به گزارش ایسنا، محمد ایمانی در یادداشتی در تلگرام نوشت:
تاریخ، نقطه نیست و در یک حادثه متوقف نمی ماند، روند است. فراز و فرود و انحطاط دارد، اما در تلاطم حوادث، رها نیست.
یحیی سنوار فرمانده دلاور حماس، تا کنون به روایت صهیونیستها چند بار کشته شده. او دیروز در حالی که نه بیرون غزه بود و نه در تونلهای زیر زمینی، رودرو با نظامیان صهیونیست تا مرز شهادت جنگید.
چرا باید مادری فلسطینی، نام یحیی -پیامبری از پیامبران بنی اسرائیل- را روی فرزندش بگذارد؟ مگر یحیای پیامبر تمام نشد؛ آیا سر او را نبریدند و به آن زن فاجره و فاحشه هدیه نبردند؟!
حضرت یحیی (ع) پیامبر و پیامبر زاده است. همسر حضرت زکریا (ع) نازا بود و حضرت در سن کهنسالی، امیدی به صاحب فرزند شدن نداشت: «وَ زَکَرِیَّا إِذْ نادی رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ. و زکریا را (به یاد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند: پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندی به من عطا کن)».
دعای زکریا اجابت شد و بشارت ولادت فرزند از جانب خداوند آمد، با نامی برگزیده در ملکوت: "اَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیی مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ. خداوند تو را به یحیی بشارت میدهد؛ که کلمه خدا (مسیح) را تصدیق میکند؛ و رهبر خواهد بود؛ و از هوسهای سرکش برکنار، و پیامبری از صالحان است».
چنان باورنکردنی بود که حضرت زکریا را به شگفتی انداخت: «قالَ رَبِّ اَنَّی یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَ امْرَاَتِی عاقِرٌ قالَ کَذلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ. گفت: پروردگارا! چگونه ممکن است پسری برای من باشد، در حالی که پیری به سراغ من آمده، و همسرم نازا است؟! فرمود: خداوند این چنین، هر کاری را بخواهد انجام میدهد.».
نام یحیی، از ملکوت آمده، با این تقدیر محتوم که راهبر باشد؛ ولو آن که سر او بریده شود. از امام سجاد (ع) روایت شده: «ما در سفر کربلا همراه امام حسین (ع) بیرون آمدیم، امام در هر منزلی که نزول میفرمود، و یا از آن کوچ میکرد، از یحیی (ع) و شهامت او یاد میکرد و میفرمود:
«إنَّ مِن هَوانِ الدنیا علی اللّه تعالی أنَّ رَأسَ یحیی بنِ زکریّا اُهدِیَ إلی بَغِیٍّ مِن بَغایا بنی إسرائیلَ. از پستی و بیارزشی دنیا نزد خداوند همین بس که سر یحیی بن زکریا را به عنوان هدیه به سوی فرد ستمگر و بیعفتی از ستمگران و بیعفتهای بنیاسرائیل هدیه بردند».
یحیی یعنی زنده کننده و زندگی بخش. چرا باید مادری فلسطینی نام یحیی را روی فرزند خود بگذارد؟ و فرزند چرا باید شیفته علی بن ابیطالب (ع) و حسین بن علی (ع) شود؟
مگر نه اینکه امویان و بنی عباس، تمام قساوت و فریب و تحریف را به کار بستند تا از امامان جانشین پیامبر (ص)، نه جسم و جانی باقی بماند و نه نام و نشانی؟!
زمام تاریخ پر تلاطم بشر، دست کیست که پس از ۱۴ قرن، فرماندهانی در تراز یحیی سنوار در فلسطین -آنجا که آوردگاه مصاف جبهه حق با جبهه شیطان است- پدیدار می شود و او با صدای رسا، مقتدای خود را امیر مومنان و امام حسین (علیهما السلام) معرفی می کند؟
مگر در جهان اسلام نگفته بودند (نعوذ بالله) حسین بن علی خارجی (خروج کننده) بود و یزید، خلیفه مسلمین، که حسین را کُشت؟! حقیقت منکوب شده از کجا به یحیی سنوار رسید، هر چه گواراتر در جان وی نشست، و از او، فرماندهی نستوه ساخت؟!
روزنامه وال استریت ژورنال، از پیامها و نامههای یحیی سنوار در غزه به رهبران حماس برای خبر داده و نوشته است: "در کل پیغامها ایستادگی و ایمان موج میزند. در بخشی از نامه یحیی سنوار آمده است: «باید در مسیری که شروع کردهایم پیش برویم .. یا بگذار کربلای جدیدی رخ دهد».
سنوار نه یک بار بلکه بارها با ادبیات مختلف، دم از کربلا زده و گفته بود: "سازش و مذاکره در کار نیست، یا پیروز می شویم یا کربلا رخ می دهد؛ والسلام".
باید پا را از افق محدود مادیت فراتر گذاشت و تامل کرد: مُراد خداوند از معجزه ولادت و شهادت یحیی چه بوده است؟ چرا یحیی را در کهنسالی زکریا به او هدیه کرد اما در همان حال، شهادتی آن چنان مظلومانه و متاثر کننده را برای حضرت یحیی مقدر فرمود؟
چرا امام حسین (ع) بارها از یحیای پیامبر یاد کرد؟ چگونه نام یحیی را بر فرزند فلسطینی گذاشتند و او با سر و جان، پیرو پاکباخته و نستوه حضرت سید الشهدا (ع شد؟!
یحیی مردنی نیست، آمده تا بماند و در جهنم سوزان مادی، نجات دهنده باشد. یحیی، بشارت عیسی را با خود داشت و مسیح، بشارت پیامبر آخر الزمان را. سرنوشت دنیا بر این قرار گرفته که مسیح (ع) در رکاب منجی قائم (عج) بیاید؛ با سپاهی از شهیدان. نه، شهید نمی میرد، زندگی می سازد.
انتهای پیام