حالا یک سال از آغاز طوفانالاقصی میگذرد. صهیونیستها از شمال تا جنوب و از جنوب تا شمال نوار غزه را بارها بمباران کردهاند، سوریه، عراق، لبنان، یمن و حتی کرانه باختری از زیر بمباران و موشکهای صهیونیستها در امان نماندهاند و علاوه بر به شهادت رساندن بیش از ۴۲ هزار فلسطینی، نتانیاهو از لبنان و سایر کشورها نیز قربانی میگیرد.
تاکنون رژیم صهیونیستی کنسولگری ایران در دمشق را مورد هدف قرار داده، رهبر سیاسی حماس را در خاک ایران ترور کرده، از طریق عملیات پیجرها در لبنان جان سفیر ایران را به خطر انداخته و حالا در آخرین خبرها دیده میشود که به بیمارستان صحرایی ایران در مرز سوریه و لبنان حمله داشته است.
ایران اگرچه در جریان جنگ غزه چند مرتبه مورد هدف عملیاتهای رژیم صهیونیستی قرار گرفته، اما منفعل ننشسته و در نهادهای بینالملل اعتراضات و شکایتهای خود را پیگیری میکند و به علاوه با دو مرتبه حمله مستقیم موشکی آن هم از داخل خاک خودش، سران رژیم را در اتاق فکر محصور کرده است.
لذا ایران نشان داده تنها به شیوههای دیپلماتیک، محکوم کردن و دادن چند بیانیه اکتفا نمیکند و در صورت لزوم تمام قد در مقابل جنایت و ظلم نسبت به جهان اسلام ایستاده است. این حالی است که دیگر کشورهای اسلامی و به خصوص اعراب تا کنون اقدام خاصی را در جهت حمایت از فلسطین انجام ندادهاند. اگرچه طوفانالاقصی باعث شده موضوعاتی از جمله عادیسازی روابط برخی از کشورهای عربی با اسرائیل تا حد زیادی به محاق رود، اما این کشورها در خصوص انجام اقدامات لازم برای محکومیت و مهار اسرائیل، بسیار منفعلانه رفتار کردهاند.
احمد فاطمی نژاد، تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با ایسنا با اشاره به مواضع کشورهای غربی و عربی نسبت به رژیم صهیونیستی پس از گذشت یک سال از جنگ غزه، اظهار کرد: در ابتدای طوفانالاقصی، ذهنیتها نسبت به فلسطین بین کشورهای غربی منفی شد و به صورت یکجانبه فلسطین را محکوم کردند. اما به مرور زمان رفتار خشونتآمیز و ضد حقوق بشری نتانیاهو باعث شد توجه بیشتری به فلسطینیها شود و محکومیت گسترده علیه رژیم حتی از سمت کشورهای غربی انجام شود. تغییر اساسی در رفتار کشورهای عرب نسبت به مسئله فلسطین این بود که توافق ابراهیم به حاشیه رفت و کشورهای عربی نسبت به مسئله فلسطین حساستر شده و عملا به این نتیجه رسیدهاند که تا وضعیت فلسطین مشخص نشود، مواردی مانند آغاز رسمی روابط با تلآویو عملا موضوعیت ندارد.
وی با اشاره به اینکه اکنون کشورهای عرب و کشورهای غربی بر پذیرش راهکار دو دولت مصرتر شدهاند، اضافه کرد: راهکار دو دولت مستقل حدود سه دهه است که برای منازعات فلسطین مطرح است و بازیگران بینالمللی، سازمان ملل، نهادهای موثر، بسیاری از کشورهای همسایه، کشورهای عربی و حتی خود فلسطین بر آن تاکید میکنند و حتی برخی از کشورها به طور یکجانبه به شناسایی کشور فلسطین اقدام کردهاند. تلاشهایی هم شده تا فلسطین به عنوان یک کشور به عضویت سازمان ملل درآید. لذا گامهایی در مسیر اجرایی شدن این راهکار پرسابقه برداشته شده است. اما مسئله این است که رژیم صهیونیستی این طرح را نمیپذیرد چون باید از یک سری سرزمینهای تحت اشغال خود عقبنشینی کند و این برای گروههای افراطی صهیونیستی قابل پذیرش نیست.
