به گزارش ایسنا، به نقل از برترینها: در روزهای اخیر، اخبار جنایات، خودکشیها و قتلهایی که در مناطق مختلف کشور رخ دادهاند، بیش از پیش برجسته و در رسانهها بازتاب یافتهاند. از خوزستان تا تهران و یاسوج، هر کدام به شیوهای خاص و با زاویهای متفاوت در صدر توجهات رسانهها قرار گرفتهاند. این حجم از انتشار اخبار تلخ و جنجالی، ابهامات و پرسشهایی را درباره هدفمندی و تأثیر این بازتابها به وجود آورده است. آیا این حجم از توجه به جنایات تصادفی است یا اینکه یک جریان بزرگتر در پس آن نهفته است؟
بازتاب گسترده جنایات: تصادف یا بزرگنمایی؟
طی روزهای اخیر، تعداد بیشتری از مردم به این نکته اشاره کردهاند که بازتاب اخبار مرتبط با جنایات در رسانهها به نوعی دچار بزرگنمایی شده است. بهعنوان نمونه، جنایتهایی که در خوزستان و تهران رخ دادهاند، حالا در کنار مرگ یک پزشک در یاسوج قرار گرفتهاند و به موضوعات داغ رسانهای تبدیل شدهاند. برای نمونه، خودکشیها در خوزستان و تهران از دیگر نمونههای جنایاتی هستند که در روزهای اخیر بسیار خبرساز شدهاند.
رسانههای اجتماعی نیز در این باره واکنشهای گستردهای نشان دادهاند؛ برخی معتقدند که برجستهسازی این اخبار ممکن است با هدف هدایت احساسات عمومی صورت گرفته باشد. این اتفاقات، به خصوص وقتی در چنین دوره زمانی نزدیکی رخ میدهند، این سوال را مطرح میکند که آیا واقعاً میزان جنایت و خشونت در کشور به شدت افزایش یافته، یا اینکه رسانهها در تلاشند تا این موضوعات را به شیوهای خاص و بزرگنماییشده به مخاطبان القا کنند؟ این بزرگنمایی که از نظر برخی کاربران، چیزی جز نتیجه تمرکز رسانهای نیست، میتواند بر جو عمومی جامعه تأثیرات منفی زیادی داشته باشد و احساس ناامنی و بیاعتمادی را در میان مردم افزایش دهد.
یاسوج و مساله قصور پزشکی؛ جرقهای برای بحرانی بزرگتر؟
قتل اخیر یک پزشک در یاسوج یکی از نمونههای اخیر است که باعث شد این شهر به مرکز توجه رسانهها تبدیل شود. این واقعه از جنبههای مختلف، واکنشهای زیادی را برانگیخت. از یک سو، خانواده قربانیان با اشاره به برخی اشتباهات پزشکی در گذشته، موضوع قصور پزشکی را به عنوان یکی از عوامل احتمالی جنایت مطرح کردند. از سوی دیگر، برخی این قتل را به نوعی دستاویزی برای انتقاد از خدمات پزشکی و حتی طرحهای مالیاتی پزشکان دانستهاند که در سالهای اخیر بحثهای زیادی را به دنبال داشته است.
قصور پزشکی موضوعی است که طی سالهای گذشته به طور مداوم به بحثی داغ تبدیل شده و حتی برخی آن را به پروندههای بزرگی مانند ماجرای عباس کیارستمی مرتبط میدانند. برخی از کاربران شبکههای اجتماعی اشاره کردهاند که احساسات منفی عمومی نسبت به جامعه پزشکی ممکن است از عوامل اثرگذار در این حادثه باشد و به بیاعتمادی بیشتری نسبت به جامعه پزشکی منجر شده است.
وقتی نام شهرها در رسانهها به عنوان لوکیشن جنایت برجسته میشود
یکی از جنبههای جالب توجه این دست از اخبار، اشاره مکرر به نام شهرهایی است که این جنایات در آنها رخ دادهاند. خوزستان، تهران، یاسوج و دیگر شهرهای کوچکتر، حالا به عنوان مکانهایی که جنایات مختلفی در آنها رخ داده است، به موضوع رسانهها تبدیل شدهاند. این موضوع میتواند بر شهرت و اعتبار این مناطق تأثیر بگذارد و مردم آنها را به عنوان محلهایی پرخطر تصور کند. برای مثال، قتل پزشک در یاسوج باعث شده که این شهر کوچک به تیتر اصلی بسیاری از رسانهها تبدیل شود و همین امر ممکن است در میان افراد ناآشنا با شرایط این منطقه، تصوری منفی از آن ایجاد کند.
مانور بر روی نام شهرها و استانها به عنوان محل وقوع جنایات، بهخصوص در مورد خوزستان و اهواز، میتواند این گمان را تقویت کند که بازتاب چنین اخباری در نهایت به نوعی دامن زدن به ذهنیتهای منفی و تفرقهافکنانه خواهد انجامید. در حالی که بسیاری از این شهرها جوامعی همبسته، صمیمی و مهربان دارند، اما طرح و تکرار نام آنها به عنوان مکانهای وقوع جنایت در رسانهها، احتمالاً در میان مخاطبان به تصویری یکسویه و منفی منجر میشود که میتواند به ضرر این مناطق تمام شود.
لزوم بازنگری در بازتاب اخبار جنایی
این حجم از انتشار اخبار مربوط به قتل، جنایت و خودکشی، نیازمند نگاهی دقیقتر و بازبینی جدی است. رسانهها باید تلاش کنند تا در بازتاب این اخبار، تعادلی برقرار کنند که از طرفی اطلاعرسانی لازم را انجام دهند و از طرف دیگر از برجستهسازی نکاتی نظیر شهر محل وقوع حادثه پرهیز کنند. استفاده از نام شهرها به عنوان مکان وقوع جنایات باید به شکلی باشد که احساسات عمومی را نسبت به مناطق مختلف کشور تحتالشعاع قرار ندهد.
انتهای پیام