به گزارش ایسنا، نصرتالله تاجیک، دیپلمات بازنشسته و سفیر پیشین ایران در اردن در یادداشتی نوشت:
نشست اضطراری سازمان همکاریهای اسلامی و اتحادیه عرب در سطح سران روز دوشنبه گذشته با حضور مسوولان بیش از ۵۰ کشور که مهمترین آنها امیر قطر، بشار اسد، اردوغان و میقاتی بودند، در ریاض پایتخت عربستان سعودی برگزار شد. گذشته از جنبه خبری این اجلاس که عدم حضور سران بعضی از کشورها همچون امارات و سایر حکام خلیجفارس، مصر و سایر کشورهای قدرتمند اسلامی در آن برجسته بود. شاه بیت سخنان آقای محمد بن سلمان در کنار یک سال سکوت و بیعملی عربستان که در بیانیه پایانی هم آمده محکومیت جنایات جنگی اسراییل در غزه، لبنان و ملزم ساختن رژیم اشغالگر قدس برای محترم شمردن حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و عدم حمله به قلمرو آن است! این جمله را حتی اگر نخواهیم منفی تلقی کنیم اما نباید خیلی هم حمل بر صحت کرد و گفت انشاءالله گربه است! این جمله میتواند بد بو و معنایی داشته باشد!
بعد از یک سال شخم زدن غزه و نسلکشی و کشتار ۴۴۰۰۰ نفر از فلسطینیها که بیش از نیمی از آن زن و کودک هستند، حالا این اجلاس و سخنان بیسابقه، قابل توجه است و نباید به راحتی از کنار آن گذشت! اگر چه اسراییل برای قطعنامههای سازمان ملل هم تره خورد نمیکند چه رسد به سازمان همکاریهای اسلامی اما این سوال مهمی است که عربستان چرا به تکاپوی محکوم کردن اسراییل افتاده است؟! اجلاس، بیانیه پایانی و سخن محمد بن سلمان در مورد ایران را میتوان از منظر بینالمللی هم دید. این منظر مثبت و امیدوارکننده است و معطوف به ارسال پیامی به قدرتهای بینالمللی برای جلوگیری از وقوع جنگی بین اسراییل و ایران است که تحقق اهداف بلند پروازانه پروژه چشمانداز ۲۰۳۰ را تحت تاثیر قرار میدهد. البته وقوع جنگ در منطقه و قطع صدور نفت به دلیل بسته شدن تنگه هرمز فقط به فلج شدن اقتصاد عربستان و آسیب دیدن روند توسعه آن کشور نمیانجامد بلکه کشورهایی مانند چین و اروپا را هم متاثر میکند. چین با بیش از ١٠٠ میلیارد دلار تجارت با عربستان بزرگترین شریک تجاری عربستان است ضمن اینکه در پروژه چشمانداز ٢٠٣٠ بیش از ٣٠ میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده است. اما جنبههای منفی نیز دارد:
۱- اعراب با اتخاذ مواضع تاکتیکی حمایتی صوری از ایران هم از هزینههای راهبردی تقابل نظامی در منطقه، دور میشوند و هم خود را بیمه میکنند که ترکش اقدامات ایران در پاسخ به اسراییل به آنها نخورد. در بررسی تحولات منطقه نمیتوان به تصاویر بزرگ پس از هفت اکتبر ۲۰۲۳ نگاه نکرد. اعراب از تضعیف گروههای مقاومت فلسطینی بدشان نمیآید، اما به شرطی که تبعات آن محدود باشد.
۲- کشورهای عربی به عینه میبینند که اسراییل نه گام به گام بلکه دو گام یکی در حال گسترش اقتدار نظامی خود در منطقه است تا هم جلوی فروریختن ابهت و هیمنه امنیتی خود را بگیرد و هم در صورت وارد کردن ضربه بزرگی به ایران، توازن قوای منطقهای را به نفع خود تغییر دهد. در اینصورت اعراب به ویژه عربستان با گسل و معضل امنیتی جدیدی در منطقه مواجه میشوند.
۳- اعراب توازن قدرت میان ایران و اسراییل را بر تفوق یکی بر دیگری ترجیح میدهند و نمیخواهند هیچکدام از این دو قدرت پیروز از این منازعه خارج شود. و اگر این جملات را هم بیان کنند، در سطح سیاسی هزینه چندانی نمیدهند!
۴- اعراب میدانند سیاست دو حزبی امریکا نسبت به ایران و زدن سر مار در تهران و حذف قدرتهای استراتژیک ایران یعنی توانمندیهای موشکی، هستهای و گروههای مقاومت، به اسراییل برونسپاری شده به شرطی که هزینه امریکا زیاد نشود، که ضمن موافق بودن با آن اما نمیخواهند ترکش این اقدام نصیب آنها شود.
۵- کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس از هرگونه برخورد بزرگ در منطقه واهمه دارند و نمیخواهند طرحهای توسعه شان قربانی بیثباتی و جنگ بزرگ در منطقه شود و در حالی که چنین مواضعی لطمهای به اقدامات، مواضع و سیاستهای اسراییل و تضعیف موضع آن رژیم در مناسبات منطقهای نیست، اما پیامی به امریکا است تا کنترل اوضاع را از دست ندهد!
۶- اعراب میدانند یا تحلیل میکنند با بالا رفتن احتمال درگیری بین ایران و اسراییل به دلیل اقداماتش در لبنان بهتر است با نزدیک کردن خود به ایران، از گزند اقدامات و پاسخهای تهاجمی ایران در برابر هرگونه اقدام نظامی دور شوند. اگر چه تحرکات اینچنین دیپلماتیک عربستان در راس کشورهای عربی که پیش از تشدید رویارویی ایران و اسراییل آغاز شده، چندان مهم و بازدارنده نیست و بیشتر نمایشی برای افکار عمومی است، اما به دلیل شرایط پیچیده و ملتهب منطقه و رایآوردن ترامپ نباید به راحتی از کنار آن گذشت.
۷- پیامی به ترامپ است که عربستان و سایر متحدان امریکا در منطقه آمادگی سترون کردن روندهای سیاسی و دیپلماتیک دو سال اخیر در منطقه که منجر به عادیسازی روابط ایران و عربستان شد را ندارند. تا بر اثر سیاستهای او و مخصوصا حمایت صددرصدی از اسراییل مجددا وارد رقابت و خصومت با ایران شده، هزینه آن را پرداخت کنند و از مسیر ترسیمی توسعه خود دور بیفتند. و این یکی از پارادوکسهای ترامپ در منطقه است که بعدا به آن میپردازم.
انتهای پیام