به گزارش ایسنا، الف نوشت: هفته گذشته دکتر مسعود داوودی متخصص قلب و عروق و استاد قلب دانشگاه علوم پزشکی یاسوج مقابل منزل شخصی خود در یاسوج به قتل رسید. قاتل پس از قتل متواری شد البته با اقدامات و دستورات لازم دستگیر شد. در تحلیل این جنایت آشکار از ابعاد مختلفی سخن گفته شد. عدم امنیت پزشکان، دشواریهای خدمت در این مناطق، فرهنگ سازی عمومی برای چنین مواقعی و ... اما به نظر می رسد ضلع مغفول یا کمتر مورد اشاره همان چیزی باشد که در این سالها به طور دایم از سوی برخی کارشناسان و برخی رسانهها مورد تاکید قرار گرفته است: کمبود پزشک متخصص در کشور. هر چند سایه این موضوع بر این حادثه نیز برای اهل اطلاع ناگفته هم پیدا بود، اما اظهارت برادر پزشک مرحوم یعنی «محمود داوودی» گواه محکم و دوبارهای است بر این حقیقت، که متاسفانه چنانکه باید هنوز جدی گرفته نشده است.
محمود داوودی گفته است : ماجرا این است که سه سال قبل یک نفر سکتهی قلبی کرده بود و با این شواهد به اورژانس مراجعه میکند. اورژانس با برادرم تماس میگیرند، در یاسوج، کادر پزشکی کم است و برادرم ناچار بود در چند بیمارستان کار کند. برادرم آن موقع سر یک بیمار دیگر بوده و شرح حال این بیمار را تلفنی میپرسد و تجویز دارو میکند تا خودش برسد.
وی افزود: در عین حال کادر درمان هم هنگام تعویض شیفت بودهاند و دستور برادرم را درست انجام ندادند. کادر بعدی هم فراموش کرده بود. وقتی برادر من بالای سر بیمار میرسد، دیگر کار از کار گذشته بود. خانوادهی بیمار میگفتند چرا پزشک در بیمارستان نبوده است.
این پزشک دربارهی سرنوشت قاتل بیان کرد: این ماجرا سه مرحله در یاسوج و شیراز در دادگاه بررسی شده بود و برادر من بی گناه شناخته شده بود. قاتل، اما برداشت دیگری داشت...
البته از لابلای این کلمات برا ی آشنایان به اوضاع نظام درمانی کشور حقایق تاسف بار دیگری را هم می توان استخراج کرد که یقینا بخش مهمی از آن کم انگیزگی بدنه کادر درمان به دلایل مختلف است کم انگیزگی که اگر پای سخنان پرستاران و سایر کادر درمان بنشینید برای آن هم دلایل قانع کنندهای می توان یافت. همان دلایلی که باعث مهاجرت دسته دسته پرستاران شده است. هر چند از لحاظ حقوقی هیچکدام از این دلایل مانع از بررسی قصور و یا تقصیر احتمالی احدی نمی شود، همچنانکه جنایت رخ داده بدون مجازات نمی ماند، اما زمینههای وقوع هر حادثهای برای مدیران و مسوولان هر حوزهای باید مورد توجه باشد به خصوص در حوزه درمان که با حیات انسانها سر و کار دارد.
گفتنیها گفته شده و جز تکرار و یادآوری این حقیقت به بهانه وقوع چنین حوادث تاسف آوری از رسانهها کاری بر نمی آید: آقایان و خانمهای مسوول، بدانید قبل از درمان بیماران باید حال خود نظام درمانی خوب باشد و استاندارهای لازم به خصوص در زمینه سرانه پزشک و پرستار در آن رعایت شده باشد و گرنه بیم آن می رود که خود نظام درمانی کشور از فرط بدحالی به کما برود. چاره کار افزایش ظرفیتهای پزشکی به خصوص پزشک متخصص با استفاده از راه حلهای ارائه شده جهانی در استانداردهای مختلف است. هر ارادهای که مانع از چنین تحولی شود یقینا منافع مردم و کشور را اولویت خود نمی داند.
انتهای پیام