به گزراش ایسنا، محمدعلی فیاضبخش در یادداشتی با این عنوان نوشت: چرا در پی شرارت اخیر صهیونیستها در پس چندهفته جنگ روانی، التهاب و اضطراب خاصی در مردم دیده نشد؟ چرا در پی بزرگنمایی این رژیم و در پس کوچکانگاری و تمسخر سیمائیان، مردم در متانتی نانوشته اما برخاسته از خرد جمعی، با این چند حملهی محدود، زندگیشان را از حال عادی خارج نکردند؟ نه در پمپ بنزینها صف کشیدند، نه بازار را ملتهبتر از قبل کردند؛ بلکه سبزینهای بیش بر بازار بورس پدید آمد و درشتی دلار نیز کمی به تلطیف گرایید؟ چون مردم دریافتهاند که باید به هر قیمتی که شده، خردشان را بر احساساتشان غالب سازند و با هر تعقلی که ممکن است، به زندگیشان سلام کنند.
در این میانه، التهابآفرینیهای معدود خیابانی، اما پر طمطراق، فقط صحنه تصمیمگیری بر مبنای امنیت ملی و یکپارچگی سرزمینی را بر مردان میدان و دیپلماسی تنگ میکند؛ گرچه به نظر نمیرسد که نهایتاً این مردان، خواستهای نانوشته اکثریت مردمان را در میان سطور نوشتهها و پژواک پرهیاهوی خیابانیها از چشم وگوش خود وانهند و تسلیم جوهای صوت و سیمای بیرقداران حرفهای شوند.
ایران بزرگ، دهها برابر بزرگتر از سرزمینهای نورسته اطراف خلیج فارس و بیش از هفتادبرابر پادگان آن سوی نیل است. تنها سه جزیرهاش فعلا خار چشم حاسدان است که ای کاش در طول اینهمه سال گلستانی میشد دماغپرور و اقتدارافزا در چشم حاشیهنشینان.
این کشور چهارفصل با مردمانی از چهل بومرنگ و جغرافی، با مساحتی بالغ بر یکمیلیون و ششصد و چهل و هشتهزار کیلومتر مربع، باشکوهتر از آن است که آرامش و اقتدار و متانت و درایتش را به جنگ روانی دشمنش بسپارد، یا جوگیر چندصدنفر در تنگناسازی برای تصمیمات مدبرانه داخلی شود.
ایرانیان، کشتینشستگانِ یک مقصد و مقصودند؛ امید و اعتمادشان آن است که قطبنما و فرمان و بادبان، نهایتاً زیر چشم و مصلحتسنجی ناخدایانی است که توفان را میشناسند و کشتی را در تلاطمها، به تراز و تعادل میسپارند و هرکه را که بخواهد خودسرانه گوشهای را سوراخ کند، بر صندلیاش مینشانند و به او فرمان سکوت و سکون بر جایش میدهند.
کشتینشستگانیم، ای باد شرطه برخیز…
انتهای پیام