موضع بی‌معنی

درست است که سیاستمداران باید مواضعی بگیرند که شأن و منزلت کشور خود را حفظ کنند؛ ولی این کار به معنای آن نیست که جملات بی‌معنی گفته شود.

به گزارش ایسنا، روزنامه هم میهن در سرمقاله شماره امروز خود با این عنوان نوشت: درست است که سیاستمداران باید مواضعی بگیرند که شأن و منزلت کشور خود را حفظ کنند؛ ولی این کار به معنای آن نیست که جملات بی‌معنی گفته شود. بیایید این گزاره‌هایی را که پس از انتخاب ترامپ در ایران و به‌طور رسمی گفته شد با هم مرور کنیم: «برای این کشور(ایران) فرقی نمی‌کند چه کسی رئیس‌جمهور آمریکا شود»، «برای ما هرگز تفاوتی نخواهد داشت که چه کسی در انتخابات آمریکا پیروز شده است»، «ما برای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و این‌که چه کسی انتخاب شود، چندان ارزشی قائل نیستیم».

اینها مواضع رسمی است. اگر به غیررسمی‌ها اشاره شود که اوضاع بیخ پیدا می‌کند. مسئله این است که هیچ‌کدام از اینها درست نیست و مخاطب آنها را درک نمی‌کند و پاسخی بی‌معنی می‌پندارد. گوینده هم می‌داند که درست نیست. پاسخی است که اتفاقاً نه نشانه قدرتمندی بلکه ناشی از ضعف است.

یکی از نشانه‌های قدرت شناخت واقعیت و نه انکار آن است. مثلاً در سال۱۳۹۵ برای ایران فرقی نداشت که ترامپ بیاید یا کلینتون؟ این چه حرفی است؟ الان هم آمدن و نیامدن هرکدام از دو کاندیدا، کمابیش برای همه کشورهای دنیا فرق می‌کند؛ ولی این تفاوت داشتن به معنای ضعف کشورها نیست. همانطور که برای ما فرق می‌کند که امسال بارش‌ها خوب باشد یا با کم‌بارشی مواجه شویم. در هر دو صورت ما باید دنبال بهبود شرایط کشاورزی و تامین و مصرف بهتر آب خود باشیم. آنچه که فرق نمی‌کند، کوشش و اهداف ما برای تامین بهتر منافع مردم و کشور است.

هنگامی که یک تیم وارد زمین می‌شود، بازی خود را با توجه به مهره‌ها و بازی حریف تعیین می‌کند و اینگونه نیست که برایش فرق نداشته باشد که حریف با چه مهره‌هایی و چه تاکتیکی بازی می‌کند. ولی در هر حال، هدف اصلی پیروزی یا کسب امتیاز یا باخت با اختلاف کم است. این ویژگی و هدف ثابت است. کافی است که نگاهی به وضعیت ایران پس از آمدن ترامپ در سال۱۳۹۶ انداخته شود تا ببینیم ماجرا نه حتی اندک که برای ما فرق بسیار هم داشته است.

بنابراین، بیان چنین گزاره‌ای اثر منفی در جامعه و مردم خواهد گذاشت و آن را یا نشانه نداشتن برنامه می‌دانند یا نشانه بی‌صداقتی، چون ممکن نیست که هیچ گوینده‌ای حتی خودش به چنین گفتاری باور داشته باشد.

حال، اگر این گفتار نادرست است، گفتار درست آن چیست؟ روشن است که حضور ترامپ در کاخ‌سفید همچون گذشته منجر به تغییراتی در سیاست خارجی ایالات متحده خواهد شد. بخشی از آن می‌تواند برای جهان فرصت باشد. پایان دادن به جنگ اوکراین برای همه از جمله ایران مفید است.

دموکرات‌ها دراین‌باره سیاست بسیار نادرستی پیش گرفتند و کاری کردند که پای روسیه به جنگ کشیده شود و احتمال زیاد دارد که ترامپ این جنگ را تمام کند. ترامپ در دور جدید لزوماً مطابق دوره پیش عمل نخواهد کرد. هم مشاورانش و هم سیاست‌هایی که اعلام کرده، به طرز معناداری متفاوت است. اینها لزوماً به سود ایران نیست؛ ولی شواهدی هم وجود دارد که می‌خواهد حساب خود را در مقایسه با گذشته از اسرائیل جدا کند.

رای دادن مسلمانان آمریکا به او برداشتی است از این احتمال که نباید نادیده گرفته شود. مصاحبه اخیر یکی از دستیاران مهم او نیز این احتمال را جدی‌تر کرده است. سیاست ضدجنگ ترامپ طبعاً بر دموکرات‌ها ترجیح دارد. شفافیت گفتاری او هرچند تندتر است، ولی می‌تواند متفاوت تلقی شود. اینها هیچ‌کدام به معنی دست کشیدن از منافع ملی کشور نیست. اینها آمادگی مسئولان برای پاسخ دادن به موقعیت‌های جدید است.

می‌توان گفت که ما علاقه‌مند به کاهش تنش در منطقه هستیم و به‌طور مشخص نقش ایالات متحده در افزایش و کاهش این تنش‌ها بیش از سایر قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای است و از هر گونه سیاست تنش‌زدا استقبال می‌کنیم و امیدواریم که منتخب جدید این راه را انتخاب کند، و اتفاقاً ایالات متحده در مسائل منطقه نقش و مسئولیت مستقیم دارد و باید در برابر این نقش تشدیدکننده مسئولیت‌پذیر باشد.

همچنان که ترامپ به نقش کشور خود در اوکراین بیش از همه آگاه است. سیاست و سیاستمداران را ذات‌گرایانه نباید تحلیل کرد. سیاستمداران برخلاف آنچه نشان می‌دهند، خیلی هم منعطف هستند؛ چون اگر نباشند، بقای خود را با علامت سوال مواجه می‌کنند.

انتهای پیام

  • شنبه/ ۱۹ آبان ۱۴۰۳ / ۰۹:۱۵
  • دسته‌بندی: دیدگاه
  • کد خبر: 1403081913436
  • خبرنگار :