دیوید ونس، معاون اول ترامپ که پس از رئیسجمهور کلیدیترین فرد در دولت محسوب میشود، به وضوح دارای مواضع افراطی و ضدایرانی است؛ او از مخالفین سخت برجام است، خروج ترامپ از برجام را درست میداند و از منتقدان تلاشهای بایدن برای بازگشت به توافق هستهای با ایران است. به علاوه ونس از ترور سردار سلیمانی در دولت اول ترامپ حمایت میکند.
مارکو روبیو، گزینه اعلامی ترامپ برای وزارت خارجه نیز از جمهوریخواهان تندرویی است که به شدت گرایشات صهیونیستی دارد. او که حامی به رسمیت شناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخت اسرائیل است، حتی با راهکار دو کشوری برای حل مناقشه فلسطین و اسرائیل مخالفت دارد و خواهان قرار گرفتن کل سرزمین فلسطین در اختیار صهیونیستهاست. روبیو همچنین مخالف ایجاد آتشبس در غزه است و اعتقاد دارد که به هر قیمتی، جنگ غزه باید تا نابودسازی آخرین عضو حماس ادامه یابد.
در مورد ایران نیز گزینه اعلامی ترامپ برای وزارت خارجه، در دوران سناتوری خود سعی در تصویب قوانینی برای افزایش تحریمهای ایران داشته است. روبیو یکی از مخالفین سرسخت برجام است و تلاشهای بسیاری در مجلس سنا برای رد این توافق انجام داد. او خروج از برجام را یکی از تحسینبرانگیزترین اقدامات ترامپ در دولت اولش میداند. به طور کلی روبیو با هر گونه تخفیف در تحریمهای ایران مخالفت دارد و خواهان افزایش تحریمهای ضدایرانی است.
الیس استفانیک برای نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، پیتر هگزت برای وزارت دفاع، مایک هاکِبی به عنوان سفیر در اراضی اشغالی و استیون ویتکاف به عنوان فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، از دیگر انتصابات ترامپ اند که به وضوح دارای تفکرات صهیونیستی و ضدایرانی هستند.
اما علاوه بر انتخاب افرادی افراطی برای کابینه، برخی از گزینههای ترامپ هیچ صلاحیتی برای قرارگیری در مناصب مربوطه ندارند؛ از جمله انتخاب رابرت اف. کندی برای وزارت بهداشت که در ایام کرونا، با واکسیناسیون مخالف بود و اساسا فردی ضدواکسن است و مخالفتهای شدیدی با سازمان غذا و داروی آمریکا دارد! همچنین کریس رایت که از مخالفان استفاده از سوختهای پاک محسوب میشود و هیچ گونه باوری به لزوم حل بحرانهای اقلیمی و کاهش گازهای گلخانهای ندارد، توسط ترامپ به عنوان وزیر انرژی معرفی شده است! اگرچه کلیه وزرای اعلامی ترامپ باید توسط مجلس سنای آمریکا تایید شوند، اما به نظر میرسد با توجه به اینکه اکثریت سنا در اختیار جمهوریخواهان است، ترامپ چالش خاصی در این زمینه نخواهد داشت.
مرتضی مکی، تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با ایسنا با اشاره به گزینههای اعلامشده توسط ترامپ برای کابینه خود، اظهار کرد: اساسا در نظامهای لیبرال دموکراسی، الزاما افراد متخصص و باسابقه برای پستهای مختلف منصوب نمیشوند، بلکه فرد پیروز در انتخابات، اشخاص نزدیک به خود و حزبش را در مناصب مختلف میگمارد. البته در همین نظامها هم وقتی فردی با سابقه پررنگ سیاسی به ریاستجمهوری میرسد، اعضای دولت خود را عمدتا از بین افراد باتجربه انتخاب میکند. به عنوان مثال بایدن به عنوان کسی که ۳۶ سال سناتور و ۸ سال معاون اول رئیسجمهور بود، در دولتش عمدتا چهرههای متخصص را به کار گرفت؛ از جمله بلینکن، برنز و بسیاری از دیگر افراد.
