضمن گرامی‌داشت روز جهانی رفع خشونت علیه زنان، گفت: از سال ۱۹۸۱، ۲۵ نوامبر هر سال معادل با «۵ آذر» به نام روز رفع خشونت علیه زنان نام گذاری شد. این تاریخ به دلیل قتل وحشیانه «سه خواهر میرابال»، فعالان سیاسی اهل «جمهوری دومینیکن» انتخاب شده‌ است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۱۷ اکتبر ۱۹۹۹ نامگذاری این روز را به عنوان روزی جهانی تصویب کرد. جا دارد در این نشست از تمام زنانی که قربانی خشونت شده‌اند یاد کنیم.

شاعری با بیان این که مبارزات زنان در طول تاریخ اشکال گوناگونی را تجربه کرده است، افزود: تجاوزهای جنسی، ازدواج‌های اجباری، اسید پاشی، محرومیت، بدلحنی و بد رفتاری، ممنوعیت و محرومیت‌های عاطفی، ممنوعیت‌های نابرابر، قوانین نابرابر، نگاه‌های ابزار گونه، انواع حملات جسمی و ضرب و شتم، احساس تملک و مالکیت داشتن نسبت به زن، محروم ساختن بانوان از حق انتخاب، تبعیض در استخدام و عدم پرداخت حقوق برابر، رفتارها و پیشنهادهای رکیک در محیط کار و جامعه و همچنین عدم اصل برابری به صورت یک پیش فرض حاکمیتی، یا در جامعه برای قوانین و افکار عمومی از جمله انواع و اقسام خشونت علیه زنان است.

این حامی حقوق زنان گفت: از این بابت که عرف‌های نادرست در جوامع رقم می‌خورد و اشخاص دختر را از همان دوران کودکی به واسطه جنسیت وادار به سکوت می‌کنند و به آن‌ها گفته می‌شود که شما نباید اعتراض کنید، صدایتان نباید بلند شود، دختر اجازه مخالفت کردن ندارد، جای تاسف وجود دارد. در زمان‌های بسیاری تجربه شده است که چه در کشور خودمان و چه در کشورهای دیگر، برای بانوان حق انتخابی قائل نشدند.

شاعری فیلم «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند» که در این نشست به نمایش گذاشته شد را اثری شجاعانه و قابل تحسین دانست و بیان کرد: از اکران این فیلم حدود یک دهه می‌گذرد. با وجود تغییر برخی از نگاه‌ها هنوز مشکلاتی در خصوص حوزه بانوان در جامعه وجود دارد. سینما یک رسانه تاثیر گذار است. این عرصه باعث می‌شود صدای اساتید، تئوریسین‌ها، دکترین حقوق که بارها نکاتی را در موضوعات مختلف مطرح کرده‌اند به عموم جامعه برسد. یک سری خطاهای حقوقی در فیلم وجود داشت. پرسش‌هایی در این باره در ذهن داشتم که می‌خواستم از خانم درخشنده (کارگردان فیلم) بپرسم، که ایشان به دلیل کسالت نتوانستند در این نشست حضور پیدا کنند.

وی به برسی حقوقی بخش‌هایی از فیلم پرداخت، و افزود: چند مورد از نکات حقوقی فیلم را به طور مثال بیان می‌کنم. در قسمتی از فیلم در مورد اعاده دادرسی صحبت می‌شود، که اگر ولی‌دم مقتول یا خویشاوندی از آن را پیدا کنید، موجب اعاده دادرسی می‌شود. چنین چیزی نیست که از موجبات اعاده دادرسی باشد. در رابطه با موضوعات مربوط به جرائم تجاوز و منافی عفت، جلسات دادگاه غیر علنی برگزار می‌شود. البته از نظر عوام به تصویر کشیدن برای این که قضیه را پر رنگ‌تر نشان دهند ارزشمند است. در خصوص قتل‌هایی که ولی‌دم ندارند، ماده ۳۵۶ قانون مجازات اسلامی پیش بینی شده است.  این ماده بیان می‌دارد:«اگر مقتول یا مجنی علیه یا ولی دمی که صغیر یا مجنون است ولی‌ نداشته باشد و یا ولی او شناخته نشود و یا به او دسترسی نباشد، ولی او، مقام رهبری است و رییس قوه‌ قضاییه با استیذان از مقام رهبری و در صورت موافقت ایشان، اختیار آن را به دادستان‌های مربوط تفویض می‌کند.» بنابراین در پایان تراژدی فیلم، تماشاگر غم زده می‌شود که چرا این اتفاق افتاده است و می‌توانست این موضوع در قانون به گونه‌ای دیگر باشد.

