۶ پرده از آن مرد کتابخوان! 

طلبه نوجوانی که هنوز ریش‌های صورتش سبز نشده، کتاب قطور رمانی را زیر بغل زده و در سایه باریک دیوار، از میان درختان گذرگاهی در مشهد پیاده می‌رود. کار هر روزش است. هر روز به کتابفروشی انتهای خیابان می‌رود، یک کتاب کرایه می‌کند و سکه یک تومانی را روی پیشخوان فروشنده می‌گذارد و به خانه می‌رود. تا صبح فردا کتاب را تمام می‌کند و برمی‌گردد به کرایه کتابی جدید. پیرمرد کتابفروش کلافه شده. 

به گزارش ایسنا، مهدی مولایی در یادداشتی در جوان نوشت:

پرده اول؛ طلبه نوجوانی که هنوز ریش‌های صورتش سبز نشده، کتاب قطور رمانی را زیر بغل زده و در سایه باریک دیوار، از میان درختان گذرگاهی در مشهد پیاده می‌رود. کار هر روزش است. هر روز به کتابفروشی انتهای خیابان می‌رود، یک کتاب کرایه می‌کند و سکه یک تومانی را روی پیشخوان فروشنده می‌گذارد و به خانه می‌رود. تا صبح فردا کتاب را تمام می‌کند و برمی‌گردد به کرایه کتابی جدید. پیرمرد کتابفروش کلافه شده. 

پرده دوم؛ طلبه‌جوان با عمامه‌ای سیاه و ریش‌های تازه سبزشده پراکنده، برای انجام کاری از مشهد به تهران آمده‌است. برای یک بچه شهرستانی آن هم طلبه، وضعیت فرهنگی و نوع پوشش مردم در تهران آزاردهنده است. طلبه روی صندلی اتوبوس شهری، بی‌آنکه سر بلند کند، مشغول مطالعه کتاب می‌شود. برای سرگرم شدن و گریز از نگاه به وضعیت نامناسب اطراف. در این مدت، چند کتاب معروف را همینطور توی اتوبوس‌ها خوانده و تمام کرده‌است. 

پرده سوم؛ طلبه جوان، حالا با چهره‌ای جاافتاده و مردانه، غالب رمان‌ها و کتاب‌های معروف و مهم جهان را خوانده‌است. درس‌های فقه و اصول حوزه که سنگین‌تر می‌شود، در وجود خودش احساس می‌کند که طبع درونی‌اش حالا متمایل به شعر و عواطف است. شاید برای تلطیف روحیه‌اش در کنار مطالعات فقهی. او حالا روزی نیست که غزلی از حافظ نخواند و بخش‌هایی را حفظ نکند. غزل‌هایی از سعدی و صائب و کلیم و بیدل و دیگران را حفظ است و با شاعران معاصر خود هم گهگاهی نشست و برخاست دارد. برای بقیه طلبه‌ها، این روحیه شاعرانه فعال جالب و تعجب‌برانگیز است. 

پرده چهارم؛ انقلاب شده‌است. طلبه سید حالا پا به میانسالی گذاشته و از قضا از فعالان و طلایه‌داران انقلاب است. وقت برای سر خاراندن ندارد. طی این سال‌ها پا را از عرصه «کتابخوان» بودن فراتر گذشته و خود چند کتاب منتشر کرده‌است. به خاطر نوشته‌هایش حتی طعم زندان را هم چشیده‌است. به دست منافقین که ترور می‌شود و در بیمارستان بستری می‌شود. دوران نقاهتش را سراسر به کتاب خواندن می‌گذراند. با عیادت‌کنندگانش هم بیشتر از اینکه درباره احوال جسمانی‌اش صحبت کند، درباره کتاب‌هایی که خوانده گفتگو می‌کند. باز تعجب‌ها را بر می‌انگیزد. 

پرده پنجم؛ طلبه پا به سن گذاشته، حالا رئیس‌جمهور است. رئیس‌جمهور یک حکومت نوپا در یکی از مهم‌ترین کشورهای منطقه. با برنامه سنگین ملاقات‌های روزانه، جلسات اجرایی، سفرهای خارجی بسیار، بحران‌های ملی و منطقه‌ای و یک جنگ تمام‌عیار تحمیلی با رژیم عراق. او حالا دست از کتابخوانی کشیده؟ هرگز! در همین ایام ضمن جلسات مداومی که با اهالی ادبیات و شعر و هنر به طور مداوم برگزار می‌کند و ارتباطش را با نویسندگان حفظ می‌کند، طرح برگزاری اولین نمایشگاه کتاب تهران را اجرا می‌کند. نمایشگاهی که هنوز پس از چهار دهه پابرجاست و به صورت سالانه با استقبال فوق‌العاده مردم برگزار می‌شود. خود او هم هر سال طی بازدیدهای چندساعته در «بوستان‌اهل علم» قدم می‌زند و از آخرین کتاب‌های منتشر شده مطلع می‌شود. 

پرده ششم؛ آن طلبه سید، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، حالا رهبر بزرگ انقلاب اسلامی ایران هستند. در بزنگاه‌های سخت و مهیب، نه فقط اداره یک کشور، که نقش‌آفرینی مؤثر در ساحت جهانی و منطقه‌ای، خصوصاً همزمان با نبردهای اخیر میان جبهه حق با صهیونیسم، طبعاً باعث مشغله‌های فراوان و فوق العاده برای ایشان شده‌است. با وجود این، اما همه اینها باعث جدایی و کمرنگ‌شدن این علاقه به کتاب و کتابخوانی نشده‌است. ایشان طی ماه‌های اخیر با نگاشتن و انتشار تقریظ‌هایی بر کتب مختلف، مردم ایران و خصوصاً جوان‌ها را به مطالعه این کتاب‌ها دعوت کرده‌اند و ظاهراً قرار بر این است که طی روزهای آینده سه تقریظ جدید بر سه کتاب مختلف با محوریت زندگی شهدا منتشر شود. این روحیه فوق‌العاده و علاقه وافر به مسئله کتاب، می‌تواند الگویی بی‌نظیر برای همه مردم ایران و خصوصاً جوان‌های مؤمنی باشند که دائماً مخاطب توصیه‌های ایشان هستند. امید که به تأسی از این اسوه حسنه و نیکو، فرهنگ کتاب و کتابخوانی با رشد و بالندگی بیشتر، در جامعه ایرانی رواج بیش از پیش پیدا کند.

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۲۹ آبان ۱۴۰۳ / ۱۸:۱۶
  • دسته‌بندی: دیدگاه
  • کد خبر: 1403082921892
  • خبرنگار :