وی ادامه داد: ترامپ چون اساسا فردی متفاوت از سایر روسای جمهور پیشین آمریکا محسوب میشود، کابینهای متفاوت را هم تشکیل خواهد داد؛ کابینهای که اعضای آن بیشتر از اینکه متخصص باشند، به تندروی معروف اند. با توجه به شخصیت پیشبینیناپذیر ترامپ، مشخص نیست او با چنین جمهوریخواهان تندرویی که به عنوان اعضای کابینه خود اعلام کرده، روند سیاستگذاری در آمریکا را به کدام سمت خواهد برد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل اضافه کرد: برخی با توجه به رویکردهای ترامپ در دولت اولش و همچنین شعارهای انتخاباتی او، معتقدند خود ترامپ نقش اساسی را در روند تصمیمسازی آمریکا خواهد داشت، نه اعضای افراطی کابینهاش. در حالیکه برخی دیگر میگویند این حلقه جمهوریخواهان تندرو که اطراف ترامپ را گرفتهاند، تصمیمات اصلی دولت آمریکا را اتخاذ میکنند و این موضوع کار را برای ایران سختتر خواهد کرد.
باید از حداقل زمان باقیمانده، حداکثر استفاده را ببریم
مکی تاکید کرد: از نظر من اکنون به جای اینکه به بررسی این دو دیدگاه بپردازیم، باید تمرکزمان را بر تامین منافع ملیمان معطوف کنیم. ایران باید برای خود مشخص کند که با وجود مشکلات اقتصادی، شرایط اجتماعی، مسائل سیاسی و بحرانهای بینالمللی، با چه دستور کاری میخواهد با دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ مواجه شود. ایران باید از هماکنون برنامهریزی کند که در برابر ترامپی که به دنبال فشار حداکثری است چه راهبردهایی دارد و در برابر ترامپی که اهل گفتوگو و توافق است، میخواهد چگونه عمل کند. یعنی ما باید برای هر سناریویی برنامههای مشخصی را داشته باشیم.
وی با تاکید بر اینکه در فرصت دو ماه باقیمانده تا آغاز دولت ترامپ کارهای بسیاری میتوانیم انجام دهیم، گفت: اکنون باید از حداقل زمان باقیمانده، حداکثر استفاده را ببریم. ما که نمیتوانیم تا ۲۰ ژانویه و روز آغاز حضور ترامپ در کاخ سفید معطل بمانیم. در این مدت هم در بعد اقدامات منطقهای و هم در بعد تعاملات غیرمستقیم با آمریکا، میتوانیم کارهای بسیاری انجام دهیم. همچنین از کاهش تنش با اروپا نیز نباید غافل شویم.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با بیان اینکه فضای کنونی با دولت اول ترامپ متفاوت است، عنوان کرد: در دولت نخست ترامپ، اروپا روابط پرتنشی با آمریکا داشت و به دنبال حفظ برجام و باز گذاشتن مسیر گفتوگوها با ایران بود. اکنون اما اروپا رویکرد سختی را در قبال ایران در پیش گرفته و به دنبال وضع تحریمهای سخت علیه جمهوری اسلامی و حتی فعالسازی مکانیسم ماشه است. تحرکات اروپا برای تصویب قطعنامه یا حداقل بیانیهای شدیداللحن علیه ایران در جلسه آتی شورای حکام، زمینهسازی برای فعال کردن مکانیسم ماشه و سنگینتر کردن پرونده هستهای ایران است.
مکی ادامه داد: اکنون اگرچه ترامپ در مسائلی مانند جنگ اوکراین، اختلاف نظرات عمیقی با اروپا دارد، اما در مورد ایران کاملا همعقیده هستند، زیرا هم آمریکاییها و هم اروپاییها خود را متعهد به حمایت همهجانبه از اسرائیل میدانند. این برای ما خطرناک است که دو متحد استراتژیک در دو سوی اقیانوس اطلس، در سیاست امنیتیسازی جمهوری اسلامی و تقویت ایرانهراسی با هم اشتراک نظر دارند. لذا اگر بخواهیم بحرانهای داخلی، منطقهای و بینالمللی را کنترل کنیم، باید تصمیمات سریع و سختی را بگیریم.
وی اضافه کرد: در این راستا باید دیپلماسی عمومی خود را در سطوح مختلف از جمله گفتوگو با رسانههای اروپایی و آمریکایی فعال کنیم، زیرا این نوع از دیپلماسی میتواند بستر مذاکره و کنترل تنش با غرب را فراهم کند. نباید منتظر کنش طرف مقابل باشیم تا متناسب با آن واکنش نشان دهیم، زیرا هر گاه چنین کردیم، در موضع ضعف قرار گرفتیم. اگر میخواهیم در یک شرایط برابر، با غرب گفتوگو کنیم، باید دستور کاری مشخص و محکم داشته باشیم که تمام سناریوهای ممکن در آن دیده شده باشد. باید بدانیم مسیر سیاست خارجی و داخلی از هم جدا نیست و این دو در امتداد هم هستند. اگر بخواهیم مسیر آنها را از هم جدا کنیم، در هیچ کدام از دو عرصه نمیتوانیم به دستاوردی برسیم.
انتهای پیام