این وکیل دادگستری ضمن بیان نقل قولی از استاد خود گفت: عدالت به معنی رعایت قوانین و مقرارتی است که چارچوب گذاری شده‌اند و ورای عدالت ما باید به دنبال انصاف باشیم. زمانی ما کاری را انجام می‌دهیم که عدالت است. اما با خودمان درگیری داریم که این کار انصاف نیست. در فیلمی (هیس دخترها فریاد نمی‌زنند) که ما امروز دیدیم، یک قتل، یک سلب حیات ارادی توسط انسانی زنده نسبت به انسان زنده دیگر صورت گرفته بود. قانون اجرا شد، عدالت تحقق یافت و فرد قاتل قصاص شد. همه چیز به روال قانونی اجرا شد. آن چیزی که تاسف همه ما را در پایان تماشای این فیلم برانگیخت، رعایت نشدن انصاف بود. امیدوارم دانشکده‌های حقوق هم انصاف و هم عدالت را در کنار هم به دانشجویان بیاموزند.

شاعری در پایان سخنان خود با بیان اینکه باید شنونده باشیم، گفت: این موضوع ربطی به حقوق جزا و جرم شناسی ندارد. ما باید به این بُعد فرهنگی بپردازیم و آن را  مهم بدانیم. باید این باورمان باشد که اجازه بدهیم دیگران حرفشان را بزنند. ما خیلی وقت‌ها اجازه حرف زدن به اشخاص را نمی‌دهیم. نکته دیگر این است که حدس زدن را کنار بگذاریم. هنگام صحبت کردن طرف مقابل، حرف او را حدس می‌زنیم و میان حرف او، جواب می‌دهیم. این موضوع بسیار بد است. بگذارید دیگران حرفشان را بزنند. این باور در خودشان به وجود بیاید که شنیده و دیده می‌شوند. این یک موضوع فرهنگی است که ما همه باید خود را مسئول بدانیم.

در ادامه این نشست، لمیا رستمی تبریزی استاد حقوق جزا و جرم شناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با بیان این که تقریبا یک دهه از ساخت این اثر ارزشمند می‌گذرد و نکات بسیار ارزنده‌ای از لحاظ جرم شناختی، روانشناختی و جامعه شناختی دارد، گفت: هنگام تماشای فیلم و دیدن «شیرین» که حال بسیار بدی داشت و عوامل و شرایطی که او را احاطه می‌کرد، از جمله خانواده و سایر افرادی که با او به نوعی برخورد می‌کردند و اجازه نمی‌دادند که او از تالمات روحی خارج بشود و یک زندگی عادی و نرمال داشته باشد، واقعا تاسف برانگز بود. در این شرایط انسان نمی‌داند این درد و رنج را به کجا ببرد و مطرح کند. هر چند که یک دهه از ساختن فیلم «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند» و فیلم‌هایی نظیر آن می‌گذرد ولی ما هنوز یک سری مشکلات و موانع را در حوزه قانونی داریم. بعد از سال ۱۳۹۲ که قانون جدید مجازات اسلامی تدوین و تصویب شد، هنوز بسیاری از این موانع و مشکلات حل و راهکارهای آنها به روز رسانی نشده است.

رستمی تبریزی در خصوص حوزه گزارش دهی تجاوز به عنف و یا مزاحمت‌هایی که نسبت به کودکان و سوء استفاده‌های رفتاری و جنسی که نسبت به آن‌ها صورت می‌گیرد، افزود: خانم درخشنده در فیلم به یک بُعد آن که ترس از آبرو بود، نسبت به سایر موارد دقت کرده و آن را برجسته‌تر نشان داده بود. در یک قسمت از فیلم، خانم شیرین «طنازطباطبایی» بسیار از زبان فرد متجاوز تکرار می‌کند:« که اگر حرف بزنی، آبروی تو و خانواده‌ات را خواهم برد.» خود این موضوع یک ترس و تاثیرات منفی احساساسی و هیجانی را در کودک ایجاد می‌کند. کودکی که ضعیف است و هنوز به لحاظ روحی و روانی قدرتمند نیست که صدای خود را به دیگران برساند.

این استاد دانشگاه گفت: در قسمت دیگری از فیلم مشاهده می‌کنیم که وقتی نامزدی «شیرین» و «امیرعلی» به هم می‌خورد و مسئله قتل توسط شیرین پیش می‌آید، بازپرس، امیرعلی را فرا می‌خواند. از او در مورد شناختش نسبت به شیرین سوال می‌کند. امیرعلی با بیان این که هیچ چیز پنهانی میان آن‌ها نیست، وقتی مسائل پنهان مربوط به شیرین را از زبان بازپرس می‌شنود، شوکه و آن جا متوجه می‌شود که هیچ چیز از ابعاد پنهان و مخفی شخصیتی شیرین بعد از چند سال ارتباط نمی‌داند. این مسئله برای نسل جدید یک پیام هشدار دارد. به آدم‌ها زود اعتماد نکنید. زوایای پنهان روح و شخصیت انسان به راحتی قابل بیان و بُروز نیست. دردهای نهفته‌ای که در روح ما ایجاد می‌شود، زخم‌های عمیقی که به شخصیت و روح ما وارد می‌شود به راحتی قابل بیان نیست. سال‌ها طول می‌کشد که ما بتوانیم به افرادی اعتماد و احساس کنیم که آن‌ها دردهای ما را می‌فهمند و می‌توانند به ما کمک کنند.

