تلاش برای جان یافتن تاریخ شفاهی در شهر تاریخ و تمدن

اگر منصفانه قضاوت کنیم، بخش اعظمی از تاریخ مکتوب را مدیون تاریخ شفاهی هستیم، تاریخی که سینه به سینه نقل شده و تنها بخش کوچکی از آن به شکل مکتوب منتشر شده است؛ چرا که تاریخ شفاهی همواره با محدودیت‌‎های متعددی از جمله نبود نیروی متخصص و خطر از دست رفتن منابع و برخی ملزومات اخلاقی مواجه بوده است و این محدودیت‌ها در تبریز نیز با سابقه‌ای تاریخی و تمدنی مثال زدنی، گریبان‌گیر تاریخ شفاهی این شهر و منجر به ناتوانی در تدوین منابع اطلاعاتی دقیقی از این بخش شده است، آن هم در شهری که از حرارت گر بسوزد، عیب نیست ... چون که از هر خانه‌اش صد آفتاب آید برون.

فعالان عرصه تاریخ شفاهی معتقدند؛ تاریخ مکتوب، مدیون تاریخ شفاهی است؛ چرا که اگر نقل‌کنندگان رویدادها از چهره‌ها و شخصیت‌ها گرفته تا آشیق‌ها و اصناف نبودند، منبعی برای مراجعه و مطلع شدن از تاریخ هم وجود نداشت. از همان قصه‌گویی مادربزرگ‌ها و روایت آشیق‌ها تا نقل و قول‌های کوچه بازاری، تاریخ شفاهی را به نوعی می‌توان مشارکت مردم در نقل تاریخ دانست که در آینده می‌تواند ارزش‌های معنوی و هویت ملی، بومی و منطقه‌ای را برای نسلی غریبه با سنت‌ها و فرهنگ بومی و آشتی با فناوری، ملموس‌ کند.

فعالان و محققان oral history یا به بیان ما همان تاریخ شفاهی هم مثل بسیاری از دغدغه‌مندان فرهنگی، هنری و تاریخی، دل پُری از نبود پشتیبانی کافی و نبود توجه کافی از سوی متولیان امر به این حوزه داشتند و وضعیت منابع موجود با موضوع تاریخ شفاهی در شهری مانند تبریز با پیشینه‌ تاریخی غنی و موزه‌ای زنده از منابع تاریخ شفاهی مثل شخصیت‌های برجسته علمی، هنری و فرهنگی که نقش اثرگذاری در توسعه این شهر داشته‌اند، نشان می‌دهد پر بیراه هم نمی‌گویند.

برگزاری نشست هم‌اندیشی تدوین تاریخ شفاهی در مرکز اسناد و کتابخانه ملی منطقه شمال غرب کشور، فرصت مناسبی برای حضور پژوهشگران و نویسندگانی بود که در عرصه تاریخ شفاهی یکه‌تاز بوده و از سنگ‌اندازی‌ها در مسیر کار فرهنگی در کنار مسائل مالی و بی‌توجهی به منابع ارزشمند تاریخ شفاهی گله داشتند.

هرچند این نشست به مرحله بررسی متدولوژی تاریخ شفاهی نرسید و همین روش‌شناسی، بهانه‌ای برای ادامه نشست‌های هم‌اندیشی با موضوع تاریخ شفاهی شد، اما نکته نظرات حاضران، آسیب‌های متوجه این حوزه را تا حدودی برملا کرد.

میترا بارنجی، کارشناس تاریخ شفاهی مرکز اسناد و کتابخانه ملی منطقه شمال غرب کشور معتقد است باید قبل از آنکه دیر شود به سراغ راویان تاریخ شفاهی رفت؛ چرا که بسیاری از افراد ارزشمند به دلیل مشکلات و موانع موجود که بر تمامی فعالان این عرصه مشهود است، از دست رفته‌اند.

او با بیان اینکه تاریخ شفاهی منطقه محور و حتی محله محور است، می‌گوید: بسیاری از منابع تاریخ شفاهی در حال از بین رفتن است و به دلیل ورود مدرنیته به بسیاری از عرصه‌ها و تحت تاثیر گرفتن مشاغل و اصناف از این مورد باید برای گردآوری منابع تاریخ شفاهی شتاب کرد؛ چرا که بسیاری از این‌ها در آینده برای فرزندان ما ناملموس و ناآشنا خواهد بود. حوزه تاریخ شفاهی جای آهسته و کند رفتن نبوده و آماده دریافت هرگونه کمک داوطلبانه از سوی علاقمندان به تاریخ شفاهی هستیم.