عضو هیات علمی گروه روابط بینالملل دانشگاه فردوسی ادامه داد: اساس راهکار دو دولتی بازگشت اسرائیل به مرزهای پیش از ۱۹۶۷ است و برای تحقق این امر باید اکثر سرزمینهای اشغالی که اکنون تحت کنترل رژیم هستند، تخلیه شود. همچنین باید شهرکسازیهای صهیونیستی در کرانه باختری جمع شود و صهیونیستهای ساکن در آنها اخراج شوند. در قالب این طرح بسیاری از کارها باید انجام شود، اما اسرائیل تمرد میکند. مهمتر از همه اینکه الان رژیم در جنگ دست بالا را دارد و فکر میکند بدون توجه به چنین طرحی میتواند کارش را پیش ببرد. لذا به نظر من مهمترین مانع تحقق دو دولتی خود صهیونیستها هستند.
فاطمینژاد با اشاره به تلاش کشورهای مختلف و مجامع بینالملل برای پایان دادن به جنگ، در خصوص علت ناکارآمدی این اقدامات، عنوان کرد: تحقق شیوههای مسالمتآمیز نیازمند لوازم و ابزارهایی است. مثلا یکی از این شیوهها، استفاده از راهکارهای مرتبط با نهادهای بینالمللی مثل سازمان ملل است اما مهمترین مانع در این زمینه این بوده که اغلب قطعنامههای سازمان ملل در مسیر کاهش منازعه، از سوی آمریکا وتو شد. شیوه دیگر میانجیگری است. کشورهای غربی، قطر و مصر در این زمینه تلاشهایی داشتند، اما میانجیگری هم شروط خودش را دارد. مثلا طرفین منازعه باید کموبیش میانجی و راهکارهای آن را بپذیرند، احساس کنند که ادامه جنگ برایشان پرهزینه و پایان دادن به منازعه برایشان سودمندتر است. در هر صورت میانجیگریهای انجامشده بین فلسطین و اسرائیل تا کنون نتیجهای نداشته است.
وی افزود: اما مهمترین مسئلهای که باعث تداوم منازعه و ناکامی راههای مسالمتآمیز دیپلماتیک بوده، این است که رژیم صهیونیستی فراتر از اهداف این منازعه دغدغههایی را دارد که کار پایان دادن به جنگ را دشوار میکند. از آن گذشته تاکنون هیچ یک از دو طرف به اهداف اصلی خود از جنگ نرسیدهاند. طبیعتا حماس از عملیات طوفانالاقصی و ضربه به رژیم و گروگان گرفتن بخشی از شهروندان صهیونیستی اهدافی دنبال میکرد که اسرائیل هنوز با آن اهداف و امتیازات موافقت نکرده است. از طرف دیگر رژیم به دنبال آزادی گروگانهاست بدون اینکه برای آتشبس تعهد بدهد، لذا حماس هم برای آزادی گروگانها موافقت نکرده است. با توجه به اینکه این اهداف تحقق پیدا نکرده و چالشهای عملیاتیسازی آنها همچنان وجود دارد، بالتبع منازعات ادامه و گسترش مییابد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به اینکه طوفانالاقصی دوباره مسئله فلسطین و حقوق فلسطینیها را برجسته و آن را به دستور کار بینالمللی تبدیل کرد و در کانون توجهات مجامع بینالمللی قرار داد، گفت: اکنون افکار عمومی جهانی نسبت به مسئله فلسطین حساس شده است. برای اولین مرتبه حرکتهایی را به صورت گسترده به منظور حمایت از فلسطین داشتیم که پیمان ابراهیم را به حاشیه برده است. این پیمان میتوانست ضربه بزرگی به حقوق فلسطینیها بزند. اما از طرف دیگر طوفانالاقصی به رژیم صهیونیستی بهانهای برای اقدامات خشونتآمیز و ضد حقوق بشری، تخریب گسترده غزه، حمله به لبنان و سوریه، ضربه به گروههای مقاومت و دریافت کمکهای گسترده از کشورهای غربی داد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل ادامه داد: بر اساس این دستاوردها و هزینهها، احتمالا حرکتهایی که حماس بخواهد در آینده انجام دهد، بیشتر باید در ضربه زدن به نظامیان متمرکز باشد. حماس باید از قربانی کردن گروههای گسترده خصوصا غیرنظامیان حتی اسرائیلیها بپرهیزد، زیرا این موارد باعث محکومیتهایی برای این گروه نظامی میشود. در واقع درخصوص مناقشات اسرائیل و فلسطین معتقدم مبارزه طولانی و پیوسته موثرتر از حرکتهای شدید ناگهانی است، زیرا هزینه بالایی را برای فلسطینیها در پی ندارد.
انتهای پیام