وی با بیان این که در پایان فیلم، فریاد بی‌پایان شیرین، فریاد تمام چیزهایی بود که در درونش وجود داشت اما دیگر دیر بود و تمام تلاش اطرافیان برای نجات دادن او بی‌نتیجه ماند، افزود: در فیلم این چنین نشان می‌دهد که شیرین قصد دارد از واقعیت رو برگرداند و تمام دردهایی را که در طی این سال‌ها تحمل کرده است، در درون خود پنهان کند. دلش نمی‌خواهد با دنیای بیرون، با افرادی که قصد کمک به او را دارند مواجه بشود. چرا؟ چون شیرین در دوران کودکی سال‌ها تلاش کرد که با اطرافیان خود از جمله خانواده و معلم خود ارتباط برقرار و صحبت کند. هیچ کدام از آن‌ها به او گوش ندادند. همه به یک شیوه از او خواستن که سکوت کند و مطالب و حرف‌هایش را در دل نگه دارد و با کسی مطرح نکند. او احساس کرد که تنها جایی که می‌تواند این حرف‌ها و دردها را در آن نگه دارد، گنجیه دل است و باید همه این مسائل را سرکوب کند.

وی بیان کرد: در تمام مدتی که شیرین موضوعات گذشته را درون خود نگه داشته بود، خشم داشته است. یک خشم عمیق درونی، یک نفرت، یک انزجاری نسبت به مردها و بعد فکر می‌کند که امیرعلی با دیگران فرق دارد. ولی زمانی که آن سرایدار که کودکی را مورد آزار قرار داده بود می‌بیند، نمی‌تواند خودش را کنترل کند. در نتیجه آن مرد را به قتل می‌رساند و دختر بچه را نجات می‌دهد. آن لحظه، لحظه‌ای است که تمام خشم‌ها، نفرت‌ها و تمام کینه‌های که درون او  وجود دارد، زنده می‌شود. چراکه وقتی کودک بود، توان مقابله با متجاوز را نداشت. ولی اکنون توان مقابله دارد. انتقام دوران کودکی‌اش را با نجات دادن آن کودک از متجاوز خودش می‌گیرد. در روانشناسی این یک خشم جا به جا شده نام دارد و موجب یک قتل می شود.

این استاد دانشگاه با بیان این که دو دختر بچه در این فیلم به دلیل عدم مراقبت و توجه و همچنین تلاش برای حفظ آبروی خانوادگی این چنین برایشان رقم خورد، گفت: همه کودکان ما، نه تنها دختر بچه‌ها، بلکه پسربچه‌ها و نوجوانان ما هم به دلایل مختلف اجتماعی در معرض خطر هستند. اگر پدر و مادر نسبت به فرزندان خود بی‌توجه باشند و از آنها مراقبت و محافظت نکنند و مسائل شغلی و دیگر کارهایشان نسبت به آن‌ها اولویت و ترجیح پیدا کند، تاوان این رفتارها را فرزندان آن‌ها باید پس بدهند.

در پایان نشست لمیا رستمی تبریزی به مسئله تجاوز به عنف پرداخت، و تصریح کرد: در زمانی که متجاوز در دادگاه تجاوز را انکار می‌کند، اگر دلیل و مدارک کافی نباشد، امکان اثبات تجاوز به خصوص در زمان‌هایی که بین وقوع جرم و شکایت وقفه افتاده باشد، می‌شود گفت، محال است. تمام آثار از جمله آثار فیزیکی و تست‌های مربوطه و تست دی ان ای که باقی می‌ماند و پزشک قانونی برسی می‌کند، به دلیل فاصله زمانی آثارش از بین می‌رود. تنها تالمات روحی و آسیب‌های روحی روانی باقی می‌ماند که گزارش پزشکی قانونی در این موارد کمکی نمی‌کند. یک خانم که بزه دیده تجاوز به عنف می‌شود، یک بار تجاوز را تجربه می‌کند و یک بار بزه دیدگی ناشی از آن مسائلی که بعد از بزه دیدگی اتفاق می‌افتد. از جمله حضور در دادگاه و حضور نزد قاضی و بیان تمام اتفاق‌های افتاده. همه این مسائل به بزه دیدگی یک خانم اضافه می‌شود. همان چیزی که ما آن را بزه دیدگی دوباره می‌نامیم.

انتهای پیام.

  • پنجشنبه/ ۸ آذر ۱۴۰۳ / ۰۸:۰۰
  • دسته‌بندی: حقوقی و قضایی
  • کد خبر: 1403090705248
  • خبرنگار : 30205