ابراهیم شامخی، دبیر بازنشسته دبیرستان ماندگار فردوسی تبریز و فعال فرهنگی و عرصه تاریخ شفاهی نیز از جمله مدعوین به این نشست است که بخشی از تجارب بیش از ۸ دهه از عمرش و ۱۱ سال خدمت در دبیرستان ماندگار فردوسی را در اختیار حاضرین گذاشته و به بیان وقایعی از خشکسالی‌های سال ۱۳۲۶ و رویدادهای مربوط به زمان مصدق مصادف با سال ۱۳۲۸ پرداخته و تمامی روایت‌های تاریخی دوره‌های تاریخی مختلف را مدیون تاریخ شفاهی و ارزشمند و دارای قابلیت تدوین و گردآوری می‌داند.

این دبیر بازنشسته که فرزند کارمند ثبت بوده است، از همان ابتدا با ثبت آثار و ضرورت گردآوری منابع و اسناد آشنا شده و تلاش‌های قابل تقدیری را برای گردآوری اسناد و به ویژه حفظ و احیای هویت تاریخی دبیرستان ماندگار فردوسی انجام داده است، دبیرستانی که تا حدودی جهت نشست را تغییر داد؛ اما نقش آن در تربیت چهره‌های اثرگذار و ماندگار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی غیرقابل انکار بوده و مسیر پژوهش بسیاری از راویان و کاتبان تاریخ شفاهی را به سمت همین چهره‌ها متمایل کرده است.

به گفته آقای شامخی، ساختمان مدرسه ماندگار فردوسی در سال ۱۹۲۹ میلادی متعلق به مدرسه پرستاری آمریکایی‌ها بوده که پس از آن تبدیل به دارالمعلمین شده و سپس به دبیرستان محمدیه و پس از آن به دبیرستان فردوسی، تغییر نام داده است. خود او نیز منبعی غنی از روایت‌های قابل ذکر از چگونگی احیای هویت تاریخی دبیرستان ماندگار فردوسی تبریز و مقاومت یک تنه در مقابل دخالت در ساختمان و معماری مدرسه در دهه‌های قبلی و گردآوری اسناد مربوط به مدرسه دارد و تمامی هم و غم او احساس مسئولیت در قبال نسل آینده است که بخشی از این دغدغه‌ها را در قالب تشکیل انجمن دانش آموختگان دبیرستان ماندگار فردوسی در کنار سایر اعضای این انجمن، برطرف کرده است.

حسن علیزاده پروین نیز از دیگر محققان عرصه تاریخ شفاهی و نامی آشنا برای مردم تبریز است که به اهمیت روش شناسی و آشنایی با چیستی و مفهوم تاریخ شفاهی پرداخته و گفت: بدون آشنایی با خود تاریخ نمی‌توان به تبیین تاریخ شفاهی پرداخت که از جذابیت‌های بسیاری برخوردار است.

او که تاریخ شفاهی را کاری پژوهشی می‌داند، افزود: تاریخ شفاهی برخلاف سایر رشته‌ها روش شناسی مرکبی دارد و بسته به ویژگی‌های مصاحبه‌گر و مصاحبه کننده متغیر است. معتقد هستم تاریخ از نظر مردم شفاهی بوده و ما باید اصرار کنیم که تاریخ شفاهی جان بگیرد. نقل سینه به سینه ادبیات و فولکلور همگی به این شکل انجام گرفته و در قدیم نیز تنها راهش همین بوده است.

ادامه نشست هم‌اندیشی تدوین تاریخ شفاهی با ارائه بیاناتی از سوی آقای زنوزی، اهدا کننده آثار خط استاد شهریار به موزه و فعال فرهنگی و تاریخی همراه بود، آثاری که اکنون خبری از سرنوشت آن‌ها در دست نیست.

زنوزی با گریزی بر چهره‌های ادبی به عنوان منابع مهمی برای تاریخ شفاهی، روایت درست را از جمله اصول مهم و مورد توجه در تدوین تاریخ شفاهی دانست و با گریزی به فیلم پخش شده از استاد شهریار، گفت: هرچند این ماجرا مربوط به چندین سال قبل است؛ اما به دلیل همنشینی و تجارب زیسته‌ام با استاد شهریار، روایت درستی از شخصیت و ابعاد زندگی این هنرمند صورت نگرفت که بخشی از آن می‌تواند ضعف در تاریخ شفاهی باشد.

تبیین اهمیت تاریخ شفاهی، سبب مردمی سازی این حوزه می‌شود

جهانبخش سلمانیان، مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی مرکز شمال غرب کشور نیز در پایان؛ پیدایش تاریخ شفاهی را بر اساس نیازهای احصا شده در فرایند پژوهش‌ها دانست.

وی افزود: بررسی‌ها در این حوزه نشان می‌دهد که مغفول ماندن تاریخ شفاهی به دلیل عدم تبیین ضرورت و اهمیت موضوع و عدم آسیب شناسی بوده و تبیین اهمیت تاریخ شفاهی، سبب مردمی سازی این حوزه می‌شود.

انتهای پیام

  • پنجشنبه/ ۱۹ مهر ۱۴۰۳ / ۱۲:۲۸
  • دسته‌بندی: آذربایجان شرقی
  • کد خبر: 1403071914992
  • خبرنگار : 50004